سینماسینما، حمید عبدالحسینی*
فیلمساز کهنه کار ما در ۸۰ سالگی باحوصلهتر، عمیقتر و کاملتراز قبل به کوچه پس کوچههای تاریخ سرک میکشد و یکی از مقاطع مهم دوران معاصر را برای بیان علائق همیشگیاش به کار میگیرد. خائنکشی از حیث فضاسازی به خوبی حال و هوای سال ۱۳۳۰ را به تصویر درمیآورد. فیلم در طراحی صحنه و لباس و فیلمبرداری و بازیها یکی از کارشدهترین آثار کیمیایی در کارنامهاش است که به شکلی مناسب در خدمت نگاه و رویکرد فیلمساز قرار گرفتهاند. در خائنکشی نیز گفتوگو نویسیهای فرامتنی، شخصیتپردازیهای پرحجم، خرده روایتها و گستردگی آدمها را به عنوان عناصر سینمای کیمیایی شاهد هستیم که از این حیث و بستر تاریخی میتوان آن را نزدیک به فیلم سرب دانست. کیمیایی در خائنکشی به سبب تعدد شخصیتها و خرده روایتهایش کوشیده تا با بهرهگیری از جذابیتهای بصری و سینمایی در قاببندی و المانهای صحنه و لباس از غلتیدن فیلم در دام یکنواختی بکاهد و از عنصر حادثه و درگیری بهره ببرد تا بار کلامی فیلم از این رو تعدیل شدهتر جلوه کند. فیلم با درگیری آغاز و خاتمه مییابد و این یکی از تلخترین آثار در سینمای کیمیایی است و میتوان آن را از این حیث به فیلمهایی چون گوزنها و سلطان نزدیک دانست؛ خاصه در فصل فینال؛ اما اینجا انگار برای آدمهایش دیگر مجالی برای وداع هم مهیا نیست. شخصیتهای کیمیایی در خائنکشی کمتر مونولوگ میگویند و به دیالوگ روی آوردهاند و چقدر بهرهگیری از چهرههای برجسته در قالب این نقشها توانسته هرکدام از آدمهای فیلم را حتی با کوتاهترین زمان حضور، در خاطر ماندنی جلوه دهد که از آن جمله میتوان به سعید پیردوست و جواد طوسی اشاره کرد.
خائنکشی مثل همهی آثار مسعود کیمیایی دستور زبان خود را دارد؛ آدمها، لوکیشن، کلام و تصاویر از سنخ مولفههای بصری و زبانی فیلمهایش محسوب میشوند و بالطبع بار دیگر مشتاقان سینمای او را به وجد خواهد آورد و به عوض ممکن است برای بینندگانی که با چنین حال و هوایی ناسازگارند، چندان مطلوب نباشد؛ اما هرچه هست، کهنه سوار باز هم در میانهی میدان حاضر شده با اسبی زین شده و تیمار.
*نویسنده و کارگردان