«آنتن»/ درنگی بر سریال‌های نمایشی نوروز؛ شب‌های بی‌پایتخت

سینماسینما، مازیار معاونی

از دور خارح شدن اپیزود ویژه مجموعه «پایتخت» که قرار بود به شکل یک تله فیلم صد دقیقه ای روی آنتن برود علاوه بر طرفداران بی شمار این مجموعه برای دست اندرکاران سیما از خود شبکه سه گرفته تا مدیریت ارشد این رسانه هم خبری ناخوشایند بود، هر چند که نباید از یاد برد با پخش یک اپیزود تک قسمت نوروزی منطقاً نمی توان همان بازخوردی را توقع داشت که از پخش یک سریال سیزده قسمتیِ مختص تمام شبهای عید انتظار می رود ولی به هر حال درگذشت ناگهانی خشایار الوند و توقف تولید این مجموعه، بدجوری دست رسانه را در حوزه سریال خالی گذاشت به ویژه آنکه یکی دیگر از فرشته های نجات نوروزی سیما در یک دهه اخیر یعنی مجموعه کودکانه «کلاه قرمزی» که البته تمام گروه های سنی مخاطبینش بودند هم برای نوروز امسال برنامه ای را تدارک ندیده بود.

تلویزیون که ظرف چهار-پنج سال گذشته هم تعدادی از مجموعه سازان سرشناسش را که به ویژه کارنامه نوروزی قابل توجهی هم دارند، از دست داده به جای فراهم کردن امکان بازگشت آنها و یا جسارت و خطر کردن در سپردن کار به جوان های پشت خط مانده باز هم، همان فرمول همیشگی عافیت طلبی و پرکردن خوراک آنتن به دست چهره های تکراری متوسط را در دستور کار خود قرار داد.

مجموعه نوروزی شبکه یک یعنی «نون خ» به سعید آقاخانی سپرده شد؛ مجموعه سازی که حالا دیگر برای خود صاحب کسوتی در کارگردانی سریال های طنز تلویزیونی شده و البته هیچگاه در کارگردانی همسنگ توان بازیگریش نبوده است. «نون خ» یازدهمین تجربه آقاخانی در مقام کارگردان سریال های تلویزیونی محسوب می شود، اینکه با شنیدن نام این مجموعه ساز به جای نام و خاطرات نوستالژیک کارهای او تنها مجموعه مبهم و غیر قابل تفکیکی از ساخته هایش به ذهنمان متبادر می شود شاید قویترین گواه برای متوسط ارزیابی کردن او در عرصه مجموعه سازی تلویزیونی باشد، کارگردانی که البته هیچوقت آثاری پایین تر از حد استاندارد آثار طنز در چهارچوب های مقبول سیما ارائه نداده ولی هیچوقت هم کارگردانی به یاد ماندنی و جریان ساز نبوده است .

آقا خانی حالا در هفتمین ساخته نوروزی اش یعنی همین مجموعه «نون خ» به رغم رعایت استانداردهای کیفی مورد اشاره و با در نظر داشتن امتیاز پرداختن به فرهنگ قوم کُرد به عنوان یکی از اقوام سرزمین مادری که کمتر مورد نظر مجموعه سازان تلویزیونی قرار گرفته است باز هم خروجی را روانه آنتن کرده که به لحاظ کیفی در میانه های رو به بالای همان ساخته های همیشگی‌اش قرار می گیرد و البته که با گذاشتن لهجه شیرین و دوست داشتنی کُردی در دهان بازیگران سریال و خلق موقعیت‌های کمیک بامزه ولی نه چندان متفاوت و خلاقانه، نمی توان نام خود را در فهرست مجموعه سازان متفاوت و جریان ساز تلویزیونی ثبت کرد!!!

