«بالرین»؛ جهانی سراسر خشونت

سینماسینما، فرنوش رضائی دُرجی

سینمای اکشن در این سال‌ها شتاب بیشتری گرفته و آثار تولید شده در این ژانر هرروز بیشتر از  روز پیش شبیه به بازی های کامپیوتری می شود.

بدینسان در بسیاری از آثار تولید شده در این گونه سینمایی دیگر شاهد شخصیت پردازی های عمیق و چند بعدی نیستیم، زیرا به دلیل هجم حوادثی که در طول اثر پشت سر هم ردیف می شوند، دیگر مجالی برای نفس کشیدن مخاطب باقی نمی ماند؛ چه برسد به اینکه نویسنده و کارگردان بخواهند به عمیق تر کردن شخصیت های خود و نیز عمق بخشیدن به جنس رابطه میان آنها نیز فکر کنند.

به یاد دارم که سال ها پیش مقاله ای را مطالعه کردم که به تحلیل فیلمنامه قسمت هفتم سری فیلم‌های «سریع و خشن» می پرداخت و نگارنده اینچنین دلیل می آورد که در آثاری از این دست به دلیل پایین  بودن سن مخاطبین هدف (اغلب نوجوانان) نگارنده اینگونه فیلمنامه ها نمی تواند به شخصیت پردازی های عمیق و چند وجهی و همچنین طرح مفاهیم عمیق بپردازد، بلکه وی تنها وظیفه دارد صحنه های اکشن را به گونه ای در کنار یکدیگر قرار دهد، که هر صحنه محیرالعقول تر از صحنه پیشین خود به نظر آمده و مخاطب خویش را به تحیر وادارد.

اگر معیار یک اکشن خوب را بر پایه اندیشه طرح شده در چنین مقالاتی قرار دهیم باید اعتراف کنم که فیلم «بالرین» نیز همچون دیگر فیلم های فرانچایز «جان ویک» اثری موفق و سرگرم کننده محسوب می شود، اثری که توان نگه داشتن مخاطب خود را تا پایان داراست.

اما به شخصه و به عنوان شخصی که در آستانه میانسالی ایستاده است، افسوس می‌خورم که دیگر روزگار آثار اکشنی که هنوز برایشان مسئله انسان دارای اهمیت جدی بود می رود که به پایان خود نزدیک شود، و ما دیگرکمتر  شاهد آثار اکشن درخشان سال‌های پیشین  خواهیم بود؛ آثاری که جدا از تحرک گاه ما را به تفکر نیز وادار می کرد، آثاری همچون فیلم تغییر چهره اثر درخشان جان وو فیلمساز هنگ کنگی و یا آثار قدیمی تری همچون ساخته های سام پکین پا.

فیلم «بالرین» به سری فیلم های «جان ویک» تعلق دارد، با این تفاوت که این بار دیگر «جان ویک» در جایگاه شخصیت اصلی اثر قرار ندارد و شخصیت اصلی آن  دختری به نام ایو ماکارو است که  پیش تر در بخش سوم فیلم «جان ویک» که در سال ۲۰۱۹ با نام «پارابلوم» اکران شد به مخاطبین سینما معرفی شده بود.

البته در آن فیلم این نقش توسط یونیتی فیلان ایفا می شد و در فیلم حاضر این نقش توسط آنا د آرماس ایفا می شود.‌

فیلم «بالرین» به کارگردانی و نویسندگی لن وایزمن است.

علاقه مندان آثار اکشن پیش از این وایزمن را با آثاری همچون «جهان زیرین» و «جهان زیرین تکامل» که هر دو متعلق به ژانر وحشت / حادثه ای بودند و نیز فیلم «جان سخت ۴» و نسخه بازسازی شده «یادآوری کامل» که براساس فیلمی به همین نام  تولید شده در سال (۱۹۹۰) و به کارگردانی پل ور هوفن هلندی ساخته شده بود به یاد دارند. هرچند به زعم من آثار وایزمن هیچکدام اکشن های قابل توجهی از کار در نیامده اند، و هنوز اولین نسخه فیلم «جان سخت» به کارگردانی جان مک تیرنان که در سال (۱۹۸۸) روانه سینماهای جهان شد، چند سروگردن بالاتر از نسخه وایزمن است.

فیلم  «بالرین» اما به عنوان یک دنباله برای سری فیلم های «جان ویک» اثری قابل تحمل است. جهان فیلم همان جهانی است که پیشتر در سری فیلم ها و کمیک بوک های «جان ویک» شاهد آن بودیم، جهانی سراسر از توحش و بی قانونی.

