سینماسینما، پگاه هوشنگی؛
چالش انسان با طبیعت روایتی است از تاریخ و تمدن بشری. انسانها در زمانهای مختلف تلاش میکردند تا با اختراع، کشف و هر ترفندی بر حوادث و بلای طبیعی پیروز شوند و بقای خود را تضمین کنند. البته قهر و قدرت طبیعت هنوز هم بزرگترین دغدغهی بشری است و کماکان جان های زیادی را میگیرد و اغلب زمانها منابع غذایی و حیاتی انسانها را نابود میکند. این خشم طبیعت در شکلهای مختلف مانند زلزله، سیل، گرمایش زمین، سونامی، آتشفشان و گاهی به شکل بیماریهای همهگیر و کشنده انسانها را به مبارزه میطلبد و نوع بشر برای بقای خود به دنبال راههای مختلف میرود.
فیلم «گردبادها» (Twisters) محصول سال ۲۰۲۴ که چند هفتهای است از اکران آن بر پردهی سینماها میگذرد روایت چنین مبارزهای است. این فیلم البته اقتباس و دنبالهای از فیلمی با همین نام در سال ۱۹۹۶ به کارگردانی ژان دی بونت هلندی است. فیلمی که با فروش نزدیک به ۵۰۰ میلیون دلاری یکی از پرفروش ترینها در زمان خودش بوده است. شخصیت اصلی داستان کیت (دیسی ادگار جونز) به همراه دوستانش بر روی گردبادهای فراگیر و فاجعه بار ایالت اوکلاهاما تحقیق میکنند و تلاش دارند با ابزارهای ساختهی خودشان راهی برای کنترل و یا حتی پیشبینی این بلای خانمان برنداز پیدا کنند. اما در اولین تجربهی جدی و میدانی خود با شکست تلخی مواجه میشوند و کیت تمام دوستان و همکاران خود را از دست میدهد. سنگینی این شکست او را وارد بحرانی بزرگ میکند و او برای فرار این تجربهی تلخ تحقیقات خود را نیمه کاره رها میکند. اما بعد از سالها به اصرار یکی از همکاران قدیمی خود عضو گروهی محقق و کاملا مجهز میشود تا بتواند راهی برای فرار از بحران های قبلی و پیروز شدن بر گردبادها و قهر طبیعت و نجات جان انسانها پیدا کند. شاید در کل داستان کشش و جذابیت خاصی نداشته باشد و حتی با توجه به اینکه داستان کما بیش مانند نسخهی قبلی است ولی باز هم استفاده از جلوههای ویژه میدانی و خلق فضاها و سکانسهای بسیار باورپذیر و طبیعی، هنوز مخاطب را تا انتهای فیلم نگه میدارد و دلهره و هیجان خود را حفظ میکند. استفاده توامان از قابهای مختلف تصویر و تدوین با ضرباهنگی بالا بویژه در سکانسهای روبرو شدن با گردبادها یکی دیگر از قابلیتهای ملموس فیلم محسوب میشود.
«گردبادها» بیشترین تمرکز خود را در اجرای چشمنواز و پر زرق و برق سکانسهای پر تنش و دلهره آور و درگیری شخصیت ها با گردباد گذاشته و چندان به معرفی عمیق و پر جزییات کارکترها نمیپردازد اما همین اجرا و شیوهی روایت هم بسیار لذتبخش و نفسگیر است. البته استفاده از نسل جدید ستارههای هالیوودی هم نوعی ریسک و در عین حال جسارت گروه سازنده را نشان میدهد و ارتباطات عاطفی شخصیتها ملموستر و قابل باورتر نمایش داده میشود.
همکاری بنجامین وال فیش موزیسین مشهور بریتانیایی (او سابقهی همکاری با کارگردانانی مثل؛ ران هاوارد، کریستوفر نولان و…را در کارنامه دارد) در این فیلم توانسته کمک زیادی در ایجاد دلهره و اضطراب به مخاطب داشته باشد.
سکانس داخل سینما از آن دست سکانسهایی است که حال و هوای داستان را به خوبی منتقل میکند. پنهان شدن در سینمایی تاریک در کنار عدهای غریبه برای رهایی از طوفان شاید تحربهای امن نباشد اما قطعا بهتر از گیر افتادن در چنگال بیرحم گردباد است. البته «گردبادها» از آن دسته فیلمهایی است که تماشای آن در سالن سینما و پردهی عریض، لطف بیشتری دارد ولی با این حال دیدن آن روی نمایشگر کوچک تلویزیونی هم میتواند جذابیتهای خود را داشته باشد.