سینماسینما، محدثه واعظیپور
بهروز نورانیپور در سهگانه « ۱۷۵A»، «فرزندان شب» و «سه نهزارم» روایتگر بخشی از رابطهای است که زنان، داعش و کودکان با هم دارند. هر سه فیلم، به دلیل ماهیت تراژیکِ موضوع و ابعاد انسانی این فاجعه بزرگ، تکاندهنده و متاثر کننده هستند. «سه نهزارم» تصویر تازهای از رنجی است که زنان شنگال (منطقهای که داعش به آن حمله کرد) هنوز و پس از آزادی از اسارت با آن مواجه هستند. فیلمساز با انتخاب سه زن و سه قصه، بیننده را با خود همراه کرده و از رنجی صحبت میکند که جوامع سنتی با آن روبرویند. اگرچه حمله داعش و نوع برخورد با زنان به اندازه کافی حیرتآور و اندوهناک است و هر چقدر درباره آن صحبت شود، نکاتی دردناک ناگفته باقی میماند، اما نورانیپور تلاش کرده در این مستند، به مسئلهای دیگر نزدیک شود، این که داعش چطور هویت و احساسات زنانه را به مسلخ میبرد و زنانِ قربانی تجاوز را از خانواده و عشیره دور میکند.
«سه نهزارم» زوایایی تازه از نابرابری و توحش را به تصویر میکشد. فیلم، ساده و سرراست است و اگرچه بخش مهمی از اطلاعات آن بر اساس مصاحبه به بیننده منتقل میشود، اما تصاویری گویا و نماهایی فکر شده دارد. فیلمساز به ذهن و دنیای زنانه شخصیتهایش نزدیک میشود، مروا (مادر جوان و زیبا) اگرچه پسرانش را دوست دارد اما رویای او سپردن آنها به پرورشگاهی در اروپاست، مروا که همه آرزوهای زنانهاش را از دست داده، امیدوار است زندگی را خارج از سرزمین مادری (که درگیر جنگ، تبعیض و مردسالاری است) به دست بیاورد. در انتهای فیلم، او که در جاده و تنها ایستاده، از رویاهایش بسیار دور است، آنهم در سرزمینی که فاصله زنان تا مرگ، به اندازه تار مویی است.
امتیاز اصلی فیلمِ نورانیپور، نمایش عمق فاجعه جاری در شنگال نیست، که این بخش مهمی از فیلم است، برگ برنده مستندِ او فرصتی است که به شخصیتهایش داده تا مقابل دوربین، راحت و صریح باشند. احوال آنها موقع بیانِ آنچه از سرگذراندهاند، نماهای بسته از انگشتان لرزان دستان و چشمهایی که وحشت در آنها، خانه کرده، فیلم را برای همیشه به یک سند از تراژدی بزرگ در روزگاری که انسان ادعای مدنیت دارد، تبدیل میکند. «سه نهزارم» فیلمی زنانه است، اگرچه بانیان فاجعه مردان و تفکر مردانه هستند، اما آنچه سه مادر، در دل دارند و برای حفظ آن میکوشند تنها از یک زن-مادر برمیآید. کسی به خاطر نمیآورد مردان متجاوز داعشی، دغدغهای برای حفظ کودکانشان داشته باشند، اما این زنانِ قربانی هستند که میکوشند فرزندانشان را از تاریکی، قضاوت و توحش دور کنند، این یک حس و عزم زنانه است که فیلم موفق میشود، ثبت کند.
«سه نهزارم» اگرچه از احساسات درونی و ذهن زنانِ قربانی تجاوز صحبت میکند، اما نه احساساتی است و نه شعاری. فیلم، حرفش را به اندازه میزند و به دام پرگویی نمیافتد، به واسطه فضا و شخصیتهایش به یادماندنی است و به سادگی از ذهن، پاک نمیشود. فیلمساز، در مقایسه با بسیاری از آثاری که در حوزههای مختلف درباره این موضوع ساخته شدهاند، دور از شعار و غلو و تلاش برای اشک آوردن از بیننده، به واقعیت نزدیک میشود و به بیننده امید واهی نمیدهد. اگرچه شخصیتی مانند مادر دلو، نسبت به دیگر زنان فیلم، قویتر و امیدوارتر به نظر میرسد اما واقعیت عریانی که از پس «سه نهزارم» خود را به رخ میکشد، عاری از روشنی و نیکبختی است.