سینماسینما، علی اصغر کشانی؛
«ژولیت و شاه» روایت شاد و سر زنده ای از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و عشق و دلدادگی اش به دختر دانشجوی تازه کار ایرانی عاشق تآتر و جویای نام، اثری بی تکلف، سرشار از سادگی و در قصه گویی و روایت پردازی سر راست و بدون حاشیه روی است.
این موزیکال فانتزی رمانتیک شوخ طبعانه اشکان رهگذر پس از «آخرین داستان» و «گنج اژدها»، مالامال از جنبههای پر جاذبه و کهن الگوهای آشنای ادبیات عامهپسند (جابجایی موقعیت شخصیت ها، دختر تازه کار طالب شهرت، درباریان دسیسه چین بی رحم، مکر و حسادت زنان پر افاده علیه تازه واردهای بدقلق و رقابت عشقی هنرمند بی پول در مقابل حاکم ثروتمند عاشق پیشه یا همان اختلاف فقیر و غنی و البته رمالی و بختگشایی، شهرت طلبی و پرده پوشی و…) بلافاصله و بی مقدمه چینیهای ملال آور و زائد پس از اتمام تیتراژ پر آب و تاب و مفرح اش به سرعت وارد اصل ماجرا می شود و در ادامه روایت از حاشیه روی و شاخ و برگ دادن زائد پرهیز می کند.
این انیمیشن محصول صنعت سرگرمی استودیو هورخش با حفظ ریتم منطقی، یکدستی لحن و گسترش درست داستانی، پرده به پرده از موزیک به جای تک گویی و از ترانه به جای دیالوگ نویسی برای انتقال حس و حال و جلوه های بیانگرایانه (با شوخیسازیهای درست) مورد نظرش در داستان سرایی استفاده می کند تا نشان دهد متریالهای طنز ایرانی در بستر قالب های انیمه با تمسک به زرقوبرقهای بصری، تا چه حد می تواند به جلوه گری دیداری و مایه های ریتم پردازانه کمک کند.
جالب اینجاست که رهگذر با بهره گیری از اسکلتبندی برگرفته از المانهای آشنای فرهنگ عامه ایرانی و شخصیتهای فرعی باورپذیر (عباس گنده، تاج السلطنه و…) علاوه بر ارجاع به جنبه های تاریخی، از اشاره به کنایه های فرامتنی و بازتولید سویه های آشنای تاریخی به هیچ وجه پرهیز نمی کند.
«ژولیت و شاه» با این بستر سازی حساب شده، اثری جذاب، دیدنی، بانمک و پُرمایه است که با تلاش سازندگانش یک سر و گردن از تولیدات غالب رقبایش فراتر و بیش از هر چیز به اصول، قوانین و استانداردهای جهانی پهلو می زند.