سینماسینما، پگاه هوشنگی
ساختهی جدید مهدویان کاری پر لوکیشن در تهران و مازندران است که این کار را هم برای گروه و هم برای تدوینگر سخت می کند. پر واضح است که سر و شکل دادن به چنین داستانهایی کاری دشوار است چرا که سوالات و ابهاماتی که قهرمان داستان را درگیر میکند همزمان مخاطب را هم به دنبال خود میکشد. در واقع برگ برندهی این نوع داستان ها آن است که مخاطب اطلاعی بیشتر از قهرمان داستان نداشته باشد تا بتواند بیش از پیش قهرمان داستان را همراهی کند. هر برش و نمایش هر گونه جزییات در تدوین به روند شکل گیری پاسخ در ذهن مخاطب کمک میکند اما ممکن است مانند تیغ دولبه عمل کرده و ارائهی اطلاعات کم یا بیش از اندازه، مخاطب را از تماشای ادامهی فیلم منصرف کند یا ذهنش را از سوالات و ابهامات بی پاسخ انباشته کند. پهلوان زاده که تجربهی همکاری های متعدد با مهدویان را دارد در این کار نشان داد به پختگی رسیده است. برش های نرم و به دور از شتابزدگی روند داستان را به خوبی روایت میکند، حس بازیگرها فدای برش های منطقی نشده است و لطمه ای به قصه وارد نمیکند، صحنهی تصادف و تعقیب و گریز از سکانس های خوب و قابل بحث قصه است که تبحر تدوینگر را به نمایش می گذارد. در این گونه از ژانر سینمایی که گره های داستان یک به یک در حال باز شدن است ایجاد یک ریتم و ضرباهنگ مناسب که به قوارهی فیلم اندازه باشد بسیار مهم است. این مهم توسط تدوینگر به خوبی ارائه شده و میتوان آن را به عنوان بهترین نکتهی تدوین فیلم تلقی کرد. ریتم خوب داستان با توجه به زمان طولانی فیلم باعث میشود تماشاگر به خوبی و با حوصله با قصه همسو شود.