البته این جهان قانونمندی های خاص خود را هم داراست اما قانونی که فرق چندانی هم با بی قانونی ندارد.‌

فیلم مانند دیگر آثار «جان ویک» فیلمنامه چندان حساب شده وشخصیت های پرداخت شده ای ندارد و در بسیاری از موارد شخصیت ها بیشتر به کاریکاتور شبیه می شوند تا شخصیت های واقعی، شخصیت  کدخدا که در جایگاه  آنتاگونیست اثر قرار دارد، فاقد دلایل لازم برای اعمال خود است و به همین دلیل نمی تواند مانند بسیاری از دیگر آنتاگونیست های فیلم های اکشن در ذهن مخاطب ماندگار شود.

الگوی روایی فیلم تقریبا همان کهن الگوی آشنای انتقام است که در آن شخصی انتقام عزیزی را می گیرد، البته مسئله نجات الا دختر بچه ای که نوه کدخداست از دست ماموران کدخدا هم طرح می شود، گرچه مخاطب تا پایان اثر در نمی یابد چه چیز برای شخصیت کدخدا تا این میزان اهمیت دارد که به خاطر حفظ آن حتی از جان پسر و دختر خود گذشت می کند؟

در واقع وایزمن در جایگاه فیلمنامه نویس موفق نمی شود که برای مکانی همچون هال اشتات هویت و پیشینه کافی خلق کند تا دفاع از آن برای شخصیت منفی اینچنین مهم شود، و این مسئله یکی از بزرگترین ایرادات موجود در اثر است.

به طور کلی فیلمنامه اثر  مانند دیگر آثار «جان ویک» فاقد دلایل علت و معلولی لازم است؛ اما اگر دوستدار سبک و سیاق اجرایی و ساختار سبکی سری فیلم های «جان ویک» هستید، قطعا «بالرین» هم شما را ناامید نخواهد ساخت و از دیدن آن لذت خواهید برد.‌

فیلم «بالرین» با وجود ضعف‌ هایی که در فیلمنامه داراست اما از منظر سبک بصری به خصوص در صحنه های اکشن نکات قابل توجهی را در خود دارد، از تنوع در مکان رخ دادن صحنه های اکشن گرفته تا جنس درگیری ها که با انواع سلاح گرم و سرد انجام می گیرد.

صحنه شروع فیلم  از نظر من صحنه ای قابل توجه است، صحنه  با نمایی نزدیک از عروسک بالرین رقصان آغاز می شود و موسیقی دریاچه قو اثر چایکوفسکی از درون جعبه ای که عروسک در آن قرار دارد پخش می شود.

سپس دوربین به آرامی با حرکت تیلت بالا می رود، و می رسد به صورت خون آلود ایو در کودکی که روی صندلی نشسته و جعبه عروسک رقصان را در دست دارد. وایزمن با فلو کردن مردمی که در پس زمینه حضور دارند، تمرکز مخاطب را بر روی صورت خون آلود ایو نگه می دارد، و مخاطب هم زمان شاهد تضاد میان چهره خون آلود ایو و آرامش موجود در موسیقی چایکوفسکی است. قطره اشکی که روی گونه ایو می لغزد و پایین می آید نشان از این مسئله دارد که او واقعه‌ای دردناک را پشت سر گذاشته است.

سپس دوربین به گونه ای جعبه محتوی عروسک رقصان را در قاب می گیرد که صورت ایو در پشت قابی که روی عروسک قرار دارد، محو می شود و صحنه از تصویر عروسک رقصان که در حال چرخیدن است، کات می خورد به یک نما در فلاش بک که در آن ایو در حال رقصیدن با پدرش است.

در اینجا وایزمن به عنوان فیلمنامه نویس  جنس ارتباط میان ایو و پدرش را به مخاطب خود معرفی می کند و مخاطب درمی یابد که عروسک هدیه پدرش بوده است.‌

اطلاعات موجود در این صحنه بیشتر در خدمت روند عمودی داستان و معرفی بیشتر شخصیت ها و جنس ارتباط میان آن هاست، اما متاسفانه این صحنه برای شناخت کامل شخصیت اصلی کافی نیست و در ادامه نیز با صحنه های مشابه رو به رو نیستیم و به همین دلیل شخصیت ایو عمق کافی ندارد‌.

صحنه اکشن آغازین فیلم که به مرگ پدر ایو می انجامد، پرداخت خوبی دارد و صحنه مرگ پدر به گونه ای پرداخت شده که توان درگیر کردن احساس مخاطب را با خود دارا است.

ایو با ورود به گروه روسکا روما می خواهد مانند پدرش تبدیل به یک کیکی مورا (فردی که تاریکی بر روی قلبش سایه انداخته است.) شود، و به همین خاطر تعلیمات سخت رزمی را پشت سر می گذارد که در نماهای پی درپی و کات های سریع و تدوین پرشتاب شاهد آنها هستیم.

