اختصاصی سینماسینما/ سعید راد؛ طلوع و غروب یک ستاره

سینماسینما، بهمن مقصودلو؛

«سعید راد» (احمد حق‌پرست راد: ۱۴۰۳-۱۳۲۳) بازیگر خوش‌چهره‌ی سینمای ایران، متولد تهران، روز اول مردادماه در آستانه‌ی هشتادسالگی در تهران درگذشت.

جنبش موج نوی سینمای ایران در اواخر دهه‌ی چهل خورشیدی آغاز شد و در اوایل دهه‌ی پنجاه شکل گرفت. فیلمسازان موج نو با داستان‌های واقع گرایانه، غیر قراردادی همراه با تکنیک متمایز و نوآوری در ساختار تلاش کردند تا سنّت فیلمسازی را پشت سر بگذارند و به شناخت تازه‌یی از دنیای تازه و مدرنیسم بپردازند.

گروه اول فیلمسازان این جنبش کسانی چون: بهرام بیضایی، زن را محور فیلم‌هایش قرار داد. سهراب شهید ثالث و پرویز کیمیاوی از مردم عادی کوچه و خیابان استفاده کردند. داریوش مهرجویی از بازیگران تئاتر بهره برد و ناصر تقوایی در نخستین فیلمش یعنی «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۶۹) از بازیگران تئاتر و هنرمندان استفاده کرد.

امّا فیلمنامه‌های چند نفر باقیمانده‌یی که فیلم اولشان را می‌ساختند، احتیاج به یک چهره‌ی جدیدی داشت که بتواند فیلم را پرواز دهد، چه نقش قهرمان و چه ضد قهرمان و یا ترکیبی از آن دوره در اواخر دهه‌ی چهل.

سه ستاره‌ی تثبیت‌شده‌ی سینمای تجاری حاکم، ناصر ملک‌مطیعی، محمدعلی فردین و بهروز وثوقی، اولی با فیلم «ولگرد» (۱۳۲۳)، دومی با «گنج قارون» (۱۳۴۵) و سومی با «قیصر» (۱۳۴۸) قهرمانان بی‌چون‌وچرای سینمای تجاری ایران و مردم بودند. اما فیلمسازان گروه دوم موج نو که کم‌تر شناخته شده بودند، در جُست‌وجوی چهره‌یی تازه ولی توانمند و بااستعداد ذاتی و غریزی «سعید راد» را کشف کردند.

سعید راد، جوانی ۲۶ ساله، چهارشانه با قدی بلند، خوش‌تیپ و خوش‌هیکل، با چشمانی سبز، ورزشکار، قهرمان بولینگ و بیلیارد که عاشق بازیگری بود، نظر «امیر نادری» را جلب کرد. امیر نادری هم از کودکی عاشق سینما بود و بیش‌تر زمان کودکی را با دیدن انواع فیلم‌های هالیوودی در سینما گذرانده بود و تازه مدتی بود عکاس متبحّر سینمایی شده بود. او از پشت صحنه و سرصحنه‌ی فیلم‌های سینمایی عکس‌های متعددی می‌گرفت که بهترینشان برای تبلیغ راهی مطبوعات و یا در تابلوی اعلانات سینماها به‌هنگام نمایش فیلم جا می‌گرفت. در این برهه از زمان، نادری مصمم به ساختن اولین فیلم سینمایی‌اش بود، ولی سرمایه‌‌یی نداشت. سعید راد هم عاشق بازیگری بود و اولین تجربه را هم با ایفای نقشی کوتاه در فیلم «فاتحین صحرا» (محمد زرین‌دست، ۱۳۵۰) کسب کرده بود. امیر نادری هم بازیگر اصلی و نقش محوری اولین فیلمش «خداحافظ رفیق» (۱۳۵۰) را یافته بود. سعید راد بدون دستمزد و حتی کمک مالی نقش اول را بر عهده گرفت و «جلال» بازیگر فیلم‌های تجاری سینمایی ایران هم با فروش ماشین و کمک در تولید فیلم و «زکریا هاشمی» دو بازیگر اصلیِ دیگر فیلم شدند و بالاخره فیلم با کمک‌های دیگران با مشقت و زحمت فراوان امیر نادری با کم‌ترین سرمایه‌ی مالی، ساخته شد.

