سینماسینما، مینو خانی
در خلاصه نمایش «مائوزر» آمده است: «مامور اعدامی که دیگر نمیخواهد اعدام کند از طرف انقلاب خیانتکار شناخته شده و خود باید اعدام شود». و سوالهای «آیا کشتن به پایان میرسد، اگر انقلاب پیروز شود؟ انقلاب پیروز خواهد شد؟ کی؟! چه مدتی دیگر؟!» در پوستر نوشته شده است. همان یک جمله خلاصه کلیت محتوای نمایش را به مخاطب منتقل میکند و او را با همان سوالها از سالن خارج میکند.
«مائوزر» از جمله آثار مهم هاینر مولر، نمایشنامهنویس آلمانی است و موضوع اصلی آن انقلاب یا نشان دادن مواجههی انسانها و خصوصا سردمداران انقلاب با آن در شهر ویتسبک، شهری در بلاروس است و میخواهد بر این تاکید کند که انقلابها، خصوصا انقلابهای کمونیستی با کشتن مخالفان انقلاب به حیات خود ادامه میدهد، برای همین این جمله مرتب در طول نمایش تکرار میشود: «انقلاب با کشتن مخالفان پابرجاست» (نقل به مضمون). و حالا روزگاری فرارسیده است که مامور کشتن مخالفان، دیگر نمیخواهد به کشتار ادامه دهد، شاید به تلخی کارش پی برده، شاید به مرتبه لازم نرسیده، شاید… شاید…
تاکید مولر در این نمایشنامه بر تلاش انقلابیون برای حفظ آن است، تلاشی که جز با کشتار مخالفان به ثمر نمیرسد چون هدف بنیانگذاران و پیروانش قدرتطلبی است و تنها راه کسب این قدرت، حذف مخالف است نه در اعمال درست راههای زندگی، نه در ایجاد رفاه برای شهروندان، نه در برابری، نه در دوستی، نه در همدلی… پس خشنترین راه اتخاذ میشود: کشتن مخالفان. همین سیاست نمایش را به سمت و سوی خشنی پیش میبرد تا قساوت قلب پیروان انقلاب کمونیستی را نشان دهد. ویتسبک نماد امر واقع در جهان واقعیت است. ویتسبک نماد امر واقع در جهان واقعیت است. نماد امر واقع در جهانی که انقلابهای مارکسیستی، برای ادامه حیات خود دست به کشتار میزنند، حتی کسانی که روزی از یاران انقلاب بودند. جمله معروف «انقلاب، فرزندان خود را میخورد» از همین امر واقع برساخته شده است. تجربه تلخ انقلابهای مارکسیستی که حتی بانیان و پیروان خود را از صحنه حذف میکنند تا چند روز بیشتر دوام بیابند.
نمایش مائوزر که پارسا گلدار آن را کارگردانی کرده با خشونت این پیام را به مخاطبش منتقل میکند؛ پیامی که به تلخی خونهایی است که از دهان اجساد متحرک و متکلم مخالفان انقلاب بیرون میریزد، تلخی خونی که به سر و روی مامور کشتار ریخته میشود. تلخی گودال آهکی که مردهها در آن فرو غلتیده میشوند. به تلخی خونهایی که به در و دیوار شهر پاشیده میشود. به تلخی و خشونت حضور جلادی است که مامور را برای کشتن آماده میکند.
مائوزر اما نام یک نوع اسلحه کمرى است و ارجاع صریح به اصل ماجراست. چون این اسلحه دقیقا همان ابزار کشتار و مرز بین دوست و دشمن است. وقتی مامور مسلح به مائوزر دیگر نمیخواهد به کشتار مخالفان ادامه دهد، مائوزر در دست پیروان انقلاب بر علیه مامور کشیده میشود. چون جمله ترجیعبندی که حاکی از ادامه حیات انقلاب با کشتار مخالفان است و مرتب از دهان بازیگران (پیروان انقلاب) که گریم سخت و خشنی هم دارند، به درستی پیام نمایش و نمایشنامهنویس را منتقل میکند. چون عادت مولر بر گفتن داستان و روایت نیست، بلکه قصد رساندن پیام و ایجاد نگرش در مخاطب است. برخى منتقدین به تئاتر مولر لقب پست دراماتیک هم دادهاند که مىتواند محصول خصوصیاتى باشد که متنهاى نمایشى این نویسنده داراست. از خصوصیات تئاتر پست دراماتیک مىتوان به عدم تمرکز بر متن نمایشى و توجه فراوان به زیبایىشناسى اشاره کرد. به همین جهت تئاتر پست دراماتیک میکوشد که تاثیری در میان مخاطبان تولید کند تا اینکه به متن وفادار بماند. همین خصوصیت نیز باعث مىشود که چنین نمایشى در ارتباط وسیع با مخاطب دچار اشکال شود. البته نباید فراموش کرد اساساً چنین ارتباط وسیعى نیز از اهداف این سنخ نمایشها به حساب نمىآید (به نقل از محسن زمانی). با این همه حضور مخاطبان جوان در روزهای اجرای این نمایش حاکی از روحیه تجربهگرایی جوانان علاقهمند به تئاتر است.