سینماسینما، محمد حقیقت
۱- فیلمسازان زن درموقعیت خوب:
امروزه ۲۵ درصد کارگردانان را درفرانسه زنان تشکیل میدهند و روز به روز هم به تعداد آنها افزوده میشود. از این لحاظ فرانسه سرآمد همه کشورهای جهان است. قابل یادآوری است که اولین فیلمساز زن تاریخ سینما (آلیس گی) نیز در فرانسه از ۱۸۹۶ شروع به کار کرد. تعداد زنان فیلمساز در ده سال گذشته ۶۲ درصد در فرانسه افرایش یافته اند و در حال حاضر ۳۹ کارگردان در این کشور فعال هستند، البته دستمزد آنها نسبت به مردان حدود ۴۲ درصد است که نارضایتی برخی از آنان را به همراه دارد. از این لحاظ «مرکز ملی سینمای فرانسه» که تمام فعالیت های سینمائی تحت پوشش آن اداره میشود، در حال بررسی شرایط جدیدی برای سهولت فیلمهائی است که قراراست زنان کارگردان آن باشند و بودجه چنین فیلمهایی را ۱۵ درصد افزایش داده اند.
از همین رو حضور زنان در سینما در زمینه های گوناگون چون تدوین، فیلمبرداری، دستیارکارگردان، تهیه کنندگی و غیره رو به افزایش گذاشته است. از سوی دیگر مدیران جشنواره ها تلاش دارند تعداد فیلمهایی که زنان ساخته اند را به ویژه در بخش های رقابتی افزایش دهند که نمونه بارز آن در جشنواره ونیز امسال بود که از ۱۸ فیلم مسابقه ۸ فیلم آن ساخته زنان بود وحتی جایزه بزرگ جشنواره را هم به یک خانم فیلمساز چینی/ آمریکایی به نام کلویی ژائو برای عشایر داده شد.
یکی از زنان فیلمساز، که به درستی جایگاه خوبی پیداکرده، کارولین وینال، است که شایان توجه است. وی امسال در جشنواره کن ۲۰۲۰ در بخش مسابقه با فیلم آنتوانت درسوون پذیرفته شده بود که البته به دلیل شیوع بیماری ویروس کرونا عملا برپا نشد، اما لیست فیلمهای بخش رسمی انتخاب شده این جشنواره در اختیار رسانه ها قرارگرفته بود و حالا یکی بعد از دیگری روی پرده سینماهای فرانسه می آید.
۲- آنتوانت درسوون، بدون اغراق نشان از بلوغ یک فیلمسازجدید فرانسوی میدهد که در جوایز سزار ۲۰۲۱ جای درخشانی برای فیلمساز و هنرپیشه اول آن ( لورکالامی) پیش بینی میشود.
در طول چهل سالی که جشنواره کن را از نزدیک دنبال کرده ام به ندرت پیش آمده بود که یک اثر کمدی را برای بخش مسابقه برگزینند و گاه از این زاویه جشنواره کن مورد انتقاد هم قرار گرفته بود. اما با دیدن این اثر باید حق را به کمیته انتخاب کن امسال داد که فیلمی بسیار مفرح، با سناریو و دیالوگ نویسی های هوشمندانه، و سرشار از عاطفه و احساس، با طنز قوی در این اثر بافته شده است. البته که انتخاب لوکیشن ها، چشم اندازها و مناطق دوردست و چشم نواز فرانسه، بازی های درخشان به ویژه خانم لور کالامی و میزانس های حرفه ای کارگردان، همه و همه به کمک فیلم آمده تا اثری دلنشین و لذت بخش برای هر نوع تماشاگری فراهم آورد. بدون شک این فیلم یک موفقیت قابل توجه برای سینمای فرانسه امسال به حساب خواهد آمد و از فروش قابل توجهی هم برخوردار خواهدشد. این فیلم باهزینه ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار یورو تهیه شده بود و از چهارشنبه همزمان در ۴۴۴ سینما به نمایش در آمده است. در روزهای اول نمایش خود در صدر جدول فروش قرارگرفت. از سوی دیگر منتقدین امتیازهای بالائی به آن دادند. بنا به گفته منتقد بزرگ فرانسوی آقای میشل سیمان، سردبیر پزیتف، «تمام فیلمسازان مهم تاریخ سینما به تماشاگر اندیشیده اند و در موقع ساخت فیلمشان آنها را در نظر گرفته اند.»
۳- داستان آنتوانت در سوون، که اثری کمدی-رمانتیک پراحساس است بر مبنای مطالعات سناریست در همان منطقه سوون، از یک طرف و الهام گیری وی از آثار روبر لوئی استیونسون، نویسنده ایست که مدت ها پیش (۱۸۷۹) در آن ناحیه زندگی کرده بود که ماجرای عاشقانه دردناکی را هم در آن ناحیه تجربه کرده بود.