در مورد مجموعه «زوج یا فرد» ساخته مشترک محمد حسین لطیفی و علیرضا نجف زاده ( که در مقام کارگردان ساخته ای از او به خاطر نمی آوریم) هم اوضاع بهتر از این نیست، دور هم جمع کردن تعدادی چهره ی شناخته شده کمیک از مهران غفوریان و یوسف تیموری گرفته تا مرجانه گلچین و ناهید مسلمی و استفاده از آنها در همان قالب های کلیشه ای شناخته شده شان در قالب یک درون مایه تکراری کل بضاعت این سریال را تشکیل می دهد. نکته جالب و البته تاسف آور اینکه چگونه محمد حسین لطیفی که در اکثریت ساخته های کمدی و غیر کمدی چند ساله اخیرش (پادری ، تنهایی لیلا و سر دلبران) با شکست و ریزش بینندگان آثارش مواجه شده در کنار علیرضا نجف زاده ای که بیشترین سابقه اش در عرصه برنامه ریزی و دستیاری کارگردان بوده برای به ثمر رساندن سریال نوروزی پربیننده ترین شبکه تلویزیونی انتخاب می شوند!!!

بی سلیقگی و بی توجهی به پیشینه کاری مجموعه سازان تلویزیونی در انتخاب «بهرنگ توفیقی» به عنوان کارگردان سریال نوروزی شبکه دو یعنی «بر سر دوراهی» هم دقیقاً به چشم می خورد. بی توجهی به این جنبه مهم قضیه که مخاطب امروزی سیما که در تمام طول سال سریال هر شبی می بیند و در کنارش به انواع و اقسام امکان های دیگر برای تماشای مجموعه های روز جهان دسترسی دارد را دیگر نمی توان با ترفندهایی مثل پخش هر شبی و یا به کارگیری چهره های موفق عرصه بازیگری جلوی گیرنده ها نگاهداشت، البته که همه اینها به جای خود خوب و لازم است ولی می توان و باید افزون بر تمام این فاکتورها به مهمترین مولفه یعنی انتخاب کارگردان بر مبنای پیشینه کاری اش توجه ویژه ای را مبذول داشت تا نتیجه درخوری به دست آید.

شاید بهترین سوال این باشد که توفیقی با تمام پنج مجموعه قبلیش از «مسیر انحرافی» گرفته تا «پدر» و چه در همکاری با حامد عنقا و چه بدون او به چه نتایج آنچنانی دست پیدا کرده که حالا باید گزینه نوروزی دومین شبکه قدیمی سیما باشد؟! شاید اگر یک ربع قرن پیش از این، مدیریت وقت تلویزیون به مهران مدیری و گروه گمنام ولی بااستعداد همراهش آن فرصت طلایی را نمی داد به جای مجموعه درخشان «نوروز ۷۲» که جریان طنز و فرمول کمدی سازی را در تاریخ مجموعه های طنز تلویزیونی به دو نیمه قبل و بعد از خود تقسیم کرد تا چند سال بعد در باکس نوروز همچنان شاهد همان طنزهای رنگ باخته ی رادیویی بودیم.

به هر صورت «بر سر دوراهی» با دستمایه و پرداختی که نه تنها از چهارچوب های معمولی تلویزیون فراتر نمی رود بلکه در جاهایی هم از کنار درام با ساده انگاری های آزارنده ای عبور می کند کنداکتور نمایشی شبکه دوم را در شبهای عید پر کرده و بی تردید بالاترین نمره ای که می توان به آن داد نه از منظر روایت پردازی و کارگردانی که از جهت به کارگیری ترکیب خوبی از بازیگران جوان، میانسال و پیشکسوتی نظیر مهراوه شریفی نیا، حمید گودرزی ، عنایت بخشی و اسماعیل پوررضا ( در نقش پدر حامد) است؛ به خصوص همین بازیگر آخری که نمونه ای است از خروار بازیگران مستعد و متفاوتی که در سالهای تلویزیون جمع و جور و دو کاناله ی دهه شصت شاهد هنرنمایی‌شان بودیم و از منزوی شدنشان در سیستم مافیایی انتخاب بازیگر مجموعه های تلویزیونی دست کم سه دهه می گذرد.

اگر از کنار مجموعه کودکانه ی «شش قهرمان و نصفی» شبکه پنج که بدون برانگیختن انگیزه خاصی در مخاطبین برای دنبال کردن، بر حجم فایل های آرشیوی سیما خواهد افزود که بگذریم می رسیم به پایان جمع بندی کارنامه نمایشی نه چندان موفق و به شدت معمولی این رسانه در نوروز سیل زده ای که در حال سپری کردنش هستیم.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 109502 و در روز پنجشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت 11:49:07
2024 copyright.