سینماسینما، ذبیحالله رحمانی*
سال ۸۵ قصد ساخت فیلم «جاده جنایت» را داشتیم و ابتدا برای گرفتن پروانه ساخت سینمایی اقدام کردیم و بعد دوندگی و موانع فراوان به مجوز ویدئویی تن دادیم.
در عوض ترکیب چیدمان عوامل را سعی کردیم از حرفهایهای آن زمان انتخاب کنیم. بعد از توافق با لعیا زنگنه به سراغ بازیگر محبوبم آقای بازیگر واقعی، سعید پورصمیمی رفتیم. آن زمان ارتباط برقرار کردن با اسمهای معتبر و معروف، عین آب در هاون کوبیدن بود.
مدتی طول کشید تا تلفن منزل ایشان را پیدا کردیم و آنگاه فیلمنامه را برایش فرستادم. دو روز بعد به بنده اطلاع داد که از فیلمنامه خوشش آمده و آماده قرارداد است. من و کارگردان از شوق زیاد، داشتیم بال در میآوردیم.
قرار دیدار گذاشته شد و بنده به دلایل واهی چند دقیقهای دیر به مقصد رسیدم. و آقای پورصمیمی را در محل ندیدم. و به ناچار با رابطمان تماس گرفتم. گفت در هیچ صورت قرار را کنسل نمیکند، الا نیامدن طرف در موعد مقرر و بنده نیز چند دقیقهای تاخیر داشتم. با حسرت زیاد از محل رفتم و شب دوباره با ایشان تماس گرفتم و عذرخواهی کردم؛ ولی فایدهای نداشت. ایشان میگفت وقتی در زمان سهلانگاری میکنید، قطعا در زمان تصویر برداری نیز وقتکشی میکنی و بنابراین علیرغم دوست داشتن فیلمنامه و نقش از حضور معذور هستم.
حیف شد و صد البته لیاقت آقای بازیگر را نداشتیم. از آن موقع تا حالا به شدت به زمانهای دیداری، مقید هستم که سر ساعت و حتی زودتر به محل قرار برسم.
این درس بزرگ را از بازیگری نظمپذیر و اخلاقمدار برای همیشه به یادگار گرفتم.
این متن را به بهانه حضور قدرتمندانه سعید پورصمیمی در فیلم «برادران لیلا» (به نمایش درآمده در جشنواره کن) نوشتم.
*تهیهکننده