سینماسینما، آرش عنایتی
تقلیل عنوانِ فیلم به «تلهها» در ترجمه انگلیسی، همان اندازه مبتذل است که در تجلیل از فعالیت سینمایی «ورا چیتیلوا» عنوان میشود که فیلمسازی فمینیست بود. او که حتی پس از وقایع سال ۶۸ کشورش، چک، را ترک نکرد مدتی بعد هم زجر ممنوع الکاری را به جان خرید، در وطن ماند تا بالاخره سالها بعد اجازه یافت تا درد موطن و هموطن را به ظرافت و هوشمندی بیان کند.
فیلمِ زیبای ورا چیتیلوا در ژانر کمدی و زیرژانرِ انتقام، داستان زن دامپزشکی را روایت میکند که پس از آن که توسط دو دوست مورد تجاوز قرار میگیرد آن ها را اخته میکند… تخطی ورا از هنجارهای رایج و نگاه ویژهاش به جامعهای که در آن زیسته، در این خطوط نمیگنجد. او در قالب کمدی، وجه غالب شرایط حاکم بر کشورش را در زمانهی پساکمونیستی به تصویر میکشد. جایی که از امتزاج تبلیغات و سیاست (پیتر و دوهنال) تجاوز میزاید و از همآمیزی آموزش و رسانه (مایکل و آنا) خیانت سر بر میآورد. و این همه، در سیطره و استیلای قدرتی مخوفتر و مردسالارانه رخ میدهند. نمای پایانی از آن بیلبورد کذایی، نه تنها یک پایان واقعبینانه که انجامِ تراژیک یک کمدی را رقم میزند آن هم در پس شعاری تبلیغاتی، بی آنکه به تلهی شعار فروغلطد. هوشمندی ورا، نه فقط در تلفیقها-چه تمهیدات سینمایی و چه مقولات سیاسی- که در نگاه همه جانبهاش حتی در سطح ظاهری داستاناش هم نمود دارد. شدیدترین انتقام و خندههایی که از پس آن میزنیم به آرامی، با ترسیم دقیق پیامدهای پس از آن هتک حرمت -که بسی مهیبتر از آن عمل شنیعاند-به زهرخند مبدل میشوند. آن تاکید مضاعف سکانس نخست بر شوونیسم مردانگی با فهم متداول و کنش متداولتر مردانهی مایکل (که از قضا معلم و فعال محیط زیست هم هست) با قربانی تجاوز، شیرینی خنده و لذت انتقام را به طعمِ تلخِ درک ذلت دنیایی که برای خود و دیگران ساختهایم، تبدیل میکند.