«اجل معلق»؛ میان زمین و آسمان

سینماسینما، سیدحسام فروزان

سریال «اجل معلق» در سال ۱۴۰۳ ساخته شده و پخش آن از خرداد ۱۴۰۴ در دو پلتفرم فیلم‌نت و شیدا آغاز شده است. این اثر در ژانر کمدی–ماورایی با رگه‌هایی تراژیک ساخته شده و ساختاری نیمه‌اپیزودیک دارد که در دل آن، طنزی اجتماعی هم مشاهده می‌شود. آمار رسمی پلتفرم هنوز منتشر نشده و هنوز گزارش‌ دقیقی از میزان استقبال تماشاگران در دست نیست.

خط اصلی داستان درباره‌ی داوود (با بازی رضا عطاران) است؛ کارگری که از کارخانه‌ی بلورسازی اخراج شده و به‌شکلی غیرمنتظره با مرگ روبه‌رو می‌شود. مرگ در اینجا نه یک رویداد، بلکه موجودی است که با داوود ارتباط برقرار می‌کند و توانایی پیش‌بینی زمان مرگ دیگران را به او می‌دهد. این رابطه‌ی عجیب، او را وارد ملاقات‌های هفتگی با مرگ و درگیری‌هایی تازه با زندگی و مشکلات طبقه‌ی کارگر می‌کند.

کارگردانی سریال را عادل تبریزی برعهده دارد؛ فیلم‌سازی که پیش‌تر با آثاری چون «گیجگاه» و «مفت‌بر» شناخته شده بود. فیلم‌نامه را حمزه صالحی، بر اساس طرحی از بهرام افشاری نوشته و این پروژه نخستین تجربه‌ی تبریزی در شبکه‌ی نمایش خانگی محسوب می‌شود. حضور رضا عطاران، هم به‌عنوان بازیگر نقش اصلی و هم مشاور کارگردان، اهمیت ویژه‌ای به این اثر داده است. در نهایت، این سریال که دغدغه‌های کارگری، فشار اقتصادی و ترس از مرگ را با نگاهی طنزآمیز در هم آمیخته،‌ در فضایی تولید شده که صنعت نمایش خانگی ایران با رشد پلتفرم‌های VOD رونق گرفته است.

 

در پشت صحنه چه خبر است؟

در مقام معرفی مؤلفان اصلی سریال، نام حمزه صالحی به‌عنوان نویسنده‌ی فیلم‌نامه به چشم می‌خورد. او این اثر را بر اساس طرح اولیه‌ای که بهرام افشاری ارائه داده بود، نوشته است. کارگردانی سریال بر عهده‌ی عادل تبریزی است؛ فیلم‌سازی که پیش‌ از این اغلب در فضای سینمای اجتماعی فعالیت کرده و این بار مسیر خود را به سمت روایت‌های فانتزی و کمدی تغییر داده است. تهیه‌کنندگی اثر را سیدابراهیم عامریان انجام داده که در پروژه‌های سینمایی و شبکه‌ی نمایش خانگی سابقه‌ی فعال دارد.

در بخش بازیگری، رضا عطاران در نقش اصلی و به‌عنوان قهرمان داستان یعنی داوود حضور دارد. او در کنار عباس جمشیدی‌فر که نقش غلام را بازی می‌کند و همراه همیشگی داوود است، شیمی و تعامل جذابی را خلق کرده‌اند. همچنین بهزاد خلج و الیکا عبدالرزاقی در نقش‌های مکمل تأثیرگذار دیده می‌شوند و هر کدام در شکل‌گیری فضای طنز و موقعیت‌های دراماتیک نقش مؤثری دارند.

آهنگ‌سازی سریال بر عهده‌ی چند نفر بوده، اما نتوانسته تأثیر یا بازتاب چشمگیری بر ذهن مخاطب بگذارد. با این حال، برخی بینندگان بخش صداگذاری نهایی را به نوازنده‌ی نوکا نسبت داده‌اند که به این موضوع در نقدها نیز اشاره شده است.

 

داستان از چه قرار است؟

سریال با داستانی جذاب و متفاوت آغاز می‌شود. داوود، شخصیتی که رضا عطاران آن را بازی می‌کند، پس از اخراج از کارخانه‌ی بلورسازی، به‌شکلی عجیب و ماورایی با اجل ارتباط برقرار می‌کند و متوجه می‌شود که مرگ یک استعاره‌ی زنده است. در هر قسمت، او درگیر یک مأموریت جدید می‌شود: تعیین زمان مرگ یک نفر. این ساختار اپیزودیک، در قسمت‌های ابتدایی، به داوود اجازه می‌دهد تا با شخصیت‌های مختلفی مانند پیرمرد سکه‌دار روبه‌رو شود و داستان‌های فرعی جذابی را پیش ببرد.

