وقتی کابوس از ازل با بشر زاده شد/ نگاهی به فیلم «سمره»

سینماسینما، محمدرضا امیر احمدی

Semret، به نمایش در آمده در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر

سمره، یک مادر مجرد در یک بیمارستان محلی زوریخ کار می کند، او هر کاری می کند تا زندگی بهتری را برای دخترش تضمین کند. هنگامی که سمره به ناحق در بیمارستان به قصور در وظائفش متهم می‌شود، از حقوقش دفاع می کند تا همه چیزهایی را که دوست دارد از دست ندهد.

فیلمی با ساختار واقع‌گرایانه‌ی به دقت طرح‌ریزی‌ شده، که آسیب‌های روانی یک زن مهاجر را بدون نشان دادن ریشه‌های کابوسی که به جانش چنگ انداخته  نشان می‌دهد. فیلم، ادعای ریشه‌یابی دردهای اجتماعی را ندارد. همچون مشاهده‌گری بدون پیشدواری این تنهایی را به دقت زیر نظر می‌گیرد. از میان این روزمرگی، ترس‌های فروخورده به تدریج خود را نشان می‌دهند. مردم‌گریزی سمره به عنوان ویژگی ثابت شخصیتی‌ به کار حل مشکلاتش می‌آید.

 پس از صحنه‌ی دعوا با مرد مورد علاقه‌اش در خانه، سمره را می‌بینیم که به فکر فرو رفته. کتاب مرجع پزشکی‌ای را ورق می‌زند و راهی پیدا می‌کند تا از اتهامی که در بیمارستان بهش زده‌اند دفاع کند. شخصیتی چون سمره از آنچه او را از جامعه جدا کرده و میان او دخترش فاصله انداخته استفاده می‌کند، تا جایگاهش را در همین موقعیت بیمارگونه‌ی اجتماعی حفظ کند. چیزی که باید نقطه ‌ضعف او باشد بدل به قدرتش می‌شود. 

فیلم، در پی روشن کردن چیزی نیست. فقط تنهایی عمیقی را نشان می‌دهد. انزوایی که از سمره انسان دیگری ساخته. واقعیتی که کنار ما زندگی می‌کند. جایی که کابوس با زندگی روزانه آمیخته می‌شود. زمانی که درهای وحشت به روی زندگی روزمره باز شده، و چنان در ذهن و جان یکی می‌شود انگار از ازل با بشر زاده شده. دیدن سمره چنین چیزهایی را به ما منتقل می‌کند. در زمانه‌ای که کابوس حرف اصلی زندگی انسانی است. 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 195208 و در روز دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ ساعت 15:44:33
2024 copyright.