سینماسینما، محمد حقیقت
هروقت به آن روز فکر می کنم تصاویری شبیه صحنههایی از فیلم «زندهباد زاپاتا» از الیا کازان در خاطره ام رژه می روند. حدود یازده ساله بودم که با خانواده برای مدت کوتاهی از اصفهان به قم مهاجرت کرده بودیم، زیرا پدربزرگ، قم را برای اقامت ترجیح داده بود؛ مغازه ای داشت نه چندان دور از حرم حضرت معصومه، که عمده فعالیتش فروش ارده بود که بسیار هم خوشمزه بود و مشتریان زیادی هم داشت. پدر، که بیش از پدر بزرگ اعتقاداتش محکم بود، مرا برای نماز ظهر به زور با خود به حرم می برد اگر چه مادرم اغلب به وی می گفت: «بگذار این بچه نمازش را همین جا بخوانه.» و پدر اصرار داشت: «توی حرم ثوابش بیشتره». حتی یکی دو بار هم مرا با خودش پیش آیت الله عظما بروجردی، که همه برای دستبوس پیش او می رفتند، برد تا ثوابم برای آخرت دو برابر شود. چند روز بعد، پدر گفت باید به مدرسه فیضیه برویم، حجت الاسلام خمینی سخنرانی دارد. تا آن زمان چیزی درباره او نشنیده بود. رفتم در مدرسه فضیه جمعیت بسیار، هوا گرم، و التهاب بالا بود. مثل بقیه روی زمین پای منبر نشستیم، نطق آتشین آقا داشت شدت می گرفت که حس کردم دو سه نفری نزدیک ما، با هم دعوا می کنند (درست این پلان را یادم می آید) کمی سر و صدای اطرافیان در آمد که «ساکت، ساکت !!» اما امروزه با یک فلاش بک، درباره آن خاطره بنظرم دعوای ساختگی می آمد، جا تنگ، گرما شدت گرفته، تن صدای حجت الاسلام بالا تر و اعتراض چند مرد (همه جمعیت از مردان بودند) در کنارمان داشت صحنه را به هم می زد. نگرانی ها داشت شدیدتر می شد و ناگهان از سر پشت بام های مدرسه فضیه، پاسبان ها را دیدم که شروع به شلیک کردند، من هم از روی کنجکاوی و حیرت به آنها نگاه می کردم، بعدها که فیلم «زندهباد زاپاتا» را دیدم، و اقعا گویی عین همین میزانسن چیده شده بود، با این تفاوت که آنجا یک نفر (زاپاتا) در میدان بود و این جا صدها مومن بی دفاع در حیاط روی زمین نشسته بودند و با عشق و علاقه گوش می کردند. در این تیراندازی ها نمیدانم چند نفر کشته شدند، اما کسانی سریع آقا را از منبر به سوی پناهگاهی بردند. هر کسی در فکر جان خودش بود. پدرم فوری دست مرا گرفت و با سرعت برق فرار کردیم، از سوراخی که واقعا نفهمیدم چطور پدر آنجا را پیدا کرد، فرار کردیم فقط می دویدیم و می دویدیم … نفس ها به شماره افتاده، از نفس افتاده توی اتاقمان زیر پتوها و غیره خودم را مخفی کردم و از ترس … نمی دانم چه شد، از عرق بدن یا …؟ شب ترس قم را تکان داده بود. فردای آنروز، پدر می خواست به مدرسه فضیه برگردد تا بداند بر سر کشته ها چه آمده، من که امتناع کردم، با پس گردنی پدر، همراه او شدم. در مدرسه فضیه، هنوز تعدادی عمامه روی زمین افتاده بود، چندین در حجرهی طلاب شکسته شده بود، بهراحتی سرخی خون بر زمین و در ودیوار دیده می شد… صحنه ای بود غریب، خیلی غریب. گاه گداری هنوز برخی از این صحنه ها مثل فلاش، مثل رعد و برق در سرم می پیچد. دو سه ماهی بیشتر طولی نکشید که به اصفهان برگشتیم. در آنجا فقط در محدوده بازار، گاهی درباره آن وقایع صبحت میکردند.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- تغییرات در جوایز آکادمی فیلم اروپا
