تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۵/۱۲ - ۱۵:۵۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 189165

سینماسینما، رومینا روشن بین

برای فهمیدن این فیلم که شاید در منظر اول چالش برانگیزترین موضوع فیلم باشد باید ادبیات فیلمساز  را کشف کنیم تا متوجه مفهوم و زبانی که فیلمساز از آن استفاده کرده بشویم. چرا که با فیلم ساده و قصه گو و کلاسیک طرف نیستیم. در واقع اگر متوجه ادبیات آن نشویم اجازه تحلیل به ما را نمی‌دهد و شاید خیلی کورکورانه و سلیقه‌ای به فیلم نگاه کنیم. 

فیلم سینمایی «بو می‌ترسد» اثر آری استر از آرکتایپ اودیپ نوشته سوفکل برای قصه گویی استفاده کرده است و امروزه این کهن الگو صرفا یک نمایشنامه کلاسیک نیست چرا که بعد از فروید و لکان بخصوص فروید این ارکتایپ یک وجوه روانشناختی به خود گرفته است و از همین رو کلید واژه روانشناختی در کنار ادیپ برای بررسی این اثر، مورد توجه من قرار گرفت. 

در فیلم ما با کاراکتری طرف هستیم که با تولدش، پدرش را کشته و مادرش تمام عشقش را نثارش کرده و بو با عذاب وجدان و ترس و سوال‌های ذهنش یک سفر ادیسه‌وار ذهنی دارد. اگر با همین تعریف یک خطی، فیلم را درست نگاه کنیم متوجه الهام آری استر از این کهن الگو می‌شویم. 

لکان در مفهوم فانوس خیالی اشاره دارد که جنبه‌های این مفهوم از طریق استعاره پدر و به نام پدر معنا می‌شود.  ترس بو از ارتباط جنسی و ترسش از عضو مردانه‌ خود از فرآیند اختگی در نظریه فروید الهام گرفته شده است که حتی در فیلم به شکل فیزیکی در دربی که در ناخوداگاه بو عامل سرکوب او است پدر را به همراه یک عضو مردانه هیولاوار می‌بینیم.

یک ایده دیگر که اشاره‌ای به عقده ادیپ در این فیلم دارد استفاده از لباس سبز و همسانی چهره مادر و زنان زندگی بو است که از این تکنیک برای عقده ادیپ در نمایش هملت اثر اوسترمایر نیز استفاده شده است. ترس بو از اخته شدن که از پدر خود به ارث رسیده یک جنبه روانشناختانه به ماجرای خود کاراکتر بو دارد او در تمام فیلم این ترس را به شکل‌های مختلف از اخبار مرد قاتل تا اشاره جراح تا تاکید بیش از اندازه مادر که هرگز نباید ارتباط جنسی داشته باشد، وجوه شخصیتی بو را برای ما چندلایه‌ای و باز می‌کند و نمی‌توانیم منکر این موضوع شویم چرا که چه فیلم را دوست داشته و چه نداشته باشیم، نویسنده فیلم کدهایی را برای نوع تقابل ما با اثر داده است. حتی زمانی که بو اولین رابطه خود را برقرار می‌کند در تخت مادر خود است که این هم اشاره‌ای به ارکتایپ ادیپ دارد حتی در جایی بعد از این عمل، عامل سرکوب کننده بو یعنی مادر از راه می‌رسد و او را بابت اینکار شماتت می‌کند. استفاده از عقده ادیپ و عامل سرکوبگر مادر در این سکانس در هم تنیده می‌شوند. این مفاهیم از سکانس اول فیلم یعنی تولد نوزاد از شکم مادرش که با «پی او وی» نوزاد است، شروع می‌شود. این روایت اول شخص که از  سکانس ابتدایی وجود دارد به شکل زیبایی تا انتهای فیلم ادامه دارد.میزانس‌ها، جای دوربین، اتفاقات فیلمنامه و روایت فیلم کاملا روایت اول شخص را حفظ می‌کند و در اینجا دوربین هم به کمک مفاهیم می‌آید تا مخاطب با یکدستی فرم مواجه شود. 

 در مفهوم عقده ادیپ، کودک و مادر با مداخله عنصر سوم به نام پدر، کودک را متوجه عنوان مجزا از مادر می‌کند، در این فیلم این عنصر سوم وجود ندارد و پدر یک امر خیالی در ذهن بو است و او در روان خود عنوان جدا شده نمی‌یابد و با یک وابستگی کودکانه همراه است.

یکی دیگر از کهن الگوهایی که نویسنده از آن استفاده کرده کهن الگوی ادیسه است؛ البته که این ارکتایپ را در دل ارکتایپ اصلی یعنی ادیپ استفاده کرده. سفر مرحله واری که شخصیت بو طی می‌کند  و به خانه می‌رود شبیه به سفر مرحله وار و دایره‌ای ادیسه است. فقط در ادیسه، او برای بازگشت به همسرش تلاش می‌کند ولی بو برای بازگشت به مادرش در تلاش است. در این اثر همسان سازی دو اسطوره در دل هم است که بکار بردن از اسطوره ی ادیسه در اینجا برای مفهوم عقده ادیپ استفاده شده است. نمایشی که بو آن را می‌بیند به شدت شبیه به قصه ادیسه است مردی که می‌رود از زن و بچه خود دور می‌شود و  تمام سعی خود را برای بازگشت به سمت خانواده‌اش می‌کند. حتی زمانی که فرشته‌ای بالای سر خواکین فینیکس می‌آید یادآور پا درمیانی آتنا نزد زِئوس است. برای آنکه در این فیلم متوجه نشانه‌ها و معنا شویم نیاز به شناخت فرامتنی مطالب پیش هستیم اما در مفهوم درون اثری هم ما می‌توانیم داستان را دنبال کنیم و از ایده‌ها و جذابیت بصری لذت ببریم چه بسا که در تحلیل درون اثری هم فیلمساز ارجاع‌های فرامتنی به ما می‌دهد که ما ناخواسته به سمت آنها می‌رویم. اسم فیلم هم که مفهوم ترس است ما را به مفاهیم پیشتر سوق می‌دهد. 

بازی خواکین فینیکس در این این فیم ستودنی‌ست و این موضوع بسیار پر اهمیت است چرا که برعکس خیلی از نظرها که بازیگران را آرتیست نمی‌دانند باید بگویم که بازیگر هم می‌تواند آرتیست و هم پای مولف باشد. خواکین فینیکس کاملا متوجه متن و زیر متن‌های اثر شده است. او در بازی خود چه در بیان چه در بدن خود را شبیه به کودک و یک انسان نابالغ می‌کند و این مفهوم از زیر متن کار می‌آید که ما متوجه می‌شویم که او هم هنرمند است و هم تاثیری هم پای فیلمساز برای ساخته شدن تمامی این مفاهیم و فیلم شده است.

لینک کوتاه

 

آخرین ها