*«الماس های شب»/ تک مضراب؛ نگاهی به «سوته‌دلان» به مناسبت چهل‌ویکمین سال اکرانش

سینماسینما، پویا نبی  

برای ورود به جهان سینمایی و توامان چند وجهی مرحوم علی حاتمی لاجرم باید همچون برخی از هم نسلانش به گزاره دوره های فیلمسازی و تحلیل آن ادوار متوسل شد. علی حاتمی همچون برخی از همکارانش چون عباس کیارستمی، امیر نادری و سهراب شهید ثالث کارنامه مدون، خطی و یکپارچه ای ندارد و تاثیرات اجتماعی و سیاسی در تغییر نگرش هنری او نقش تعیین کننده ای داشته است.

کارنامه فیلمسازی مرحوم حاتمی را می توان به دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی تقسیم بندی کرد. حاتمی پیش از انقلاب با خاستگاه تئاتری که دارد عموما درام قصه های خود را بر استاتیک داستان های عاشقانه با لحنی فولکلوریک بنا می کند که ثمره این دوران و این نگاه به عاشقیت (به قول مجید ظروفچی سوته دلان) در فیلمهای چون قلندر، طوقی، خواستگار و حسن کچل تجلی پیدا می کند فیلمهایی که نسبت به مراتب کمتری در قیاس با آثار پس از انقلاب روی وجه نوستالژی و گذشته (عموما دوره قاجار) تمرکز دارند و با خلق شخصیت های منحصر به فرد و البته حضور یک زن اغواگر و اثیری در اغلب این آثار تراژدی های عاشقانه جذابی را خلق می کند. نمود عینی این زن اثیری را می توان در کاراکتر زری (زری خوشکام ) فیلم خواستگار ، طوبی (آفرین) فیلم طوقی و اقدس (شهره آغداشلو) فیلم سوته دلان یافت؛ اما جهان فیلمساز در دوران پس از انقلاب و تا زمان مرگش دستخوش تغییری جدی می شود در این دوران و فضای پر سوتفاهم فیلمساز که امکان ساخت قصه های مورد پسندش با شاخصه های مذکور را نمی بیند با تغییری مسیری آشکار به ستایش هنرهای دیگر و عشق کاراکترهای مرکزی روایاتش به عاملی غیر انسانی و یا حتی ستایش از عاشقانه های مادر و فرزندی روی می آورد که حاصل این نگاه تحمیلی ساخت آثاری چون کمال الملک (در ستایش نقاشی)، سریال هزار دستان (در ستایش هنر خوش نویسی)، دلشدگان (در ستایش موسیقی) و مادر (در ستایش رابطه مادر و فرزندی) است  آثاری که بر خلاف دوره نخست حاتمی قصه های چندان منسجمی ندارند، دیالوگ ها به طرز مبالغه آمیزی به شعر می مانند و عموما آثار در بستری دکوراتیو روایت می شوند که اوج آن در فیلم مادر است که به گمان نگارنده ضعیف ترین ساخته کارگردان فقیدش است و قصه و لحن سینمایی به گونه ای پیش می رود که گویی هدفی جز ستایش از گذشته چیز دیگری ندارد و با یک نگاه وا پس گرایانه می خواهد مخاطبین خود را مجاب کند که هر چه بود در همین گذشته از دست رفته است و آپارتمان سازی، شغل های تمدن مدرن مانند پرستاری و زندگی در غرب چیزی جز از دست دادن روابط انسانی نیست شاید به همین علت است که نجار آن پس کوچه با بازی زنده یاد حسین کسمایی و حمید جبلی به مراتب سعادتمندتر از پرستار و دکتر کلان شهری چون تهران هستند که فقط از طریق نوار کاست با هم در تماس هستند.

با همین مقدمه به نسبت طولانی به جهان فیلم مهم (سوته دلان) می رسیم که به گمانم در کنار فیلم دیوانه وار خواستگار مهم ترین و کامل ترین اثر کارنامه مرحوم علی حاتمی به شمار می آید که روایت و کارگردانی آن در یک توازن هنرمندانه با هم قرار می گیرند و تعادلی جذاب را که در آثار قبلی و بعدی فیلمساز یافت نمی شود را سامان می دهد و چه افسوس که این فیلم بزرگ و اکرانش مصادف می شود با التهاب های سیاسی روزگار خود و آن گونه که شایسته است مورد ارج قرار نمی گیرد.

