سینماسینما، میثم محمدی:
اولین تجربه بلند حسین نمازی، فیلمی منسجم با ایدهای مینی مال است که در روند داستان رشد دراماتیک جذابی دارد و فیلمنامه آن را تبدیل به اثری کم اشکال کرده است. حسین نمازی به خوبی توانسته با ایدهای ساده به یک جهان شگفت انگیز به لحاظ مضمون برسد و در عمق وجود شخصیتها و قطعه پازل آگراندیسمان شده ای که در بیمارستان حضور دارند، نفوذ کند. برپایی جهان یک فیلم در لوکیشنی واحد که بشدت می تواند وجه داینامیک فیلمنامه و پس از آن کارگردانی را محدود کند، تاثیری بر روند کار کارگردان و نویسنده «آپاندیس» نداشته و خروجی این اثر نشانگر یک پیش آگاهی و راهبرد درست برای روایت چنین داستانی در این قالب دارد.
ایده به شدت ساده است و هوشمندی فیلمنامهنویس آن را از لایه هایی عمیق تر در زندگی روزمره بخشی از جامعه جدا کرده و برجسته می کند و در ادامه با روایتی سهل و ممتنع و در روندی صعودی جهان پیچیده ای را به رخ می کشد. کاراکترها ناظر بر یک بلاهت آگاهانه پرداخت شده اند که نیاز اصلی برای پرداخت درست در دل این درام محسوب میشود و نمی توان آنها را در قالبی دیگر تصور کرد. روایتی آمیخته به چاشنی طنز که با بهره گیری از بازی روان و یک دست شخصیت اصلی اثر (رضا اکبرپور) مخاطب را در طول داستان میان یک اتفاق مضحک یا ویرانگر معلق نگه می دارد و گروتسکی به یادماندنی را خلق می کند.
نمازی درام را به خوبی میشناسد و کارگردانی را یک سرهمبندی مکانیکی و بدون توجه به نیاز اساسی فیلمنامه نمیداند و همین باعث شده در چنین فضای دشواری بتواند هم داستانش را تعریف کند و هم اینکه مخاطب اثرش را در ورطه کسالت فرو نبرد. شخصیت های اصلی محدود هستند و کاراکتر اضافی وجود ندارد و این محدودیت ها در کنار یک جغرافیای ثابت مسئولیت دشواری را بر گرده روایتگر و هدایت کننده داستان می گذارد که کارگردان “آپاندیس” به خوبی از پس آن برآمده است.
“آپاندیس” به اندازه توضیح می دهد و بنا را بر این می گذارد که مخاطب هم جزوی از عوامل تاثیرگذاری است که به کنکاش می پردازد و برای استنتاجی منطقی دوشادوش با شخصیت ها پیش می رود و یکی یکی لایه های مستتر در بطن ایده ابتدایی را کنار زده و به کشفی عمیق می رسد و اثر اینچنین خود را در قامت یک اثر به یادماندنی و قابل تامل در ذهن ثبت می کند.
اگر یکبار پارامترهای مورد نیاز برای تولید یک فیلم خوب را که مخاطبان خاص و عام از تماشای آن بهره ببرند را کنار هم بگذاریم، در ساختمان “آپاندیس” به آنها خواهیم رسید. ایده خوب، میزانسن های روان و دوربین منطقی اثر در کنار تدوین قابل قبول و موسیقی اندازه و منطبق با فضا و همچنین داستانی روشنگر و روایتی دور از اطوارهای تکنیکی غیرضرور، فاکتورهایی است که نتیجه ای قابل قبول را حاصل می کند و باید گفت ای کاش نگاه دقیق تری بر این دست آثار میشد تا شاهد غیبت آنها در جشنواره ای نبودیم که اکثر آثارش بزرگترین رویداد سینمایی کشور را به نازل ترین سطح خود کشاند و ای کاش این “آپاندیس” در جشنواره فجر می ترکید!