گابریل خوزه گارسیا مارکز  پرچمدار رئالیسم جادویی

سینماسینما، ترجمه و گردآوری: مهگان فرهنگ

 گابریل گارسیا مارکز(Gabriel José García Márquez) از مشهورترین و تاثیرگذارترین نویسندگان جهان اهل کلمبیا ست که با رمان صد سال تنهایی شهرتی جهانی بدست آورد و ادبیات آمریکای لاتین و کلمبیا را تحولی عظیم بخشید. او برنده جایزه نوبل ادبیات است  و چهره ای تاثیرگذار و نجیب در میان مردمان آمریکای لاتین  به شمار می‌آید.

 او در۶ مارس۱۹۲۷در دهکده آرکاتاکا منطقه سانتامارا کلمبیا به دنیا آمد. منطقه زندگی او یک منطقه گرمسیری در شمال کلمبیا، بین کوهها و دریای کارائیب بود و او نزد مادربزرگ و مادربزرگ مادری خود بزرگ شد. پدربزرگش یک سرهنگ بازنشسته از جنگ داخلی کلمبیا در آغاز قرن بود. زندگی سخت کودکی اش بعدها منشا بسیاری از نوشته های او شد. او در نخستین کتاب خاطراتش با عنوان «زنده ام که روایت کنم»، اشاره  به این نکته دارد. علاقه او به نوشتن بسیار بود و مارکز از همان دوران کودکی به ادبیات و نوشتن علاقه داشت اما  به تحصیل در رشته‌ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت و هم‌زمان با روزنامه آزادیخواه ال‌اسپکتادور نیز همکاری می کرد. در سال ۱۹۵۴ او  را با مأموریت روزنامه  به روم فرستادند و از آن زمان او بیشتر در خارج از کشور – در پاریس ، نیویورک ، بارسلونا و مکزیک و بعد ها  در یک تبعید کمابیش اجباری زندگی کرد.

مارکز بی شک یکی از نویسنده‌های آثار شاخص سده بیستم بود، داستان‌های وی به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شده‌اند. او در میان فضاهای واقعی، اتفاق‌های فانتزی رقم زده است که سال‌ها پس از مرگ او همچنان کتاب‌هایش در لیست پرفروش‌ترین‌ها هستند. او در داستان‌هایش تخیل و دنیای غیرواقعی را با واقعیت پیوند می زند و وقایع یک سرزمین پرآشوب را روایت می‌کند. وی یکی از نویسندگان پرافتخار محسوب می شود که موفق به دریافت جایزه‌ بین‌المللی ادبیات نوئستات از طرف دانشگاه اوکلاهاما شد که به نوبل آمریکایی مشهور است. همچنین وی یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی نیز به شمار می رود.

مردم کشورهای آمریکای لاتین او را  با نام گابو یا گابیتو  ( به معنی نجیب )می شناسند. او پس از درگیری  با رئیس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش  به  مکزیک رفت. او را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی که نوشتن آن را از ۱۹۶۵ آغاز کرد و در  ۱۹۶۷ به پایان رسانید می‌شناسند. این رمان  در بوئنوس آیرس منتشر شد و یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان در سبک رئالیسم جادویی است.  او در ۱۹۸۲ جایزه نوبل را دریافت کرد. بنیاد نوبل مارکز را «شعبده باز کلام و بصیرت» توصیف کرد.

او در کارنامه خود جوایزی چون جایزه روملو (گایکوس یاگاگلوس) را برای صدسال تنهایی ، جایزه خورخه دیمیتریوف و نشان لژیون فرانسه در ۱۹۸۱ و جایزه افتخاری برای ۴۰ سال فعالیت  از  محافل روزنامه نگاری  بوگوتا را دارد.

او در سال ۱۹۵۸ با مرسدس بارچا ازدواج کرد و آنها  بیش از نیم قرن با یکدیگر زندگی کردند؛ بخش اعظم این سال‌ها را در مکزیک گذراندند .آنها دو پسر به نام های رودریگز وگونزالو دارند که فرزند اول آنها  کارگردان تلویزیون و سینماست و در آمریکا زندگی می کند و فرزند دومشان  یک طراح است.

