برزخ بی‌پایان/ نگاهی به فیلم «بهشت تبهکاران»

سینماسینما، مازیار معاونی

شاید اولین نکته‌ای که در مواجهه با ساخته‌ی اخیر مسعود جعفری جوزانی به ذهن برسد این است که طبق یک فرمول نانوشته و البته بر اساس تفاوت‌ها و ظرفیت‌های مدیوم‌های مختلف نمایشی، در اکثریت موارد روایت‌ رویدادهای مفصل تاریخ معاصر و  بازه‌های نزدیک به آن در مدیوم تلویزیون اتفاق می‌افتد آنچنان که مواجهه با این دستمایه بر پرده‌ی سینما هم به مخاطب حس خوشایند ناشی از تغییر ذائقه و دور شدن از ژانرها و داستان‌های متدول را القاء کرده و هم بنا به تفاوت مدیوم برایش تا اندازه‌ای ناآشنا به نظر می‌رسد. 

ماجرای تاریخی واقعی قتل احمد دهقان (فعال سیاسی و مطبوعاتی دهه‌ی بیست خورشیدی) به دست حسن جعفری (کارمند وقت شرکت نفت انگلیس) درون مایه‌ی «بهشت تبهکاران» به عنوان سومین ساخته‌ی تاریخی جعفری جوزانی پس از فیلم سینمایی «در مسیر تند باد/۱۳۶۷» و سریال تلویزیونی «در چشم باد/۱۳۸۸» است که البته در روایت وقایع تاریخی دارای مابازاء عینی که بالقوه دشوار و چالش‌زا است از آن دو اثر قبلی متمایز می‌شود.

فیلم چند پاشنه‌ی آشیل مهم و برجسته دارد. اول زمان طولانی نزدیک به ۱۴۰ دقیقه‌ای که نه تنها در سینمای ایران که  صرف نظر از استثنائاتی نظیر آثار مارتین اسکورسیزی و  چند فیلمساز انگشت شمار دیگر در مقیاس سینمای جهان هم یک زمان عرف و متداول برای آثار سینمایی نیست و این افزایش زمانی ۴۰ تا ۵۰ دقیقه‌ای نسبت به زمان معمول و مورد انتظار برای تماشاگر خسته کننده است به ویژه اینکه جوزانی برای عبور موفق از این چالش زمانی تدبیر ویژه‌ای را هم در نظر نگرفته و بدون سلاح و تجهیزات دراماتیک مورد نیاز به جنگ دشوار و دو سویه‌ی روایت اصل تاریخ/زمان ۱۴۰ دقیقه‌ای پای گذاشته است. در پایان نمایش فیلم تقریباً اکثریب قریب به اتفاق منتقدان حاضر در سالن نمایش از مناسب بودن چنین ایده‌ای برای ساخت یک مینی سریال با تعداد قسمت‌های محدود سخن می‌گفتند البته به اعتقاد نگارنده «بهشت تبهکاران» در وضعیت کنونی خود قابلیت تبدیل به مینی سریال را هم ندارد و اشکالاتش فراتر از یک تدوین ساده به نظر می‌رسد.

عدم پیوستگی دراماتیک نقطه ضعف مهم دیگر فیلم است که آن را به اثری پراکنده، غیر منسجم و نیمه کاره بدل کرده است. نیمه کاره ماندن روابط و مناسبات شخصیت‌ها به ویژه زنان جوانی که با قهرمان داستان در مقاطع مختلف در ارتباط هستند و نیز معرفی نصفه و نیمه و حضورهای گاه گاهی و کم اثر برادر تحت تعقیب او از جمله مصادیق این پرداخت بد و بی‌سرانجام هستند.

وجه نارسای دیگر فیلم عدم پیشبرد داستان آن هم در زمان طویلی است که در اختیار فیلمساز قرار داشته است. فیلم به جای آنکه یک حداقل ضروری یعنی گره گشایی تدریجی از ماجرای قتل احمد دهقان و رازگشایی از مناسبات و نیات دیگر شخصیت‌های درگیر در ماجرا را پی بگیرد آنچنان به گزافه گویی و گسترده کردن غیر ضروری دایره‌ی شخصیت‌ها و موقعیت‌ها افتاده که حتی تا پایان به این پرسش ابتدایی پاسخ نمی‌دهد که آیا واقعاً حسن جعفری یک قربانی تصادفی بوده که بنا به تضاد ایدئولوژیک با مقتول از شهرستان به تهران کشانده شده تا قتل به گردنش بیافتد یا از ابتدا نقشه‌ای جدی برای این منظور طرح شده بوده است؟ وارد کردن شخصیت‌های بسیار به درام آن هم در یک سوم پایانی آن که مطابق آموزه‌های ابتدایی کلاسیک، زمان رسیدن درام به نقطه اوج و گره گشایی از آن است وجه برجسته‌ی دیگری از نارسایی‌های فیلم است که بسیار به چشم می‌آید. در این پرده‌ی انتهایی نه تنها  از ابهامات بسیار فیلم پرده برداشته نمی‌شود که ورود شخصیت‌های غیرضروری که تیم وکلای جعفری گل سرسبد آن است داستان را به سمت درام‌های دادگاهی می‌برد که از اصل و اساس تعریف و مقتضیات دیگری دارند و اگر قرار بود دادگاه و روند دادسری در فیلم این چنین برجسته باشد اصولاٌ رویکرد دراماتیک متفاوتی را از آغاز می‌طلبیده است.

شاید بد نباشد بحث با برشماری بی دقتی‌های نه چندان کم شمار کارگردان به جزئیات نگارشی و مرحله‌ی تصویربرداری فیلم به اتمام برسد از برطرف شدن سریع جراحات پای قهرمان فیلم پس از یک دوره‌‌ی شکنجه‌ی دشوار که با منطق کارتونی همخوانی دارد تا عدم انطباق ساعت قرائت حکم توسط رئیس دادگاه با ساعت بالای سر او که در تصویر بدجوری توی ذوق می‌زند و سرانجام بی خبری شگفت انگیز برادر جعفری از زمان دقیق اجرای حکم او و شنیدن این خبر از دهان یک راننده تاکسی عبوری. اشکالاتی که برای فیلمسازی با چهار دهه سابقه و کارنامه‌ای نسبتاٌ موفق اصلاٌ زیبنده نیستند.

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 194350 و در روز چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ ساعت 15:43:04
2024 copyright.