سینماسینما، حمید عبدالحسینی
مسعود کیمیایی همچنان و پس از نیم قرن بر سینمای محبوب اش چون یک عاشق تمام عیار ایستادگی می کند و هیچ نقد و حرف و کلامی نتوانسته ذره ای در اصالت آنچه بدان عشق می ورزد تردید و شبه بیفکند. خون شد محصول دیگری از سینمای کیمیایی ست و الحق در قیاس با ساخته های دیگر فیلمساز در سالهای اخیر با اثری پالوده و متمرکزتر مواجهیم. نقطه قوت این بار فیلم نامه یا به تعبیر خود کیمیایی فیلمنوشت است که به دور از شاخ و برگهای اضافه و با فوکوس بر موقعیت مرکزی و کاراکتر محوری می کوشد تا پیگیری های مرد بازگشته به خانه را برای سامان بخشیدن به اوضاع خانواده به نمایش گذارد و بر این گسست به وجود آمده فائق آید. خون شد از حیث دربرگرفتن دلمشغولی ها و مولفه های سینمای کیمیایی بسیار غنی می نماید و مجموعه ای از این المانها را در خود جای داده است که از آن جمله می توان به موزیک پرحجم و همراهی کننده در اکثر صحنه ها، وجوه تماتیک نظیر رفاقت و خانواده و تلاش پایمردانه برای نجات آن و چاقویی که در نهایت حفظ می شود اشاره داشت.
با این همه خون شد در بخشهای تکنیکی و فنی نیز فیلم کیمیایی ست؛ کلوزآپ هایی که عمق نگاه های آدمها را در موقعیتهای ناگزیر بازگو می کنند، میزانسن هایی فشرده و موجز، شخصیت پردازی پرحجم با ارجاعاتی بجا و فکر شده، همه به خوبی موید این موضوع ست. البته فیلم خالی از کاستی نیست و در برخی سکانس ها ازجمله صحنه های شلوغ داخل پاساژ دچار نوعی تشتت می شود و یا در ساخت و پردازش خانه که می توانست و بایست خود شمایل یک شخصیت را در فیلم بیابد با کمبودهایی روبه روست ولی در کلیت کیمیایی موفق می شود تا سرو شکلی قوام یافته تر دست کم در میان آثار متاخرش را در تارو پود فیلم جای دهد که در این میان تدوین و ضرباهنگ درست ایجاد شده توسط هایده صفی یاری یکی از ارکان اصلی این توفیق را در برمی گیرد که در کنار فیلمبرداری یک دست و تکنیکال علیرضا زرین دست با استایلی کاملا در خدمت اثر نقشی تعیین کننده را ایفا کرده است.خون شد نوید مناسبی برای دوستداران سینمای مسعود کیمیایی به همراه دارد و یاد آور خاطراتی خوش در مسیر کارنامه این فیلمساز کهنه کار سینمای ایران به حساب می آید. مردی که همچنان اصالت را مقدم بر هر جنبه ی دیگری حفظ کرده است و می خواهد تا با شناسنامه ی مختص خود شناخته شود. سینمایی که هویت اش را از این اصالت می گیرد و در پی تحمیل دستور زبان و چهارچوب هایش در هر برهه ای ست. کیمیایی خودآگاهانه یادآوری می کند که مخاطبینش در هر شرایطی فیلمی از او را می بینند و این در ادبیات و کلام و جغرافیا و قابها به شکلی تام و تمام نمود خواهد داشت حتی اگر در نظر عده ای کهنه جلوه کند.