گارسیا مارکز به شدت تحت تأثیر ویلیام فاکنر آمریکایی بود. اما دنیای رمان نویسی گارسیا مارکز بیشتر مربوط به جهان خودش و کلمبیا ست.  شیوه ها و اعتقادات قرون وسطایی و مدرن به صورت خنده دار و غم انگیزی که با هم درگیر می شوند. به عبارتی او در آثارش  تخیل و دنیای غیرواقعی را با واقعیت پیوند زده است. 

پس از چاپ کتاب سرگذشت یک غریق در بارسلون به او پیشنهاد کنسولگری کلمبیا در اسپانیا داده می شود اما او قبول نمی کند. مارکز حتی بعدها تقاضای مردم برای ریاست جمهووری را رد می کند. او پس از چاپ کتابش در بارسلون دو سال به کشورهای کاراییب می رود و سپس به اسپانیا بر می گردد و روی زندگی ژنرال فرانکو از نزدیک مطالعه و تحقیق می کند که دستاورد آن رمان پاییز پدر سالار(خودکامه) است.

گابریل گارسیا مارکز، در کتاب پاییز پدر سالار(خودکامه)، به وقایع تاریخی دوران دیکتاتوری فرانکو در اسپانیا، پرداخته که کمی به لحاظ نگارش باز آثار قبلی اش متفاوت است و نیاز به تمرکز برای خواندن دارد.

یکی از اثار مطرح مارکز رمان ژنرال در هزارتوی خود  است که داستان ماه‌های آخر زندگی سیمون بولیوار است که در ۱۹۸۹ نوشته شد. بولیوار رهبر و آزادی خواه کلمبیایی است، که در اوایل سده نوزدهم، کلمبیا را از سلطه قوانین اسپانیا نجات داد. این کتاب در بر دارنده سفر رهبر انقلابی از بوگوتا تا ساحل کلمبیا است و مارکز در آن چهرۀ انسانی را به تصویر می‌کشد که خستگی جسمی و روحی را همراه با خاطراتش و دشواری‌هایش را مرور می‌کند.

رمان های مطرح او عبارتند از :

ساعت شوم۱۹۶۲، صدسال تنهایی ۱۹۶۷, پاییز پدرسالار ( پاییز خودکامه ) ۱۹۷۵، عشق سال های وبا ۱۹۸۵، ژنرال در هزار توی خود ۱۹۸۹، خاطرات روسپیان غمگین ۲۰۰۴.

 از مارکز   آثار دیگر و داستان های کوتاه دیگر بر جای مانده از جمله کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد، تشییع جنازه مادر بزرگ، پرندگان مرده، روزی همچون روزهای دیگر، زنی که هر روز راس ساعت ۶ صبح می‌آمد، قدیس، زیباترین غریق جهان و… مارکز همچنین شرح زندگی خود را در کتابی به نام زنده‌ام که روایت کنم به چاپ رسانده است.

مارکز با خلق آثاری به سبک ریالیسم جادویی این سبک را پایه گذاری کرد و داستان هایی نوشت که امروزه جملات آن ها در ذهن بسیار ی از خواننده هایش باقی است . 

از نیمه دوم قرن بیستم رئالیسم جادویی به طور قابل ملا حظه ای با ادبیات داستانهای

آمریکای لاتین  عجین شد و کسانی همچون میخائیل استوریاس، خوان رالفو، خورخه لویس  بورخس به پرچمداری گابریل گارسیا مارکز با آفرینش آثاری، آن را در آمریکای لاتین قدرت بخشیدند و به خود اختصاص دادند .  

 به عنوان مثال، صد سال تنهایی روایت ادبیات، سیاست و تاریخ آمریکای لاتین است که وقایع مربوط به آن زندگی ۶ نسل از یک خانواده را بیان می کند. داستانی که عشق و شهوت، جنگ و انقلاب، ثروت و فقر، جوانی و پیری و زندگی و مرگ  را با شیوه ی ریا لیسم جادویی در آن  بیان می کند. این کتاب، نیز به دلیل پیچیدگی و دشواری متن  نیاز به تمرکز خواننده دارد اما همچنان شاهکار گابریل لقب دارد. 

