سینماسینما، آرش عنایتی
دومین فیلم پیوتر تودوروفسکی دوم (دوم یا جونیور از این رو که کارگردانی با همین نام و کنیه پیش از او بر سپهرِ سینمای روسیه میدرخشید) با عنوان «انسان سالم» در واقع ماجرایِ زندگی مجری موفق برنامهای ورزشی است که پس از توفیق در نجاتِ جان دختری جوان در یک نزاع خیابانی، زندگیاش دگرگون شده و جذب فعالیتهای خیرخواهانهی اجتماعی میشود تا آنجا که تلاشاش در این مسیر، سیرِ فروپاشی زندگی شخصیاش را رقم میزند. تودوروفسکی در بطن این تغییر و تغیُر درونی/بیرونی به زیبایی پرسشهای بنیادیناش را مطرح میکند: مرز فداکاری تا کجاست؟ در پی نجات دیگرانیم یا صرفا کمک به آنها؟ او هوشمندانه از طریق ایجاد هارمونی و هماهنگی رنگهای محیطی به یاری تصویربرداری و طراحی صحنه و لباساش با پوشش مایا (خانه، استودیو و…) و طراحی مسیر مواجههاش با اتفاقات (از مانع شدن برای کمک تا گذشتن از منافع و ابداع پیشنهادِ مجریگری کودکان سرطانی که برآمده از تجربهی زیستهاش است -به خلاف کنش ایگور-) تماشاگرش را در یافتن پاسخها یاری میدهد. اگر شیوهی روایی فیلم – تمرکز بر قهرمان مرد فیلم- فریبمان ندهد، تجربهی صوتی ایگور در سکانس یافتن کودک گمشده در کارخانه که با تاکید بر تغییراتی که در صدای باران رخ میدهد موکد شدهاند را -از صدای ذهنی به عینی- از نظر دور نداریم و همچنین فراموش نکنیم که عنوان فیلم بَری از هرگونه اشاره به جنسیت است از آزمون پرسشهای بیپاسخ فیلم سربلند بیرون خواهیم آمد.