فیلم برداشتی بود از فیلم پلیسی «ریفی‌فی» (ژول داسن، ۱۹۵۵) با بازیگری «رابرت حسین» که موضوعش سرقت یک جواهرفروشی بود. فیلمی خوش‌ساخت که جایزه‌ی بهترین کارگردانی را در جشنواره‌ی کن همان سال دریافت کرده بود. نکته‌ی جالب توجه این که داسن هم با زحمت بسیار با دویست هزار دلار بودجه «ریفی فی» را ساخته بود!

فیلم «خداحافظ رفیق» در آبان‌ماه ۱۳۵۰ در تهران نمایش داده شد و نظر منتقدین و توجه علاقه‌مندان به سینمای متفاوت را به شدت جلب کرد؛ با نمایش همین فیلم، سعید راد ستاره شد و تقاضای بازی در چند فیلم دیگر را دریافت کرد.

سعید راد در همان سال بازیگر فیلمسازان موج نو دیگری شد که فیلم اولشان را می‌ساختند. «ناصر تقوایی» کارگردان برجسته‌ی سینمای ایران، در فیلم دومش سعید را در نقش «صادق کرده» (۱۳۵۱) یک شخصیت تاریخی معاصر به کار گرفت. «کامران شیردل» مستندساز فرهیخته‌ی دیگری بود که پس از ساختِ چند مستند، در فیلم «صبح روز چهارم» (۱۳۵۱) با برداشتی از فیلم «از ‌نفس افتاده» (ژان لوک گدار، ۱۹۶۱)، سعید راد را در نقش یک ضد قهرمان قرار داد.

امیر نادری که در فیلم اولش تجربه‌ی موفقی با سعید راد داشت، در فیلم دومش «تنگنا» (۱۳۵۲) هم یک ضد قهرمان خیابانی ساخت که در تاریخ سینمای ایران برای همیشه یک اثر ماندنی و قابل تحسین شد. سعید راد با چند فیلم در عرض یک سال از گمنامی بیرون آمد و به یکی از ستون‌های بازیگری سینمای ایران تبدیل شد و موج تقاضای بازیگری از طرف سینمای متفاوت و تجاری به سوی او سرازیر گشت.

«محمد صفار» (م. صفار) نویسنده‌ی پاورقی مطبوعات، فیلم متفاوت «خورشید در مرداب» (۱۳۵۲)، «شاپور قریب» فیلم «خروس» (۱۳۵۲)، «خسرو پرویزی» با فیلم «مردی در طوفان» (۱۳۵۲) از آن جمله‌اند.

سعید راد پس از بازیگری در بیش از بیست فیلم سینمایی در آستانه‌ی انقلاب در فیلم «سفر سنگ» از «مسعود کیمیایی» (۱۳۵۶) بازی کرد. فیلم برداشت مستقیمی از فیلم «غرور و شهوت» (استنلی کرامر، ۱۹۵۷) با شرکت «فرانک سیناترا» ، «سوفیا لورن» و «کری گرانت» بود.

پس از انقلاب همه چیز تغییر کرد. اما سعید راد در فیلم‌های «خط قرمز» (مسعود کیمیایی، ۱۳۶۱) و فیلم «برزخی‌ها» (ایرج قادری، ۱۳۶۱) ظاهر شد. برزخی‌ها با فیلمبرداری ارزنده‌ی «مازیار پرتو» و بازیگری فردین، ناصر ملک‌مطیعی و سعید راد، هشت میلیون تومان فروش کرد و از نظر تجاری فیلم بسیار موفقی بود.

سعید راد پس از بازی در فیلم پرفروش «عقاب‌ها» (ساموئل خاچیکیان، ۱۳۶۳)، همراه با بسیاری دیگر از بازیگران زن و فردین و ملک‌مطیعی بی‌جهت و غیر عادلانه ممنوع از کار شدند.

سعید راد با همسرش «نوش‌آفرین» پس از سفر به پاکستان و هندوستان سرانجام در «تورنتو» (کانادا) و «لوس‌آنجلس» مجبور به زندگی شدند، اما زندگی آن نبود که باید می‌بود.

سعید راد پس از پانزده سال زندگی در تبعید اجباری یا خودخواسته در ۱۳۷۸ به ایران بازگشت و پس از چهار سال توانست در فیلم «دوئل» (احمدرضا درویش، ۱۳۸۲) بازی کند. پس از آن در چند فیلم سینمایی و چند سریال تلویزیونی و خانگی هم بازی داشت.