با این حال، داستان به همین نقطه ختم نمی‌شود. به‌تدریج، رابطه‌ای عاطفی میان اجل و خانواده‌ی داوود شکل می‌گیرد. این رابطه حتی به جایی می‌رسد که احساسات عاشقانه نیز در وجود اجل نمایان می‌شود که یکی از خطوط داستانی غیرمنتظره و جالب سریال است. با پیش رفتن داستان، سریال فراتر از یک کمدی ساده می‌رود و با اضافه شدن معماهایی درباره‌ی میراث مخفی افراد و تداخل با شخصیت‌های نزول‌خوار، عمیق‌تر می‌شود و مخاطب را با پیچیدگی‌های بیشتری درگیر می‌کند.

 

نقد اجتماعی و بازخورد مخاطبان

این سریال از همان ابتدا واکنش‌های متفاوتی را در میان مخاطبان برانگیخت. گروهی از طرفداران، از بازگشت رضا عطاران به سبک کمدی‌های اجتماعی استقبال کردند. اما در سوی دیگر، منتقدان و برخی از بینندگان، انتقادات تندی را مطرح کردند. آن‌ها معتقد بودند که سریال از موضوع فقر و مشکلات طبقه‌ی کارگر به‌شکلی سطحی و کلیشه‌ای سوءاستفاده می‌کند.

در قلب داستان، یک پیام اجتماعی نهفته است. طنز سریال با محوریت دغدغه‌های اقتصادی طبقه‌ی کارگر مانند بیکاری، تورم و فشارهای روانی شکل گرفته است و تلاش می‌کند با ترکیب کمدی و نقد اجتماعی، صدای این قشر را به گوش برساند. از نظر جریان‌سازی، این اثر یک نمونه‌ی نوآورانه در شبکه‌ی نمایش خانگی ایران محسوب می‌شود؛ زیرا توانسته حضور ماورایی و طنز موقعیت را در فضایی نیمه‌اپیزودیک با هم ترکیب کند که پیش از این کمتر در آثار ایرانی دیده شده بود. با این حال، باید پذیرفت که برخی از منتقدان، این اثر را سطحی و بی‌مایه می‌دانند. اگر از حجم شوخی‌های مبتذل و دیالوگ‌های بی‌ربط و بی‌مزه و موقعیت‌های عجیب و غیرقابل باور کمتر می‌شد به‌طور حتم با سریال شسته‌رفته و تماشایی‌تری روبه‌رو بودیم.

 

نوآوری در ژانر: مقایسه با گذشته

یکی از ویژگی‌های فضای سینما و تلویزیون ایران این است که ژانرهایی مختص خود به وجود می‌آورد. ژانر کمدی-اجتماعی در سینما و تلویزیون ایران، به‌خصوص با حضور رضا عطاران، سابقه‌ی طولانی دارد. «خانه‌به‌دوش» نمونه‌ی بارز این سبک است. اما این سریال اولین تلاش جدی و محسوس برای ترکیب مرگ ماورایی با این فرم آشناست. این ایده، عنصری تازه به کمدی اجتماعی اضافه کرده که آن را از سایر آثار مشابه متمایز می‌کند.

استفاده از موقعیت‌های نیمه‌ماورایی در شبکه‌ی نمایش خانگی نیز بسیار کم‌سابقه است. در حالی‌که نمونه‌های صرفاً درام-اجتماعی خارجی با این مقیاس وجود دارند، اما در ژانر کمدی ایرانی، این تلفیق نوآورانه محسوب می‌شود و مقیاس تازه‌ای را برای مخاطبان فراهم می‌آورد.

 

حواشی «اجل معلق»: زیر ذره‌بین رسانه‌ها

چند ماهی از پخش این سریال می‌گذرد و طبق معمول، حواشی متعددی را نیز به‌همراه داشته است. یکی از مهم‌ترین آن‌ها، نمایش طنزآمیز برخی خطوط قرمز بود. این اثر توانست با لحن کمدی خود، بدون خودسانسوری شدید از برخی خطوط عبور کند که این موضوع مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. اما در مقابل، نقدهای شدیدی نیز به آن وارد شد. برخی از رسانه‌ها، سریال را به آشفتگی اخلاقی و تحقیر طبقه‌ی فرودست متهم کردند.

یکی دیگر از حواشی مهم، نقش دوگانه‌ی رضا عطاران بود؛ او علاوه‌بر بازیگری، در پشت صحنه نیز به‌عنوان مشاور حضور داشت که این مسئله توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرد. هرچند اکران مردمی برای چند قسمت از سریال برگزار شد، اما آمار دقیق و رسمی از میزان فروش و تعداد مخاطبان به‌صورت عمومی ارائه نشده است.