روزنامه نیویورک تایمز در توصیف آن نوشت: «از زمان انتشار کتاب پیدایش (سفر پیدایش) تا به امروز این نخستین اثر ادبی است که تمامی بشریت باید آن را بخواند.» بنابراین باید گفت که کتاب صد سال تنهایی و دیگر آثار مارکز، پیشرو یک سبک جدید از داستان نویسی رئالیستی نو بود که در سراسر جهان با استقبال وسیعی از طرف مخاطبان روبرو شدند.

این کتاب به چندین زبان زنده  ترجمه شده  است و چندین کتاب چندین ترجمه فارسی نیز دارد؛ برخی از این ترجمه ها از متن اسپانیایی و برخی دیگر از ترجمه انگلیسی متن اسپانیایی به فارسی هستند.

مارکز روز پنجشنبه ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ (۲۸ فروردین ۱۳۹۳)، در سن ۸۷ سالگی، درمکزیکو سیتی درگذشت. قبل از مرگ او از بیماری  فراموشی رنج می‌برد. جسد وی فردای آن روز  در مکزیکوسیتی سوزانده شد، بخشی از خاکستر جسد وی به کلمبیا زادگاهش انتقال داده شد.

درگذشت گابریل گارسیا مارکز برای جهان ادبیات حادثه ای تلخ محسوب می شد و بسیاری از بزرگان دنیا واکنش هایی به واقعه نشان دادند.

رئیس‌جمهوری کلمبیا خوان مانوئل سانتوس، پس از درگذشت مارکز  در یک سخنرانی تلویزیونی فرمان سه روز عزای عمومی داد و اعلام کرد در کلمبیا پرچم‌های این کشور در این سه روز نیمه‌افراشته خواهند بود.

انریکه پنیا نیتو، رئیس‌جمهوری مکزیک، در توییتر خود نوشت: گابریل گارسیا مارکز در کلمبیا به دنیا آمد، اما او ده‌ها سال متوالی مکزیک را به عنوان میهن‌اش برگزید و زندگی ما را پربارتر کرد.

باراک اوباما، رئیس‌جمهور ایالات متحده نیز پس از مرگ او گفت: با مرگ او جهان یکی از آینده‌نگران بزرگ خود را از دست داد. او از دوران کودکی من تاکنون یکی از محبوب‌ترین نویسندگان برایم بوده‌است.

و در نهایت ایزابل آلنده  یکی از نویسندگان  بزرگ اهل شیلی گفت: او مهم‌ترین نویسنده آمریکای جنوبی در سراسر تاریخ بود.

اسد امرایی مترجم پاییز خودکامه اثر مارکز پس از مرگ او در گفتگو با ایبنا گفت: مارکز را بعد از سروانتس، خالق «دن کیشوت»، تقریبا تأثیرگذارترین نویسنده زبان اسپانیایی می‌دانند. آثار او بسیار پرخواننده بود و به قول ایزابل آلنده به زبان و ادبیات اسپانیایی در جهان اعتبار بخشید.

او نویسنده ای است که حتی ممکن است کس اثری از او نخوانده باشد اما نامش و جملات تاثیر گذار او را دیده و خوانده باشد. بخش هایی از وصیت او و نکاتی که در مراحل زندگی به بیان آن ها پرداخته امروزه مورد توجه بسیاری از مردم قرار گرفته است. مارکز را می توان نویسنده ای دید که همه دوستش دارند ومی شناسندش. خالق این جمله در صد سال تنهایی: همیشه چیزی برای دوست داشتن وجود دارد. 

 

منابع :

  •  سیدحسینی، رضا .۱۳۸۴٫مکتبهای ادبی. جلد یک .چاپ سیزدهم. تهران: انتشارات نگاه. 

www.nobelprize.org

www.thoughtco.com

www.edub.ir  

www.isna.ir/news

www.goodreads.com/quotes

www.culturagenial.com/es/gabriel-garcia-marquez/

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 154286 و در روز یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت 15:29:04
2024 copyright.