«کروئلا»؛ منطق کارتون‌های رویاپرداز دیزنی با تم فیلم‌های انتقام‌جویانه تارانتینو

سینماسینما، محمد تقی‌زاده

فیلم کروئلا که در حال حاضر از پر سر و صداترین آثار ۲۰۲۱ به شمار می‌رود و از نظر فروش نیز جزو ۱۰ فیلم برتر سال است، فیلمی با درون‌مایه های دیگر آثار کارتونی کمپانی دیزنی است که تم انتقام‌جویانه آثار کوئنتین تارانتینو نیز در آن به غلظت و شدت و حدت زیادی قابل مشاهده است.

فیلم از نظر ساختار روایی به نوعی جزو آثار بیوگرافیک به شمار می آید که قرار است فراز و فرودهای دراماتیک شخصیت استلا با بازی اما استون را روایت کند و از سوی دیگر نیز اقتباسی آزاد از رمان ۱۰۱ سگ خالدار نوشته دودی اسمیت است که بارها اقتباس های مختلفی از آن ساخته شده است.

در تحلیل فیلم هایی به سبک کروئلا که توانسته در عرصه جهانی مخاطبان زیادی را به دست آورد و در کشور ما نیز بازخوردهای نسبتا خوبی داشته توجه به این نکته مهم حائز اهمیت است که فیلم برای چه مخاطبی و با چه سلیقه ای ساخته شده و قرار است چه کارکردی داشته باشد؟ پرواضح است که فیلم هایی در سبک و سیاق فیلم کروئلا قرار نیست مخاطب هنری و دوستداران آثار روشنفکرانه و عمیق را درگیر کند و هدف اصلی سازندگان کروئلا جذب مخاطب عام حداکثری و سرگرم کردن آنان است و از این رو تمهیدات بصری و الگوهای ترسیم شده در پروژه نیز در راستای جلب رضایت این طیف از مخاطبان است.

کروئلا با ریتمی تند، فیلمبرداری درخشان، تدوینی ماهرانه داستان زندگی دختری را روایت می کند که قرار است در جایگاه یک قهرمان کلاسیک و با الگوی کارتون های دیزنی مشکلات زندگی شخصی و خانوادگی خود را یکی پس از دیگری از بین ببرد و در نهایت با چیرگی بر ضد قهرمان داستان، پایانی خوشایند را برای تماشاگران خود به ارمغان آورد.

نقطه ضعف اصلی کروئلا که تمهیدات بصری و فنی درخشان فیلم را به شدت تحت الشعاع قرار داده همین فیلمنامه و داستان بی منطق، فاقد روابط علی و معلولی و کودکانه اش است که در صورت استفاده از انیماتورهای ماهر و تغییر ساختار بصری می توانست انیمیشن موفق تری شود و مخاطب هدفش یعنی کودکان را بیشتر جذب کند.

کروئلا به جز ریتم تند و ساختار جذاب بصری اش، آن‌چنان که باید و شاید نمی تواند تماشاگر را گیر بیاندازد و کلیشه‌های به کار رفته در داستان در ترسیم قهرمان ضد قهرمان و خرده پی‌رنگ های داستانی آنقدر قابل پیش‌بینی و کلیشه ای از آب درآمده که تنها یکی دو لحظه جذاب را در طول ۱۳۵ دقیقه فیلم می توان به یاد آورد که مخاطب به طور واقعی رو دست می خورد و روند داستانی و کاراکتر ها می توانند موثر واقع شوند.

هنرنمایی اما استون و اما تامپسون از جمله مزیت های غیر قابل انکار فیلم هستند که توانستند با وجود نقصان‌های فراوان در شخصیت پردازی پوشالی و کارتونی استلا و بارونز،  باورپذیری اندکی را برای  مخاطب فراهم سازند. به طور قطع چالش استلا و بارونز و مسیر رویارویی و درگیری این دو و همچنین افشای رابطه شخصی این دو کاراکتر قرار بوده که به یکی از نقاط عطف فیلم و همچنین داستان تند و سریع کروئلا تبدیل شود در حالی‌که پرداخت سطحی شخصیت ها و وقوع بی مقدمه و بی سرانجام اتفاقات متعدد فیلم سبب شده که زمان زیادی که صرف تقابل قهرمان و ضد قهرمان فیلم می شود به واقع تایمی هدر رفته و خیالی باشد چراکه تماشاگر کروئلا در طول فیلم بیش از آنکه درگیر روابط منطقی، واقعی و باورپذیر دو زن جوان و مسن باشد می بایست مخاطب ذهنیت خیال پرداز و کودکانه تیم فیلمنامه نویس کروئلا باشد که سبب شده تماشاگر از نیمه های فیلم متوجه شود که با اثری سطحی، خیالی و حاصل ذهن فانتزی باز سازندگانش طرف است که هر اتفاق منطقی و غیرمنطقی می تواند در ادامه آن بیافتد و در انتها نیز همچون دیگر آثار نه چندان با کیفیت این سبک فیلم ها با پایانی خوشحال کننده و محیرالعقول مواجه شویم که هر آنچه کاشته یا نکاشته در قصه فیلم بوده را به اصلاح عامیانه بشورد و برود و تنها به فرجام رسیدن و هیجان آفرینی نهایی فیلمساز مورد نظر قرار گیرد.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 160155 و در روز جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت 14:48:22
2024 copyright.