 

نقاط قوت و ضعف سریال

نقاط قوت

بازی جذاب و شیمی عالی: یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت سریال، همکاری موثر رضا عطاران و عباس جمشیدی‌فر است. تضاد شخصیتی بین این دو بازیگر، موقعیت‌های کمدی فوق‌العاده‌ای را خلق می‌کند و تعامل آن‌ها یکی از دلایلی است که مخاطب را به تماشای سریال جذب می‌کند. احتمالاً تجربه‌ی زوج موفق جمشیدی‌فر و جواد عزتی در فیلم «تمساح خونی» ایده‌ی ترکیب او با رضا عطاران را به ذهن فیلم‌ساز آورده است.

تنوع و پختگی قوس‌های داستانی: اگرچه قسمت‌های اولیه کمی کلیشه‌ای و فاقد جذابیت و کشش لازم به نظر می‌رسند، اما داستان در قسمت‌های چهارم و پنجم انسجام و عمق بیشتری پیدا می‌کند و معماهای پیچیده‌تر و منسجم‌تری را به نمایش می‌گذارد.

ریتم روایت و تدوین: سریال ریتم روایتی نسبتاً مناسب دارد و تدوین آن به‌گونه‌ای است که از افتادن داستان در یکنواختی جلوگیری می‌کند. میزانسن‌های ساده و مؤثر نیز به‌خوبی برای ایجاد فضا به کار گرفته شده‌اند.

پیوند اجتماعی–ماورایی: ایده‌ی اصلی داستان که دغدغه‌های اجتماعی طبقه‌ی کارگر را با عنصر ماورایی مرگ تلفیق می‌کند، یک ایده‌ی جسورانه و خلاقانه است.

نقاط ضعف

کلیشه‌های اپیزودیک: ساختار تکراری هر قسمت که یک نفر در شرف مرگ قرار می‌گیرد، خطر افت انگیزه و خستگی مخاطب را به‌همراه دارد و ممکن است در بلندمدت تکراری شود. نویسنده می‌توانست در هر اپیزود از الگوهای روایی متفاوتی استفاده کند.

سطحی بودن نقد اجتماعی: حالا دیگر انتظارمان از کمدی اجتماعی بیشتر از این‌هاست. در زیر لایه‌ی طنز، نقد اجتماعی سریال وجود دارد که سطحی است و گاهی با شوخی‌های زننده، به‌جای همدردی، به تمسخر طبقات پایین جامعه می‌پردازد.

شخصیت‌پردازی فرعی ضعیف: برخی شخصیت‌های فرعی، ازجمله غلام با بازی عباس جمشیدی‌فر بسیار جذاب‌اند، اما پس از چند قسمت نقش و حضورشان کم‌رنگ می‌شود و از پتانسیل آن‌ها به‌طور کامل استفاده نمی‌شود.

ضعف در طراحی صحنه و گریم: ضعف‌هایی در طراحی صحنه، قاب‌بندی و گریم دیده می‌شود که می‌تواند از کیفیت بصری کار بکاهد.

 

«اجل معلق»؛ یک اثر جسورانه یا یک فرصت از دست رفته؟

در نهایت، می‌توان با اغماض سریال را اثری قابل تحمل (در میان خیل سریال‌های غیرقابل تحمل!) و قابل تماشا دانست که تلاش کرده کمدی، المان‌های ماورایی و دغدغه‌های اجتماعی را با هم تلفیق کند. بازی‌های خوب، ایده‌ی اولیه‌ی نوآورانه و سکانس‌های منسجم در میانه‌ی فصل، نقاط قوت اصلی آن هستند. با این حال، ساختار نیمه‌اپیزودیک تکراری، جنبه‌های زننده در طنز و ضعف در برخی طراحی‌ها، مانع ارتقای آن به یک اثر ماندگار و مرزشکن شده‌اند.

 

چه کسانی می‌توانند بینندهی این سریال باشند؟

علاقه‌مندان به رضا عطاران و طنز اجتماعی و دوستداران فرم‌های تلفیقی و ماورایی–اجتماعی. در مجموع، این اثر را می‌توان یک تجربه‌ی جسورانه در شبکه‌ی نمایش خانگی دانست، نه اثری ماندگار و به‌یادماندنی. اگر در فصل‌های بعدی، شخصیت‌ها عمیق‌تر شوند و سریال از اسلوب تکراری فاصله بگیرد، می‌تواند در حافظه بینندگان جایگاهی برای خود دست و پا کند.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 212871 و در روز پنجشنبه ۸ آبان ۱۴۰۴ ساعت 19:56:17
2025 copyright.