سینماسینما، سعاد الزریبی، منتقد سینما – تونس؛
«سامی» فیلمی است که مخاطب را وا می دارد با شخصیت اصلی و پیرامونش، (چه انسان باشند و چه مکان)، احساس خویشی و همدردی عمیق کند. چهرههایی که در اثر جنگ از شکل افتادهاند، تصاویرشان خبر از واقعیتی تلخ میدهد، و مناظری که از رنج مردم عرب اهواز در جنوب غربی ایران میبینیم، عمیقأ به ما شوک وارد میکند.
فیلمی که هر تصویر آن حکایت از عضوی قطع شده دارد: شاید یک پا، شاید یک چشم از حدقه درآمده، و یا شاید قلبی که صبر و اشتیاقش را شور و شادی فرا گرفته، یا شاید راوی رویاهایی که در آستانه انتظار به حقیقت نخواهند پیوست.
فیلم سینمایی «سامی» تصاویر گذشته مردم عرب را با شادیها و غمها و عشق پایدارشان به زنان به مخاطب یادآوری می کند. پایداری که با عشق سامی در افکار و گفتارش درباره همسرش «دَلال» تبلور می یابد.

مکان در فیلم سینمایی «سامی» همانند خودشخصیت اصلی فیلم تک افتاده است: مکانی مسطح و خالی با جادههای باز که هیچکس از آن بازدید نمیکند، گویی چنین مکانی اهالی اصلی خود را از دست داده، و آن جا یگانه جایی است که سامی در انزوای تلخی زندگی میکند.
تصویر اسب و تصویر زن ما را به یاد شعر عرب پیش از اسلام میاندازد، جایی که غرور، جوانمردی و عشق زیباترین ارکان واجزای شعر بودند.
اما در فیلم سینمایی «سامی» تصویر اسب وقتی با نوستالژی پیوند میخورد، دیگر شادیآور نیست و آن تصویر به گذشتهای بدل شده که یادآور همسر سامی است؛ همان که بیست سال پیش بر اثر مینهای خنثی نشده جنگ پایان یافته کشته شده است.
فیلم سینمایی «سامی» راوی داستانی کامل، با تمام ویژگیهایی شخصیتی، مکانی و زیروبم روایی است.
فیلمنامه مختصر و موجز، درعین حال ساختارمند و باوقار، سرشار از خرد است ؛ با راوی زاهدِ مسلک که سرچشمه زندگی اش برآمده از واقعیتی تلخ ودردناک است.
ترجمه: وادی عبیات