سوته دلان همانطور که اشاره شد کامل ترین ساخته خالقش در میان قصه های عاشقانه است که نه از کارگردانی خام دستانه آثاری چون قلندر در طراحی میزانسن ها خبری است و نه از فیلمنامه آشفته آثاری چون طوقی و بابا شمل. شاید بی راه نیست اگر بگوییم سوته دلان چه به لحاظ کارگردانی و چه به لحاظ ساختار فیلمنامه ای جزو معدود آثار استاندارد سینمای پیش از انقلاب اسلامی قلمداد می شود و ما امروز با اثری طرف هستیم که علی رغم پوسته به ظاهر ساده اش به مراتب پیچیده و روانکاوانه است، شاید بی راه نباشد اگر کارکتر مجید ظروفچی با بازی استادانه بهروز وثوقی را با برخی از کاراکترهای رمان های شاخص فئودور داستایفسکی همچون شخصیت شاهزاده (میشکین) در رمان جاودانه ابله قیاس کنیم. مجید ظروفچی همچون کاراکتر مرکزی رمان داستایفسکی جزو معدود نفراتی در جهان اثر است که هنوز با معصومیت و یک نگاه ناب انسانی به روابط پیرامون خود نگاه می کند ولو اینکه اطرافیان او را ابله و یا به قول مادر نا تنی اش جای او را در دار المجانین بدانند.

سوته دلان اثری است که که در سکانس به سکانس آن یک روح انسانی در آن دمیده شده است؛ چگونه می توان سکانس ورود اقدس برای اولین بار به خانه ظروفچی ها را از یاد برد؟ چگونه می توان به پلان برملا شدن افلیج بودن دختر بلیت فروش سینما که مجید دل در گرو او دارد نشست و با خود نلرزید؟ و چگونه می توان این میزان ظرافت و رنگ آمیزی در خلق شخصیت ها را دید و مرحبا نگفت؟

نکته ای که سبب شده سوته دلان جزو چند فیلم عمرم در سینمای ایران تلقی شود و تجربه تماشای ده ها بار آن را به بهانه های مختلف داشته باشم در این مهم نهفته است که این اثر بی بدیل صرفا به عنوان یک اثر سینمایی صاحب جایگاه و مهم تلقی نمی شود بلکه از جایی به بعد او را همانند موجودی زنده می دانم که پس از قریب به چهل سال از زمان ساختش همچنان سر پا می ایستد و مخاطبینش را همچون درام مرکزی اثر عاشق خود می کند.

یکی از ستون های بارز سوته دلان بازی های دقیق و انتخاب های مناسب برای شخصیت ها است. بی راه نیست اگر اعتراف کنم یکی از علت های دردانه بودن سوته دلان برای نگارنده بازی اندازه و پر از ظرافت شهره آغداشلو در نقش اقدس است که با چنان تسلط و ریز بینی این نقش را بازی می کند که می توان یک بار این فیلم را صرفا با تمرکز به بازی شگفت آور آغداشلو به تماشا نشست که چگونه در سومین تجربه سینمایی اش نقشی که پیش از این در سینمای فارسی به کلیشه ای تمام عیار بدل شده بود را به یک کاراکتر حقیقی بدل می کند و چگونه هرچه به انتهای فیلم نزدیک می شویم با تغییر بسیار تدریجی از یک زن بدکاره به زنی مقید به خانه و خانواده بدل می شود. شهره آغداشلو بر خلاف وثوقی که گریمی اغراق شده و اکت های بیرونی دارد درست در مقابل او در بازیگری قرار می گیرد که هر رفتار و نوع واکنشش کاراکتری تمام عیار می سازد. از جمله سکانس های درخشان بازی او می توان به سکانس ملاقات اقدس و مجید در آن گلخانه متروک اشاره کرد با آن خنده های شیطنت آمیز و حاضر جوابی های دل فریبش که هم یادآور زنان اثیری آثار قبلی حاتمی است و هم معصومیتی پنهان را در او متجلی می سازد.

