سینماسینما، یاسمن خلیلیفرد
این مطلب حاوی بخشهایی از داستان فیلم است
«عروسی مردم» تازهترین فیلم مجید توکلی اثری در مسیر ساختهی قبلی او یعنی «متولد ۱۳۶۵» است، فیلمی که میکوشد قصه بگوید و بر محتوایش تکیه کند.
فیلم ایدهی اولیه و سوژهی مرکزی بکری دارد؛ سوژهای کمتر تکرارشده در سینمای ایران که میتوانست با اندکی بازیگوشی در قصهپردازی و پرداخت بهتر به فیلمنامه و اجزای آن به اثری قابلقبول تبدیل شود اما متأسفانه این اتفاق رخ نمیدهد.
«عروسی مردم» فیلم بازیگری و کارگردانیست. شاید اگر دو بازیگر جوان (نازنین بیاتی و شکیب شجره) را از آن میگرفتیم و اجرا نیز از شستهرفتگی فعلیاش فاصله میگرفت فیلم کمتر حرفی برای گفتن داشت. فیلمنامه آغازی هیجانانگیز دارد اما وقتی موقعیتهای آن به ورطهی تکراری بیحاصل میافتند و درنهایت نیز چنان پایان تویذوقزنندهای برای اثر انتخاب میشود متوجه میشویم که آن آغاز بکر نیز نهایتاً قربانی پرداخت ضعیف فیلمنامه و بیداستانی آن شده است. ایدههای داستانی فیلم برای رسیدن به زمان استاندارد یک فیلم بلند سینمایی کم است ضمن آنکه مسیر اصلی روایت دچار شاخ و برگیافتگی نیز نمیشود و این کمبود ضعف اصلی فیلم در فیلمنامه است. نقطهی بحران درام باورپذیر و ملموس نیست. مسالهی دزدی و محبوس کردن میهمانان در مجلس عروسی به آن بهانه، در موقعیتی واقعی بعید است اتفاق بیفتد و چنین رفتاری حتا اگر در واقعیت نیز دزدی مشابهی اتفاق افتاده باشد در یک میهمانی مجلل عروسی بیاحترامی به میهمانان محسوب میشود. ضمن آنکه پس از این نقطهی بحران موقعیتهای درام به جای پیشروی و پیچیدهتر شدن درجا میزنند و به جای تبدیل شدن به قصه، در حد همان موقعیت باقی میمانند و کمکی به پیشبرد داستان نمیکنند. همچنین شخصیتهای فیلم در طول داستان تغییری نمیکنند و تا انتها همانی هستند که بودند. این تخت بودن شخصیتها به نحوی از تخت بودن خود داستان میآید و بدترین بخش ماجرا آن است که درست در نقطهای که میتواند عطفی در درام ایجاد کند و آن را از سطح خود گامی جلوتر ببرد فیلم به شکلی ناباورانه تمام میشود در صورتیکه در آن مرحله از فیلمنامه چنین امکانی وجود داشت که بحرانهای شکل گرفته در داستان (ماجرای آشکار شدن هویت دزد واقعی شمشها، مسمومیت دارویی پیرمرد، قرعهکشی اتومبیل و …) به سرانجامی قابل قبول برسند و داستان را نیز به پایانبندی مناسبی برسانند؛ اتفاقی که رخ نمیدهد و نمیدانم که آیا چنین پایانی از همان ابتدا برای فیلم در نظر گرفته شده بود یا پایانی تحمیلیست که به واسطهی سانسور یا مسائلی دیگر به فیلم الصاق شده است؟
گرچه «عروسی مردم» در اجرا فیلم تمیز وشستهرفتهای است و کارگردانی خوبی دارد اما فیلم فاقد فرمی خاص یا مبتکرانه است. درواقع اجرایی خوب اما ساده کار را از رسیدن به فرمی تازه و بدیع دور کرده است. فیلمساز کوشیده است تا فیلم از ریتم نیفتد اما به دلیل تکرار واقعهای ثابت در سراسر درام خواهناخواه فیلم از جایی به بعد دچار مشکل ریتم میشود و کشش خود را برای مخاطب از دست میدهد.
جدا از اینکه منطق روایی فیلم در برخی بخشهای فیلمنامه لنگ میزند و آن را دچار حفره میکند تکههای پازل ساختار معمایی فیلم نیز درست چیده نمیشوند. فیلمساز موفق میشود فیلمنامه را بارها تا آستانهی تعلیق پیش ببرد و مجدداً آن را از آن نقطه دور کند. تعلیقهای فیلمنامه به سرانجام نمیرسند و همین امر مخاطب را مدام با چراییهایی روبهرو میکند که پاسخی برایشان نمییابد.
ضمن آنکه حتا با در نظر گرفتن خیالی بودن فیلم باز هم بهتر آن بود که روایت مطرح شده در درام به نتیجهای قطعی و پایانی محتوم میرسید تا دست کم دو شخصیت دلیلی برای انصراف از تصمیم کوتاه و ناگهانیشان داشته باشند.
از امتیازات فیلم همسویی و همبافت بودن جنس بازیها با هم و با کارگردانی اثر است. کارگردانی و بازیگری در فیلم متناسباند. بازی نازنین بیاتی از برگهای برندهی «عروسی مردم» است. احترام برومند نیز بازی درخشانی دارد. شکیب شجره میکوشد تا همگام با بیاتی جلو رود و بازی قابل قبولی دارد. کاراکتر خواهر عروس با بازی زهرا داودنژاد میتوانست کاملتر باشد و بیشتر به آن پرداخته شود اما متأسفانه نقش در سطح باقی میماند و همین امر تواناییهای اثباتشدهی بازیگری داودنژاد را نیز در سایه نگاه میدارد.
درنهایت به زعم من «عروسی مردم» گامی عقبتر از فیلم قبلی کارگردانش است؛ فیلمی که ایدهی بکر اولیهی آن قربانی پرداختی سطحی و کلیشهای شده و موقعیتهای داستانی آن به درستی به قصه تبدیل نشدهاند.