سینماسینما، محدثه واعظیپور
مستند «ترور سرچشمه» در قالبی جذاب یکی از مهمترین فرازهای تاریخ سیاسی نیم قرن اخیر را روایت میکند. رویدادی که در منابع متعدد بارها به شکلهای مختلف، به آن پرداخته شده و شاید پرونده آن در افکار عمومی بسته شده باشد. محمدحسین مهدویان در «ترور سرچشمه» روی ماجرای بمب گذاری در ساختمان حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر بهشتی، نور میتاباند و تلاش میکند با نزدیک شدن به شخصیت دکتر بهشتی (نه فقط به عنوان یک شخصیت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی) که در قالب یک روحانی متفکر و نوگرا، ریشه عداوت سازمان مجاهدین خلق با او و اقدام به ترور را واکاوی کند. فیلم، از جلساتی شبیه بازجویی شروع میشود که ایده جالبی برای توضیح خواستن از شخصیتهایی است که یا در حزب جمهوری اسلامی حضور داشتهاند یا با ماجرای هفتم تیر ارتباطی دارند. فیلمساز در قالب بازجو-جستجوگر (نماینده نسل امروز، نسلی که شهید بهشتی را نمیشناسد) روند ماجرا که یک ترور بزرگ اما مرسوم در سالهای دهه شصت است، را روایت میکند.
مهدویان که به اسناد تصویری قابل توجهی دسترسی داشته، از عکسها، تصاویر و صدای سخنرانیهای شهید بهشتی برای عینیت بخشیدن به تصویری که از او (به عنوان شخصیت اصلی اما غایب فیلم) ساخته، استفاده میکند. طبیعی است که فیلم بر ایده محوری خود، یعنی شناسایی عامل این جنایت وفادار است و کمتر به سراغ زندگی شخصی شهید بهشتی میرود، یا بر اختلافهایی که او در داخل با سیاستمداران داشته، متمرکز میشود. اگرچه اشارههایی درباره این موضوع در فیلم وجود دارد، یا حتی سکانس کلیدی درگیری لفظی آیتالله منتظری و شهید بهشتی هم یکی از بخشهای مهم «ترور سرچشمه» است. با این همه فیلم، از نیمه میکوشد برای این ایده که ترور شهید بهشتی توسط مجاهدین انجام شده، مدارک ارائه کند و در انتها موفق میشود این فرضیه که البته قبلا قطعی شده را تثبیت کند.
«ترور سرچشمه» با اشاره به دیدگاههای شهید بهشتی درباره فعالیت احزاب و گروههای سیاسی، نقش و جایگاه سیاسی زنان، اختلاف شیعه و سنی و جمهوریت نظام، تصویری از یک روحانی میسازد که میتوانست سرمنشا تحول و تغییر بسیاری در ساختارهای سیاسی و اجتماعی باشد. سیاستمداری کاریزماتیک و بانفوذ که عناد سازمان مجاهدین خلق با او، نه تنها به حذف فیزیکی این شهید، که به انحراف کشانده شدن مسیری انجامید که شهید بهشتی میتوانست پایهگذار و مدافع آن باشد.
تماشای «ترور سرچشمه» به عنوان یک مستند جذاب که خسته کننده و ملال انگیز نمیشود، در این روزگار که احزاب، گروهها و افراد مختلفِ خارج از ایران تریبونهایی برای اظهار نظر و گاهی قلب واقعیت دارند، دست کم میتواند تصویری واقعی از سازمان مجاهدین خلق و رهبرانش برای نسل امروز و نسلی که جوانیاش در کوران و تندبادهای سیاسی دهه شصت گذشت، ارائه دهد. فرقهای که میتواند با سردمداران رژیم بعث پای میز مذاکره بنشیند و با افتخار درباره ترور و حذف فیزیکی صحبت کند، حتی اگر سالها بگذرد و مردم، فراموشی بگیرند، نمیتواند نجاتدهنده باشد.