سینماسینما، محمد حقیقت
چهارشنبه ۲۱ مه می توان گفت که بدون اغراق درخشانترین فیلم مسابقه به نام «احساس با ارزش» ساخته یواخیم تریر از دانمارک را دیدیم.
در این فیلم یک کارگردان مشهور سینما که پا به سن گذاشته بعد از مدت ها غیبت برای دیدار دو دخترش انیس و نورا به شهر خود بازگشته است. او به محل اجرای نمایشی میرود که نورا قرار است در شب افتتاحیه در آن بازی کند، اما درست لحظاتی قبل از باز شدن پرده، بحران غریب و ناشناخته ای گریبان او را گرفته و وی با تشنج از پشت صحنه پا به فرار می گذارد. همکاران وی تلاش در آرام کردن او می کنند، تماشاگر با بحران روحی این بازیگر همراه می شود، همکاران وی موفق می شوند سرانجام وی را به صحنه باز گردانند و نمایش آغاز می شود.
در پایان مورد تشویق تماشاگران از جمله پدرش (که از وجود او با خبر نبوده) قرار می گیرد. بعد در منزل، پدر نورا که سناریوی جدیدی نوشته نقش اول آن را به دخترش پیشنهاد می کند، ولی نورا سرباز می زند زیرا بسیار تردید دارد. پدر که نمی تواند دخترش را راضی کند این نقش را به یک بازیگر هالیوودی پیشنهاد می کند. تمرین ها شروع شده و قرار می شود انیس، دیگر خواهرش، هم نقشی در فیلم به عهده بگیرد…
تماشاگر با خانواده و روابط پیچیده، و پراحساس آنها اندک اندک آشنا می شود و ما به روابط خانوادگی از نوع دنیای اینگمار برگمان، پی می بریم که این فرم را کارگردان به حد اعلا می رساند. بدونشک یواخیم تریر کپی بردار یا ادامه دهنده برگمان نیست بلکه تکمیل کننده راه پر پیچ و خم برگمان در نشان دادن احساسات عمیق انسانی است که در ارتباط با ایمان، خدا، اضطراب، تشویش های شک آلود آدمی، ترس، به جستجوی روح درونی رفتن، و سر انجام دوست داشتن را کنکاش کرده و به اوج می رساند.
در این میان به شکرانه زبان سینما و قدرت آن، کارگردان توانسته این احساسات با ارزش را که کمتر با دیگر هنرها می توان به این صراحت نقبی به آن بزند، سینما واسطه بیانی آن قرار می گیرد. در سناریو کارگردان این نقش را برای نورا بدون آنکه هیچ اطلاعی داشته باشد که وی یک بار دست به خود کشی زده، نوشته است! تماشاگر این نکته را در دیالوگی که بین دو خواهر رد و بدل می شود در می یابد.
فیلم پر از صحنه های حاوی بحران های خانواده است مثلا در یکی از صحنه هایی که نورا از پسر کوچکش که در راه رفتن به مدرسه است خدا حافظی می کند و در خلوت خانه، به سوی اتاقی برای خود کشی میرود و طناب دار را آماده کرده، لحظاتی نمی گذرد که پسرش برگشته زیرا موبایل خودش را جا گذاشته و همین نکته مادر را که مدت ها به رفتن پسر ش می نگرد، به فکر وا می دارد و از خودکشی منصرف میکند (در واقع امید به زندگی در روح مادر حلول می کند) همانگونه که در فیلم «طعم گیلاس» ساخته عباس کیارستمی وقتی مرد مسن برای خودکشی رفته بود، برای آقای بدیعی تعریف می کند که با خوردن یک دانه توت، از ایده خودکشی طرف نظر کرده و به زندگی باز گشته است.
ظرافت نگاه کارگردان به یک نکته جزیی در زندگی، جهان آدمی را می تواند دگرگون کند. در فیلم «احساسات با ارزش» فیمساز به رابطه پراحساس پدر و دو دختر به شکل درخشان و مینیاتوروار، با ظرافت پرداخته است و البته طنزهای بسیار هوشمندانه ای نیز در لابلای صحنه ها گنجانده شده، که فیلم را پراحساس و با روح به پیش می برد. این فیلم به طور قطع از باارزش ترین و عمیق ترین فیلم های امسال خواهد بود. منتظر باشیم که داوران جشنواره هم به همین اندازه از آن خوششان بیاد.