سینماسینما، پریسا ساسانی
رسیدن به این باور که سینمای امروز ایران نیاز به چرخ ندارد که از اول اختراع شود کار سختی نیست، بخصوص که قرار نیست این سینمای همیشه شریف و همیشه زخمی، دستمایه آزمون و خطا مدیریت ها در ادوار مختلف شود. سینمایی که بعد از سالها تلاش به لحاظ تخصصی، در ردیف ۱۶ جشنواره الف دنیا قرار گرفته است و اکنون قرار نیست با تغییر مدیریت همه فعالیت ها را از اول آغاز کنیم.
آنتونیو گرامشی از نظریه پردازان مهم در حوزه فرهنگِ سیاسی است که نظریه هژمونی فرهنگ را مطرح کرده و معتقد است حاکمیت تنها در قلمروی اقتصاد ریشه ندارد بلکه دارای مولفه های سیاسی و فرهنگی نیز هست. در واقع قدرت حاکم، ایدئولوژی را بر هنر ارحج می داند و معتقد است هیچگاه هنر برای هنر در جوامع توتالیتر شکل نگرفته و همواره هنر در خدمت ایدئولوژی بوده است و این اتفاقی است که در ادغام جشنواره ملی و جهانی رخ داد و دقیقا مصداق هژمونی فرهنگی است که گرامشی مطرح کرده است.
در واقع هژمونی به توان دولت و طبقه حاکم در نظم دادن و هدایت باورها در محدوده جامعه مدنی برای یکدست کردن جوامع گفته می شود.
تا جاییکه حافظه تاریخی همه ما یاری می کند، قرار بود بعد از دوران مدیریت رئیس سازمان سینمایی در دولت نهم و دهم دیگر به عقب برنگردیم. اما با تصمیمات رئیس جدید سازمان سینمایی و زیر و رو کردن آنچه دیگران ساخته بودند خیلی تمیز به عقب برگشتیم.
سینمای ما بی آنکه بخواهد به عقب برگشت و با شعار همافزایی مضاعف به گونه ای به ۱۰ سال گذشته برگشتیم که هیچ جریانی نمی توانست از پس این یکدستی برآید.
به عنوان خبرنگار حوزه سینما، از زمانی که جشنواره ملی و بین المللی درهم بود، هیچ دستاوردی جز اختتامیه شلوغ در تالار وحدت، طولانی شدن مدت زمان مراسم و اهدای جوایز و یا به عبارت بهتر تقسیم جوایز بین میهمانان خارجی به یاد نمی آورم. یا دست کم آن اهدافی که رئیس سازمان سینمایی دولت سیزدهم از این ادغام دوباره می خواهد در آنچه به چشم دیده ام یافت نمی شود.
آنچه مسلم است رویکرد جداسازی جشنواره ملی از جهانی با نگاه تخصصیتر شدن امور به انجام رسید و مجموع فعالیت های جشنواره از طراحی فضا، انتخاب آثار، معرفی فیلمسازانِ کشورهای مختلف تا اجرای جشنواره و غیره همگی با نگاه تخصصی انجام شد.
در واقع سینمای ایران در بخش بین الملل، در طول پنج سال گذشته با در نظر گرفتن تخصص در اجرایی کردن مولفه و اهداف به جشنواره ای استاندارد تبدیل کرد که حاصل آن دریافت عنوان الف بود.
اکنون با رویکرد فوق انقلابی رئیس سازمان سینمایی دستاوردهای سینمای ایران که زحمت ها بسیاری پای آن کشیده شده است ابتر باقی می ماند و ممکن است تا زمانی که بخواهد جان بگیرد، جان و توانی برای سینما و سینماگر نمانده باشد.
اشتباه نکنید عمدی در کار نیست!
ما «آآآآدت داریم» شاهد «اجاره نشینی» مدیران از راه رسیده باشیم که خواه بسازند و خواه زیر و رو کنند و دست خالی تر از همیشه بروند.