- «صراط»؛ فیلمی که از سوی داوران کن نادیده گرفته شد
- فردای نخل طلا
- چی دیدی؟ چطور بود؟/ روایتی از روزهای پایانی جشنواره فیلم کن
- «احساس باارزش» ارزش نخل طلا را دارد
- گزارش محمد حقیقت از اکران «یک تصادف ساده»؛ آیا فیلم جعفر پناهی از کن جایزه میگیرد؟
- «آلفا»؛ فیلمی ناامیدکننده از دو زاویه
- در نیمه راه جشنواره/ ستارههای منتقدان به کدام فیلمها رسید؟
- «پل صراط»، روی ریل نخل طلا
- هر دو فیلم ایرانی به درستی در کن پذیرفته شدند/ فیلم روستایی علیه جامعه مردسالار است
- ادعای یک نشریه فرانسوی/ «مادران جوان» شایسته بردن نخل طلا است
- تولد یک سینماگر درخشان ازبکستانی
- دیدار و گردهمایی بزرگ پخشکنندگان آثار هنر و تجربه در جشنواره کن
- نمایش «مرسی آقای لانگلوا» در شب فرهنگی ایران و فرانسه
- نمایش فیلمهایی به مناسبت ۸ مارس در فرانسه
پربازدیدترین ها
- نگاهی به «شیهه»/ به کودکی که هرگز زاده نشد
- آثار مهم تاریخ سینمای ایران در فهرست ترمیم/ دوپینگ سینمای ایران با مارتین اسکورسیزی
- پروانه ساخت سینمایی برای ۲ اثر صادر شد
- احتمال حضور فیلم جدید هراری در کن ۲۰۲۶/ «ناشناس» با امضای نویسنده برندهی اسکار میآید
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- علی پاکزاد با خانواده خود تماس گرفت
- تعویق جشن بزرگ منتقدان؛ زمان پایداری در کنار نام بلند انسانیت است
- بیانیه سازمان سینمایی در پی حمله به صداوسیما
- صدور پروانه نمایش برای دو فیلم سینمایی
- واکنشها به حمله اسراییل به کشور
- نماوا به شبکه نمایش خانگی بازگشت
- برگزاری فعالیتهای هنری تا اطلاع ثانوی لغو شد
- اولین نشان سپاس موزه سینما به بیژن محتشم اهدا شد
- احتمال حضور فیلم جدید هراری در کن ۲۰۲۶/ «ناشناس» با امضای نویسنده برندهی اسکار میآید
- نگاهی به فیلم «گناهکاران»/ رقص خون آشامها
- با اهدای پلنگ طلایی؛ الکساندر پین در جشنواره لوکارنو تجلیل میشود
- نمایش آثار مهرجویی، بیضایی و فرهادی در جشنواره مطرح ایتالیایی
- عقب نشینی و عذرخواهی نماوا؛ «سووشون» تا تأیید قانونی پخش نخواهد شد
- فیلمنامهای که ساخته نشد/ همه چیز درباره «شب ضبط نشده»ی لینچ
- پروانه ساخت سینمایی برای ۲ اثر صادر شد
- هادی مرزبان «پریزاد» را به صحنه میآورد
- آثار مهم تاریخ سینمای ایران در فهرست ترمیم/ دوپینگ سینمای ایران با مارتین اسکورسیزی
- «اسپات لایت» با «آبان» میآید
- «آداب شکار روباه» به تهیه کنندگی سجاد افشاریان روی صحنه میرود
- حضور فیلم کوتاه «گوسفند» در جشنوارههای ژاپنی و آمریکایی
- «کلنل، ققنوس و پر» روی پرده میروند
- در اولین حضور بینالمللی؛ «ژولیت و شاه» در جشنواره فانتزیا نمایش داده میشود
- تجلیل از بازیگر «سرگیجه»/ کیم نواک شیر طلای افتخاری جشنواره ونیز را دریافت میکند
- بازیگرانی که بدنشان را وقف سینما کردند/ سینما یا قربانگاه؟
- نخستین مسابقه تحلیل بنیادی نماد همراه اول به ایستگاه پایانی رسید
- جشنواره ایتالیایی به «رعنا» جایزه داد/ «آنارشی» در جشنواره فضای باز آلبانی
- با انتقاد برندگان از دولت ترامپ؛ بهترینهای برادوی معرفی شدند
- درباره «وحشی»؛ شاخ و برگ ندهیم
- بزرگداشت پدر گریم ایران در موزه سینما
- «شکارگاه» به طور مشترک از دو پلتفرم پخش میشود