قهرمانان اصلی داستان این فیلم آنتوانت و پاتریک هستند. البته پاتریک اگرچه یک اسم پسرانه است، اما به الاغی که آنتوانت را درسفرهمراهی میکند اطلاق میشود! این الاغ اجاره ای است که در اختیار گردشگران کوه پیما در آن محل قرار میدهند! نقش این الاغ را در داستان نباید دست کم گرفت! این دو از مکانی به راه می افتند تا آنتوانت بتواند معشوقه خود را بیابد. مسیری که توریست های راه پیما، بایستی بیش از ۲۲۰ کیلومتر را طی کنند. آنتوانت زنی چهل ساله، معلم مدرسه ای است که تنها زنگی میکند، در زندگیاش چند باری عاشق شده بوده اما اینبار وقتی عاشق (ولادمیر) مردی متاهل که پدر یکی از شاگردانش شده، قضیه بکلی فرق میکند. ولادمیر مدت ها بوده که به آنتوانت قول شرف داده بوده، که بعد از مدتها با او سرانجام به تنهائی و دور از چشم همسرش، به تعطیلات بروند، اما در آخرین لحظات آن مرد بهانه ای می آورد و به وی خبر میدهد که چاره ای ندارد و باید حتما با همسر و فرزند خود به تعطیلات برود، او که سرانجام به قول خود وفا نکرده سخت دل معشوق را میشکند. اما آنتوانت از پا نمی نشیند، و بطور مخفیانه با یک الاغ راهنما، که «زوجی» را تشکیل میدهند شروع به سفر میکند تا معشوقه خود را بیابد. آن دو در مسیری پردردسر که در کوهها و دشت ها و غیره است باید همه جا را پشت سر بگذارند، رفته رفته الاغ حالتی روانکاو برای آنتوانت پیدا میکند، فقط اوست که حرف میزند، و الاغ است که صبورانه گوش میدهد، اما تماشاگر از احساس این حیوان با خبر میشود! این زن چهل ساله در این سفر به آگاهیهای تازهای در زندگیاش میرسد. البته این اولین بار نیست که شخصیت اول یک فیلمی چنین موقعیتی برایش پیش می آید. قبلا در فیلم ناگهان بالتازار (روبربرسون – ۱۹۶۶) ، دختری به نام ماری با الاغ همراه و همدم میشود، اما برسون از موضوع، فیلمی دراماتیک و سیاه ساخته بود.
اولین پلان آنتوانت درسوون که خانم معلم، در کلاس اما پشت به دانشآموزان دختر، لباس شاد و زیبائی به تن میکند تا به همراه آنان سرود جشن پایان تحصیلی را اجرا کنند، کارگردان کلید فضای کلی فیلم را هوشمندانه به تماشاگر میدهد. ولادمیر، پدر آن دانشآموز بین کسانی که به جشن آمده اند حاضر است. نگاه برق آسائی با آنتوانت رد و بدل میکند و تماشاگر منتظر شعله ور شدن این نگاه میشود. هنرپیشه اول، در نقش آنتوانت، فوق العاده پراحساس، یک نقش کمدی تراژیک را ایفا میکند که بار فیلم بر دوش او می افتد و چه با مهارت از پس آن برآمده است. پرسوناژهائی که در مسیر او قرار میگیرند، لحظه به لحظه قوت صحنه ها را قوی تر میکنند و تماشاگر احساس میکند با همه آنها مثل فامیل خود آشناست. در اینجا روانشناسی سینماگر از شخصیت ها و به ویژه پرسوناژ درونی/بیرونی آنتوانت، تا زیر پوست آنها نفوذ میکند. کمدی موقعیت ها، و اعجاز دیالوگ های روزمره، که شدیدا از عمق دلها برآمده، انسانها را درمقابل آینه خود قرار میدهد. از ورای هر جمله، هر حرکت میمیک صورت آنتوانت، و برق چشمانش، تماشاگر مسحور و اغوای او میشود و لحظه به لحظه همدل و همراه او پیش میرود و آرزو میکند که وی موفق شود. کشش های دراماتیکی داستان، در گرو فضا سازی، لوکیشن ها و شخصیت های خلق شده این ماجراست. طنزها و سورپرایزها، به خوبی و با ظرافت همچون فرشی زیبا بافته شده در هم تنیده شده اند. آنتوانت در سوون، همچنین یک تابلوئی زیبا و وحشی ازطبیعت سحرکننده ارائه میدهد که فضای فیلم را مفرح میکند. شخصیت آنتوانت متفاوت از دیگران، گنجی انسانی در خود دارد که ذره ذره آن را رو میکند. استیل این فیلم کمی بیننده را به یاد اریک رومر به ویژه اشعه سبز از یک سو و کمی هم کارهای ژان رنوار از سوی دیگرمی اندازد.
کارگردان درمورد این فیلمش گفته: «دوست داشتم فیلمی بسازم که مارا به جای دیگری ببرد.»
۴-کارگردان فیلم، کارولین وینال، مدرسه سینمائی فمیس را در پاریس در رشته سناریونویسی در سال ۱۹۹۷ به اتمام رسانده ، در سال ۹۸ و ۱۹۹۹ دو فیلم کوتاه ساخته. اولین فیلم بلندش با نام دختران دیگر، در سال ۲۰۰۰ در بخش هفته منتقدین کن پذریرفته شده بود و همال سال به نمایش عمومی در آمده بود. دومین فیلم بلندش، بیست سال بعد در سال ۲۰۲۰ با نام آنتوانت در سوون، به مسابقه کن راه یافت و از ۱۶ سپتامبرامسال به پرده سینماها آمد.