دیدارها

۱ـ نیویورک ۱۳۵۶: اولین بار سعید را در دوران بازیگریش در فیلم ساخت ایران، سومین فیلم نادری با او، در پاییز سال ۱۳۵۶ دیدم. او در آپارتمانی که در کوچه‌ی ۵۰ بین خیابان‌های دوم و سوم منهتن اجاره کرده بودند، زندگی می‌کرد. ملاقات‌های ما آنجا یا در رستورانی که نزدیک منزلش در گوشه‌ی خیابان دوم و کوچه‌ی ۵۰ قرار داشت، صورت می‌گرفت. این دیدارها بسیار دوستانه و خوشایند بود. گاهی امیر نادری هم در این دیدارها حضور داشت.

۲ـ تورنتو ۱۳۷۱/۱۹۹۲: ملاقات دوم در اواخر ماه جولای ۱۹۹۲ که برای یک سخنرانی درباره‌ی سینمای ایران به دانشگاه تورنتو دعوت شده بودم، صورت گرفت. روز جمعه بعدازظهر با هواپیما به تورنتو رسیدم و به هتل رفتم. سعید عزیز به من زنگ زد که نوش‌آفرین خورشت قورمه‌سبزی خوبی درست کرده و دعوتم کرد. غروب آمد و من را به منزلش برد و پذیرایی مفصلی کردند. در حال شام خوردن بودیم که تلفن زنگ زد. فریدون فرخزاد بود. سعید به من گفته بود که به فرخزاد برنامه من در دانشگاه را گفته بود و او قول داده بود از کلن بیاید.

سعید پس از احوالپرسی گوشی را به من داد. فریدون عزیز گفت من قصد آمدن داشتم برای یکی دو هفته اما بلیت ارزان پیدا نکردم و پس ازعذرخواهی، خداحافظی کرد.

هفته‌ی بعد، من در پاریس بودم، روز چهارشنبه بود که با «جمشید چالنگی» در «کافه‌ی رُز» در مونپارناس بودیم. ساعت شش آمد و تا در کنارم نشست، گفت همین یک ساعت پیش خبر رسید فریدون را در کلن کشته‌اند. به‌شدت شوکه شدم و ناگهان با خودم گفتم، کاش بلیت ارزان گیرش آمده بود!

ده سال بعد در ماه جولای ۲۰۰۲ برای فیلمبرداری گفت‌وگو با دست‌اندرکاران سینمای ایران برای ساختن تاریخ سینمای قبل از انقلاب ایران به تهران رفتم. تلفنی از او خواستم در این گفت‌وگوها شرکت کند.

سعید نازنین با چهره‌‌یی خندان به منزل پدری آمد و در مقابلِ دوربین نشست و با خوشرویی به پرسش‌های من پاسخ داد. امیدوارم از آن در قسمت پنجم تاریخ سینما که در دست ویرایش است، بتوانم از آن استفاده کنم.

سعید راد بازیگری سخت‌کوش، خوش‌اخلاق، غریزی که با استعداد فراوان و هوش سرشارش بدون هیچ‌گونه تحصیلات تئاتری/ سینمایی و یا بازیگری، جلوی دوربین فیلمسازان قابل اعتنای موج نو ظاهر شد و به‌سرعت به یک ستاره تبدیل شد.

شاید تنها نقطه‌ی ضعف او مانند ناصر ملک‌مطیعی، تُن صدایش بود. سعید راد در مجموع بازیگر بیش از چهل فیلم سینمایی بود که تعداد معدودی از آن‌ها جزو بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است.

سعید راد در سال ۱۳۵۱، دیپلم منتقدان بهترین بازیگر را در پنجمین جشنواره‌ی سپاس برای فیلم «صبح روز چهارم» به دست آورد. همچنین برنده‌ی تندیس سپاس طلا برای بهترین بازیگر مرد در فیلم «تنگنا» شد.

از صمیم قلب به نوش‌آفرین و فرزندانش دکتر نگاه و سام و همه‌ی اهالی سینمای ایران و دوستداران این بازیگر نام آشنا تسلیت می‌گویم.

( نیویورک- جولای ۲۰۲۴)

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 199043 و در روز سه شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ ساعت 18:01:59
2024 copyright.