نگارش یادداشت در مورد فیلمی چون سوته دلان و تحلیل بازی آغداشلو در این فیلم بار دیگر این گزاره مهم تاریخی را بر ما یادآوری می کند که آغداشلو چه در کارنامه مختصر سینمایی اش در ایران و چه در جایگاه قابل ملاحظه اش در سینمای آمریکا یکی از حیطه های تسلطش اجرای دقیق و قابل لمس شخصیت های خاکستری با رگه های از روزمرگی در دل جامعه رو به مدرنیته است. تجلی این برداشت درست نقش ها را به خوبی می توان در فیلمهایی چون گزارش (عباس کیارستمی)، شطرنج باد (محمد رضا اصلانی) و همین فیلم سوته دلان دید که چگونه با چیره دستی از دل یک کاراکتر کاملا ساده که یک بازیگر با بهره هوشی پایین می تواند آن را ندید بگیرد به کاراکترهای ماندگار بدل می سازد به گونه ای که امروز پس از گذر همه این سالها بازی و شمایل آغداشلو در این آثار به یکی از ستون های این فیلمها بدل شده است و نمی توان این فیلمها را بدون بازی دقیق آغداشلو ارزیابی و تحلیل کرد.

از نکات اشاره شده در ساحت انسجام فیلمنامه ای سوته دلان به نسبت دیگر آثار کارگردان فقیدش دیالوگ نویسی تعدیل یافته و همخوان با روح کلی اثر است، در اینجا نه خبری از شبه شعر نویسی های بی هدف آثار پس از انقلاب است و نه دیالوگ ها به مانند آثاری چون طوقی و خواستگار بر خواسته از رئالیسم روزگار خود هستند دیالوگ های سوته دلان در اغلب اوقات آیرونیک و جهت ساخت کاراکترهای متعدد اثر است و علی حاتمی در تمهیدی هوشمندانه با استفاده از مونولوگ نویسی شخصیت مرکزی درام خود که همان مجید ظروفچی است را پرداخت می کند البته این تمهید همخوان با جهان اثر در مورد دیگر کاراکترها که مورد استفاده قرار می گیرد چندان کاربردی ندارند و عملا به نقیض خودش بدل می شود نمونه مصداقی این نکته تک گویی طویل کاراکتر فخری خوروش در اتاق حبیب ظروفچی (جمشید مشایخی) است که سرگذشت خودش را در رابطه عاشقانه با حبیب در مونولوگی عنوان می کند. چرایی این مشکل هم در ساحت پرداخت کاراکترها است، مجید ظروفچی جوانی شیرین عقل و کودک صفت است که پس از مرگ پدرش به اتاقی در گوشه حیاط تبعید شده و به همراه وسایلی که در جوب گردی هایش یافته زندگی را سپری می کند و تنها همدم او نوجوانی است که با هم جوب گردی می کنند و به سالن سینما می روند. چنین شخصیتی با چنین زیست توام با انزوا و البته بیماری ژنی که دارد طبعا منطقی و پذیرفته شدنی است اما کاراکترهای دیگر که کاملا رئالیستی و با جهان واقع شخصیت پردازی شدند چرا باید با چنین تمهیدی به مخاطب شناسانده شوند؟

ارزیابی اثری بزرگ همچون سوته دلان در یک یادداشت کوتاه شاید کار چندان منصفانه ای نباشد چون این فیلم همچون دیگر آثار ماندگار تاریخ سینمای ایران و جهان فقط در یک حوزه قابل بررسی و تحلیل نیست و اثری چند وجهی است و می توان صفحات متعدد در مورد جایگاه تاریخی، اجتماعی و هنری چنین فیلمهای به نگارش در آورد اما امیدوارم این یادداشت سر آغاز تحلیل های مفصل تری در مورد ابعاد زیبایی شناسانه سوته دلان باشد و نگارنده در فرصتی دیگر به تفصیل در مورد وجوه دیگر این اثر سترگ به نگارش مطلب بنشینیم.

*نام فیلمی ساخته یان نمش محصول ۱۹۶۴ که بنا دارم از این پس تحلیل فیلمهای عمرم را با این پسوند در این سایت منتشر کنم.

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 127323 و در روز چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸ ساعت 11:11:00
2024 copyright.