تمام دوستان و همکارانی که فیلم «پیرپسر» اکتای براهنی را دیدهاند، واکنشهای بیسابقهای نسبت به آن نشان دادهاند؛ آن را از بهترین فیلمهای سالهای اخیر دانستهاند و بازیگران آن به ویژه حسن پورشیرازی را ستودهاند. من فیلم را ندیدهام ولی این اجماع همگانی روی یک فیلم، میتواند خبر از خلق یک فیلم خوب و ویژه در سینمای ایران بدهد. به اکتای براهنی تبریک میگویم که با فیلمش توانسته این میزان رضایتمندی و ستایش را از مخاطبان کسب کند. براهنی با فیلم اول خود هم نشان داده بود که سینما را بلد است و آشنایی توامانش با ادبیات او را به یک فیلمساز مستعد و امیدوار کننده بدل کرده بود. میان ساخت دو فیلم او ۶ سال فاصله افتاد؛ از سال ۹۴ که نخستین فیلمش را ساخت تا سال ۱۴۰۰ که دومی را. اولین فیلمش دو سال پشت خط اکران ماند و دومی-تا به اینجا- سه سال. اما اینجا پای حرف دیگری درمیان است.
آیا زمان آن فرا نرسیده همکاران رسانهای و منتقدان، با همین اجماع، علیه سانسور بشورند و فریاد بزنند؟ آیا نباید با مطالبهای محکم و شفاف، کارگزاران سانسور را به پاسخگویی مجبور کنند؟ آیا اینکه چرا و با چه مشکلی سه سال است مخاطب ایرانی از دیدن این فیلم و چند فیلم دیگر محروم شده، نباید سوال برانگیز باشد و بهانهای برای طغیان علیه سانسور بیمبنا و مخرب علیه هنر و سینما؟ آیا عملههای سانسور باید همچنان حاشیهی امنیت داشته باشند؟ بعد قطره چکانی و با منت، فیلمها را یک سئانس آزاد کنند و ما ببینیم و هی بگوییم؛ «عه! این مگه چی داشت؟ مشکل این مگه چی بود؟ بابا این جاهایش رو حذف کنید مشکل حل میشه!»
آیا باید احساس پیروزی کنیم که فیلمِ سه سال توقیف شده را بالاخره دیدیم؟ باید از دستگاه سانسور تشکر کنیم که این فیلمها را نشان ما دادی؟ از یک کارگزار سانسور تشکر کنیم که؛ «دستت درد نکند حالا که آمدی شدی دبیر جشنوارهی فجر، لطف کردی و مرحمت کردی و این چندتا فیلم را نشان ما دادی؟ آفرین که کلی فیلم ضعیف و بد را آوردی گذاشتی در بخش مسابقه جشنوارهات که بهشان سیمرغ بدهی، بعد فیلمهای به این خوبی و با این کیفیت را گذاشتی بیرون و یک سئانس نشان ما دادی. دمت هم گرم! ممنون که شرایطی فراهم کردی که بازی حسن پورشیرازی را ببینیم.»
ولی یادمان نرود همین پورشیرازی باید بنشیند جایزه گرفتن یکی دیگر را از تلویزیون تماشا کند. واقعا نباید از عمله سانسور پرسید؛ شما که این همه سال در این شوراهای رنگارنگ حضور داشتی چرا کاری نکردی؟ چرا با سانسور و توقیف همسو و همراه بودی؟ نباید بپرسیم چرا «پیرپسر» بیش از سه سال است که توقیف است؟ نباید بپرسیم چرا «قاتل و وحشی»، «غریزه»، «رکسانا» و «بیسروصدا» اینهمه وقت توقیف هستند؟ چرا «علت مرگ: نامعلوم» سه سال توقیف بود؟ احتمالا فیلم نعمتالله و مجیدرضا مصطفوی را هم ببینید، حسی از جنس تماشای «پیرپسر» خواهید داشت. بازی لیلا حاتمی و معادی را هم ببینید احتمالا به وجد میآیید. ولی خب بعدش چه؟ بعدش فریاد نزنیم که چرا؟
عملهی ظلم و سانسور در سینما، از ما دور نیستند، به ما نزدیکند، خیلی نزدیک. دارند با همین تک نمایشها چهرهی کریه سانسور را تطهیر میکنند. توقع تشکر هم دارند. گاهی یک چیزهایی یادمان میرود. گاهی بابت همین تک نمایشها ممنون میشویم و خیالمان جمع میشود و یادمان میرود قبلش باید بابت چند سال توقیف یک اثر هنری و تضییع حقوق فیلمساز و عوامل و مخاطبان یک فیلم، بر سر سانسورچی فریاد میزدیم و نزدیم. حالا باید بابت به محاق بردن فیلمهای خوب سینما بر سر سانسورچی فریاد بزنیم و از او پاسخ بخواهیم. این تک نمایشها نباید چیزی را برایمان عوض کند. مراقب باشیم این تک نمایشها تبدیل به سوپاپ نشود، بلکه اینها باید آتش مطالبه را شعلهور کند.
این نمایشها از کفِ حق ما و فیلمساز و سینماگران و مخاطبان، بسیار پایینتر است. پیشنهاد میکنم بعد از اینکه از دیدن فیلمهای بخش ویژه خوشحالی کردیم، برویم سراغ آنکه از اینکه مردم این فیلمها را نمیبینند، ناراحت باشیم و بنشینیم، فکر کنیم ببینیم که حالا خودمان برای احقاق حق مردم و فیلمساز و تحدید دستگاه سانسور چه کاری میتوانیم بکنیم. البته بدون اینکه به سانسورچی پیشنهاد و یا باج بدهیم.