از نظر سبکی می توان گفت که زیباشناسی خاصی در صحنه های اکشن و حاوی زدو خورد و درگیری های فیزیکی به چشم می خورد و استفاده وایزمن از نماهای طولانی باعث شده که کیفیت صحنه های اکشن وابسته به میزان و نوع تحرک شخصیت ها در درون قاب باشد نه وابسته به تدوین سریع و پرشتاب.

وایزمن برای نظم دادن به صحنه های اکشن با توجه یه ساختار اکشن دیگر آثار «جان ویک» از نظم خاصی بهره برده است‌.

صحنه های درگیری ایو از سالن رقص شروع می شود و به خیابان و کلبه های چوبی کشیده می شود.

همانطور که قبلا ذکر شد، زیبا شناسی موجود در صحنه های اکشن بسیار قابل توجه است بخصوص در دو صحنه نبرد شعله افکن ها و صحنه ای که در آن ایو با شلنگ آتش نشانی و فرد مقابل با شعله افکن با هم به نبرد می پردازند. در این صحنه رویارویی دو عنصر آب و آتش با یکدیگر  جالب از کار در آمده و زیبایی بصری خاصی به کار می بخشد؛ هرچند به نظر من خشونت موجود در صحنه نبرد با شعله افکن ها و نمایش زنده زنده سوختن افراد  بسیار زیاد از حد است و لزومی بر وجود این سطح از خشونت در اثر دیده نمی شود.

آنجلیکا هیوستون هم در نقش رئیس روسکا روما ایفای نقش کرده است، و می تواند خود را به مخاطب خود بباوراند، البته گابریل بایرن نیز در نقش کدخدا  بازی قابل قبولی ارائه  می دهد، اما شخصیت وی به نسبت تاثیر گذاری دراماتیکی که می توانست داشته باشد، جای کار بیشتری داشت که وایزمن در جایگاه فیلمنامه نویس در این راستا  کم کاری کرده است.

به طور کلی باید اذعان کرد که در اینگونه آثار حضور یک شخصیت منفی ضعیف به شدت به کلیت کار آسیب وارد کرده و آن را زیر سوال می برد‌‌.

حضور شخصیت جان ویک نیز به زعم من یک حضور اضافه است و بیشتر به اثر سنجاق شده، زیرا می شد به راحتی این ارتباط را میان ایو و هر شخصیت دیگری برقرار کرد و حضور شخصیت جان ویک با حضور کیانو ریوز را می شود تنها بهانه ای برای حضور وی در فیلم به قصد جذب بیشتر مخاطب دانست.

شاید بهتر بود که برای همراهی ویک با ایو کارگردان از پیش کاشتی را در نظر می گرفت تا کمک ویک در پایان معنا دار تر بنمایاند.

جدا از صحنه شروع فیلم در صحنه ای دیگر از فیلم نیز کارگردان موفق می شود که فُرم خود را تبدیل به یک فرم معنا دار کند.

در صحنه ای که رئیس روسکا روما وارد می شود و وایزمن با بهره گیری از عمق میدان او را به گونه ای در کادر قرار می دهد که اندام وی پشت جعبه عروسک رقصان محو می شود، و سپس صحنه کات می شود به دختری که در روی سن در حال رقص باله است.

به زعم من کارگردان در این صحنه به خوبی موفق می شود پیروزی رقص به مثابه امری که زاده رانه زندگی است بر خشونت که زاده رانه مرگ است به شکلی نمایشی و تصویری بیان کند.

فیلم «بالرین» موفق شده تا حدودی نظر منتقدان و تماشاگران سینما را به خود جلب کند و در سایت راتن تومیتوز از میان رای ۱۲۹ منتقد ۷۶ ٪ نقد مثبت را کسب کرده است و در سایت متاکریتیک نیز موفق به کسب امتیاز ۵۹ از ۱۰۰ شده است.

فیلم در سینماها هم فروش قابل توجهی داشته و به موفقیت نسبی دست یافته است.‌

هرچند به زعم من اینگونه امتیاز دهی ها بیشتر به دلیل نزول سلیقه منتقدان و توجه بیشتر آنها به نکات فنی کار است.

فیلم «بالرین» را می توان اثری سرگرم کننده دانست که ارزش یک بار دیدن را دارد و می تواند مخاطب دوستدار فیلم های اکشن و پرحادثه را به مدت دوساعت سرگرم سازد، اما نمی توان انتظار بیشتری از آن داشت.‌

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 209342 و در روز جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴ ساعت 19:19:42
2025 copyright.