سینماسینما، محیا رضایی کلانتری
نسل ما دهه شصتی ها با واژه حسرت قرابتی دیرینه دارد. از سبک زندگی گذشتگان گرفته تا هر چه که میتواند اندیشه و مسیرهای رو به جلو را ترسیم کند؛ برای ما فقط حسرتش باقی ماند. در این میان، حسرت از دست دادن هنرمندانی که دیگر در تاریخ هنر ایران تکرار نشدنیاند غصهای مضاعف است.
اهالی هنر و بخصوص سینما در یکی دو دهه اخیر سیاستهای آسیب زننده بسیاری را تجربه کردند که اگر چه بسیاری مواقع به ضرر اعتلای هنر تمام شد اما در این میان بودند کسانی که به دور از هر حاشیه و جنجال، صرفا روی رشد و بالا بردن توانمندی خود تمرکز کرده و در همین بلبشوی دوره گذار، مخاطبان جدی سینما امروز رویشان حساب ویژهای باز میکنند. به اعتقاد من امین حیایی یکی از همین هنرمندان است.
مرور کارنامه این بازیگر نشان میدهد او از جمله هنرمندانی است که با عبور از مرحله «طلب تجربه نقشهای متفاوت»؛ وارد فصل جدیدی در حرفه خود شده و آن هم «دغدغه پذیرش نقشهای پُرچالش» است. در مرحله اول ژانری نیست که او بازی نکرده باشد. در تمامی تیپها و کاراکترها غالبا به اندازه ظاهر شده و بعضا جوانترها در ادای دیالوگهای کمدی و استایل از او الگو گرفتند. تا جایی که نشان داد نامش میتواند در گیشه هم سودآور باشد. حالا اما چند سالی است مرحله دوم را مزمزه میکند.
امسال در چهلمین جشنواره فیلم فجر او را در «برف آخر» ساخته امیرحسین عسگری بار دیگر متفاوت دیدیم. این بازیگر در کاراکتر یوسف، دکتر دامپزشکی است که کنار محیطبانان مناطق شمالی کشور زندگی میکند و فضایی ملموس و قابل درک را از ارتباط آدمها با محیط زیست و موجودات زنده در طبیعت، آن هم در یک جغرافیای سرد و خشن به نمایش میگذارد. جدا از اینکه نوع روایت مطول، بعضا ممکن است از حوصله مخاطب خارج باشد؛ اما اشراف کارگردان بر آنچه بازگو میکند و تلاش حیایی در درآوردن نقش، فیلم را تا لحظه آخر سر پا نگه میدارد.
پیش از این حیایی در «شعلهور»، «درخونگاه» و «قاتل و وحشی» شمههایی از ورود به مرحله جدید بازیگریاش را به نمایش گذاشته بود اما نمایش این تداوم در «برف آخر» ثابت کرد که پذیرش نقشهای سخت صرفا یک تجربه زودگذر نبوده و حیایی قصد دارد خود را در موقعیتهایی که هر بازیگری توان پذیرش آن را ندارد، محک بزند. ارتباط گیریاش با حیوانات اهلی و وحشی بیآنکه شعار دوستی با محیط زیست سر دهد احساسی توام با ادراک را منتقل میکند. اینجاست که میگوییم کاش همه چیز دست به دست هم دهد تا فیلمهایی قویتر و قصههایی عمیقتر با بازی او را روی پرده سینما ببینیم.
قدرت بدنی بالای این بازیگر ۵۱ ساله، انعطاف و آمادگیاش در خم و راستهای مکرر بندبند مفاصل و از همه اینها مهمتر بازی با اجزای صورت و نگاه تاثیرگذار، ویژگیهایی است که او با تربیت هر یک از آنها، امروز میتواند خیال هر کارگردانی را از انتخاب بجایش راحت کند. دست کم در سینمای ایران کم داریم بازیگری که در این سن و سال همچنان ورزش جسم و سلامت ذهن را نه به عنوان سرگرمی که جهت آمادگی جسمانی برای انجام کارهای سخت و خطرناک دنبال کند.
طبیعتا آنچه جلوی دوربین به عنوان یک اثر قابل اعتنا به نمایش گذاشته میشود حاصل زحماتی است که بازیگر، کارگردان و سایر عوامل کشیدهاند اما آنچه برخی هنرمندان را ماندگار میکند اخلاق حرفهای هم در حیطه فعالیت هنری و هم زندگی اجتماعی است. کسانی که با او از نزدیک معاشرت داشتهاند به خوبی میدانند که اخلاق مداری در تعامل و مراوده برای کسانی در این سطح شهرت و محبوبیت قرار دارند اصلا کار آسانی نیست.
به دور از مدح و ثنای الکی شاید بد نباشد در کنار حسرتی که از رفتن تمام هنرمندان تکرار ناشدنی برای ما مانده نیمنگاهی هم به کسانی داشته باشیم که قطعا نسلهای بعدی با مرور کارنامهشان آرزوی همدوره بودن با چنین افرادی را خواهند داشت. یادمان باشد اثر بد و غیر قابل قبول در رزومه بزرگترین هنرمندان ماندگار جهان نیز وجود دارد و قطعا که امین حیایی هم از این قاعده مستثنی نیست. آنچه بین این افراد با سایر بازیگران تمایز ایجاد میکند تلاش و جنگیدنشان برای حرفهای ماندن و حرف تازه زدن است.