سینماسینما، پاریس – محمد حقیقت
بین ۱۵ تا ۲۸ اوت ۲۰۲۱ در کابل چه گذشت؟ حکومت ارتجاعی طالبان بعد از ۲۰ سال که ساقط شده بودند دوباره به قدرت رسید، آمریکا پشتبانی خود را از حکومت حامد کرزای قطع کرده وشروع به تخلیه نیروهایش از این کشور کرد. برای فرار از دست طالبان که وحشیانه به همه جا حمله می کردند، جمعیت بسیاری از مردم بی پناه بسوی فرودگاه کابل گریختند تا با هواپیماهای امریکایی و غیره جان خود را به هر قیمتی شده نجات دهند. تصاویر دلخراش ان صحنه ها از رسانه های جهان همان زمان پخش شد را کسی از یاد نمی برد.

در این میان عده بسیاری هم به سفارت فرانسه پناه بردند. ارتش فرانسه که در آنجا حضور داست به فرماندهی محمد بیدا فرانسوی که محافظت سفارت را به عهداه داشت عملیات را در دست گرفت و تلاش کرد با همکاری و موافقت سفیر فرانسه در کابل به نجات پناهجویان کمک کرده آنها را به فرانسه برساند. کار بسیار پیچیده بود وسفارت در محاصره طالبان خشمگین و انتقامجو قرار داشت. هجوم جمعیت بسیار برای وارد شدن به داخل سفارت فرانسه باعث اتفاقات مرگبار هم می شد لذا تعداد بسیار زیاد و ظرفیت پذیرش، کم بود.
برای این ماموریت حدودا غیرممکن، می بایستی ترفندی یافت شود. لذا محمد بیدا عضو ارتش فرانسه که از پدر و مادر الجزایری است با مسولان رتبه بالای طالبان وارد گفتگو شد تا چاره ای بیابد. در این میان یک خانم امداد گر فرانسوی- افغانی بنام اوا نیز نقش موثری بازی کرد تا سرانجام ارتش فرانسه بتواند ماموریت نجات جان حدود ۲۸۰۰ نفر از أفغانستانی ها را به عهده بگیرد . پناهجویان زن، مرد وبچه، ۱۳ شبانه روز در سفارت فرانسه در کابل در اضطراب بسر می بردند. در بین آنها تعدادی هنرمندان هم وجود داشتند که طالبان بدنبال آنها بودند. سرانجام فرمانده فرانسوی موفق شد تا پناهجویان را شبانه با اتوبوس ها با اسکورت از سفارت به فرودگاه برساند که البته در میان راه موارد پیش بینی نشده هم برایشان اتفاق افتاد. اما آنها توانستند به فرودگاه برسند و با هواپیمای ارتشی خاک آنجا را بسوی فرانسه ترک کنند، اما قبل از آن می بایستی موافقت ارتش آمریکا را که هم کنترل فرودگاه و هم پرواز ها را در دست داشت بدست می آوردند…
این ماجرای واقعی را فرمانده محمد بیدا، در کتابی به نام «در جهنم کابل» روایت کرده که در سال ۲۰۲۲ در پاریس به چاپ رسید و موفقیت بسیاری کسب کرد.
ماجرای واقعی این کتاب برای ساخت یک فیلم پرهزینه به سبک هالیوودی به حد کافی متریال دارد و هر فیلمساز مردم پسندی را برای ساخت آن اغوا می کند. مارتن بوربولون کارگردان فرانسوی با الکساندر اسمیا سریع شروع به نوشتن سناریویی بر مبنای این کتاب کردند. طبیعتا امکان ساخت چنین فیلمی در افغانستان وجود نداشت لذا فیلمبرداری در کازابلانکای مراکش انجام شد. برای واقعی جلوه دادن صحنه ها، به ۱۰ هزار سیاهی لشگر و یک اکیپ کاملا حرفه ای فیلمبرداری نیاز بود. در مراکش تجربه ساخت چنین فیلم های عظیمی وجود دارد و کار کمپانی تهیه کننده را راحت و سریع کرد. تهیه چنین فیلم پرهزینه ای فقط از عهده کمپانی پاته بر می آمد که خود پخش کننده فیلم نیز در فرانسه و فروشنده آن در جهان است. هنگامی که این فیلم به جشنواره کن پیشنهاد شد بلافاصله آنرا پذیرفتند و مدیر این اثر را در خارج از مسابقه برنامه ریزی کرد.
از بازیگران فیلم، رشدی زم در نقش فرمانده، بازی خوبی ارایه داده و همچنین باید اضافه کرد در مجموع هنرپیشه ها در ارایه نقش خود خوب بودند. در این میان از هنرپیشه موفق ایرانی، سینا پروانه هم باید یاد کرد که مقیم فرانسه است و تا کنون در فیلم های گوناگونی بازی کرده است.
در مورد سناریو و پیچش های آن، به طور طبیعی تنش های آثار هالیوودی و ماجراجویی در آن به کار رفته و گاه چند صحنه کوتاهی دوربین بیشتر به فرمانده در خلوت خود نزدیک می شود تا زندگی خصوصی خود را برای تماشاگر بازگو کند و ما را از نظر احساسی به او نزدیک کند. از سوی دیگر از نظر میزانسن فیلم در صحنه های ماجراجویی خود موفق می شود با مطرح کردن سوژه ای انسانی و خیرخواهانه، تماشاگر را در گیر کند و طبیعتا این تریلر پلیسی سیاسی نقش سیاست فرانسوی ها را هم نادیده نگرفته است.

مارتن بوربولون کاگردان فیلم، متولد ۲۷ ژوین ۱۹۷۹ است (درست در سالگرد تولدش فیلمش به نمایش عمومی در آمد). پدرش تهیه کننده بوده و همین باعث شده بود زود در زمینه سینما فعالیت خود را شروع کند. وی در ۱۶ فیلم دستیار کارگردان از جمله برتراند تاورنیه و ژان پل راپینو بوده است. او از سال ۲۰۰۳ شروع به ساخت فیلم کوتاه و همچنین فیلم های تبلیغاتی کرد و نخستین اثر بلندش «بابا و مامان» را درسال ۲۰۱۵ می سازد که موفقیت خوبی کسب می کند. بعد از آن «برج ایفل» و «سه تفنگدار» را کارگردانی کرده است. وی جزو فیلمسازان مردم پسند فرانسه است که در کارش موفق بوده است.