تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۱۲/۰۱ - ۱۰:۰۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 131603

سینماسینما، احمد میراحسان
عقب ماندگی نگاه و اسلوب های غیرعلمی از مهمترین علل افتادن شبه روشنفکری و اپوزیسیون غربگرای سرگرم فعالیت در زیر پروبال شیطان بزرگ است. متأسفانه این روش در دوستان ایران و نظام هم رواج یافته است. ایده نقدهایی که بنا به کلان روایت ذهنی خود از جشنواره امسال بنا شده و تفسیری ذهنی ارائه می‌دهند، تا جایی که مجرد دیده می‌شوند جذاب است. اما مهمترین قدرت هر نقد جدی در توان تشخیص آن نهفته است. به همان اندازه که نقد متکی به واقعیت متن وتوانا به تقرب به آن است، ارزشمند است و کشف و خلاقیت و قوه تیزبینی آن در این نکته جا دارد مثلا نوشته ای که مثلا نقل جمله ای از هگل را اصل قرار داده و به زور فیلمهای جشنواره را بر اساس این ایده داوری می‌کند و وانمود می‌کند که همه فیلم های امسال ویژگی خروج کور و نهیلیستی دارند. و روح زمانه این است اسلوبی به شدت غیر علمی و سیاسی کار و بی ارزش دارند.  نمی گویم آثار سینمایی امسال دارای نگاهی درست و یا عمیق و یا واقعگرا هستند. اما مسلما حکم پیشداورانه و نیت‌مند و دل‌بخواه و کلی‌باف و ذهنی، بی ارزش است.
من فقط چهار فیلم دیدم، ولی در همین حد، ایده نقد غلط است. فیلم پوست اصلا کور نیست و آگاهانه بر اساس بینشی ضد متافیزیکی ساخته شده و خروج ایدئولوژیکش، هیچ بی هدف نیست. فیلم محمد کارت، شنای پروانه، اتفاقا اصلا سرشت خروج ندارد و فرقش با آثار فرهادی و روستایی در همین انصاف و صبوری و جدایی از الصاق خروج به درام فیلم است و با هزار من عسل این تفسیر را نمی توان قورت داد. فیلم حاتمی کیا با اصرار به رساندن نامه ها به دست رئیس جمهور، با همه ظلم بر مردم، راهی باز می گذارد که نشود تعبیر خروج کرد. هر چند شبیه ترین اثر به خروج کردن است با نشانه دو پهلو و قبل از دیدن فیلم، من هم در باره نیت نهان فیلم این گمان را می بردم. می ماند فیلم مهدویان که دارای روحیه خروج است. اما از چهار فیلم یکی ونصفی چنین بوده واین برای الصاق روح زمانه خیلی زیادی اغراق آمیز است. تازه کی گفت روح زمانه با اغتشاش و خروج فوقش صد هزار نفر و مخالفت ده میلیون بیست، سی، چهل، پنجاه میلیون با خروج و اغتشاش و رفراندوم حاج قاسم، مبین شورش براندازانه ونهیلیسم پوچ گراست؟ این نوع تفسیر دارای اغراض سوبژکتیو و ایده های از پیش تحمیل شده و دلبخواه بر زندگی واقعی و خود نمایش همان روح نگرش ایده‌آلیستی هگلی باید فهم شود، اگر نگوییم دارای خیالپردازی کودکانه باید بگوییم اگر نه پس به سود نیات تبلیغی ترامپی، دست کم تحت تأثیر آن با نقاب دلسوزی برای واقعیت است که با کلان روایت ذهنی خود، واقعیت را تحریف می‌کند. این نقد از کجا آمده؟

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها