سینماسینما، محمد حقیقت
بدون شک فیلم سه اپیزودی بهمن مقصودلو که درباره بهرام بیضائی به نام «موزائیک اسطوره ها» ساخته، یکی از باارزش ترین فیلم هائی است که برای شناخت بهرام بیضائی، این سینماگر سرشناس و قابل احترام ایران تاکنون ساخته شده است. بهرام بیضائی در این اثر بی پروا درباره خود، افکار، فرهنگ و سینمایش صحبت می کند و به بیننده اجازه می دهد بهتر و بیشتر به او نزدیک شود و به نوعی آشتی بین سازنده و تماشاگران آثارش برقرار می شود. بیضائی در این فیلم افکار خود را عریان می کند.
از همان آغاز فیلم، بیضائی تکلیف خود را با تماشاگرش روشن می کند و می گوید: «من راجع به کابوس های خودم فیلم می سازم.» آیا کابوس های یک سینماگر برای همه تماشاگران قابل لمس است؟ مثلا غریبه و مه یا چریکه تارا چقدر با تماشاگر ارتباط برقرار می کند؟ آیا سمبل ها، نشانه ها، اسطوره هایی که بیضائی با آن فرهنگ غنی نمایشی و ادبی به کار می گیرد، برای تماشاگرانش به تمامی قابل درک و هضم است؟ و اگر آنها درک نمی کنند تقصیر آنهاست یا فیلمساز که نوع دیالوگ نویسی فاخر و غیر مرسوم ، و زبان غیر روزانه به کارمی برد؟ البته اینجا سوال پیش می آید که آیا تماشاگر وظیفه ندارد دانش خود را بالا ببرد؟
جدا از توضیحات و تفسیرهائی که بهمن مقصودلو به عنوان سازنده فیلم درباره بیضائی ارائه میدهد، حضور اسماعیل نوری علا که از دوستان دوره دبیرستان بیضائی بوده، و به خوبی طی سالها او را می شناخته، نیز برای درک بهتر بیضائی و آثارش موثر افتاده است. جدا از این، منتقدان آمریکائی چون گادفری چشایر و ریچارد پنیا درباره بیضائی سخن می گویند و به ویژه بازیگران فیلم هایش، مژده شمسائی، پروانه معصومی وسوسن تسلیمی همه در مدح فیلمساز و خلاقیت های او خیلی به حالت استاد و شاگردی سخن گفتهاند. درفیلم البته هیچ فردی غیر از تعریف و تمجید کردن چیزی نمی گوید!
در مستند موزائیک اسطوره ها، به خوبی به همه آثارسینمائی بیضائی پرداخته شده است و شناخت خوبی در اختیار تماشاگر گذاشته می شود. مونتاژ هوشمندانه خانم هاله جوانشیر به انسجام اثر به خوبی کمک کرده است.
عموسیبیلو، نخستین فیلم کوتاهش یکی از جذاب ترین و واقعگرایانهترین و شیرین ترین اثر اوست. در همین فیلم مرد مسنی خود را در انزوا و دور از دسترس جامعه قرار داده که این مسئله «خود را جدا دیدن یا جدا کردن از جامعه» در همه آثار بیضائی دیده می شود. در پرسوناژهای همه آثارش احساس غریبگی و متفاوت بودن و دور بودن از دیگران در جامعه ای که زندگی می کنند، دیده می شود. در سفر، که به همراه باشوغریبه کوچک از درخشان ترین آثارش هستند، پسرکی ازمحله پائین شهر خود، به محله بالا رفته، در جستجوی پدر و مادری است که او را تحویل بگیرند و وی را از خودشان کنند. زبان سینمائی این فیلم، استفاده ماهرانه از لوکیشن ها، زوایای دوربین، استفاده از موزیک، میزانسن های منسجم، همه و همه یک فیلم استثنائی از سفر به دست می دهد. در رگبار، آقای حکمتی که از جای دیگری آمده، با اینکه بسیار تلاش می کند خود را با جامعه جدیدش وفق دهد، پرت می افتد و مجبور به رفتن می شود.
در غریبه ومه، غریبگی بیداد میکند. عده ای از آنسوی دریا به دنبال مرد اول فیلم آمده اند که خود نمی داند برای چیست! این فیلم بسیار بار سمبلیک هم دارد، آن پنج نفری که به دنبال او آمده اند سمبل چه چیزی می توانند باشد؟ همین زبان سنگین و تئاتر گونه، البته با تصاویر سینمائی و استادانه در فیلم چریکه تارا، فاصله بین تماشاگر غیرهنری را با اثر زیادتر می کند. البته تماشاگر می تواند به لذت بصری که از فیلم می برد قانع باشد.
اگرچه بیضائی می گوید «من به قصداستعاره فیلم نمی سازم»، اما از همان فیلم بلند اولش، رگبار، ازاستعاره استفاده می کند مثلا جائی که ناگهان از بدن آقای حکمتی (معلم مدرسه) خون نشت می کند و دلیلی برای آن وجود ندارد یا آن مرد عینکی که گاری آقای حکمتی را جابجا می کند و گاه گداری در صحنه هائی با همان عینک سیاه و مشکوک دیده می شود و غیره. بیضائی مرد میزانسن است و به نظر می آید میزانسن بیش از هر چیزی، وی را وسوسه می کند. در تمام پلان های نسبتا درشتی که به ویژه از زنان فیلم هایش می گیرد، زنان ابتدا پشت به دوربین هستند، چرخی دور خودشان می زنند و رو به دوربین میکنند و دوربین با آنها بازی می کند.
برای پرداختن به آثارسینمائی بیضائی که رفته رفته سبک کار خود را پیچیده تر می کند و بدون شک از بزرگان سینمای ایران است باید با حوصله و به تفصیل در فرصتی دیگر نوشت.
بهمن مقصود لو، تهیه کننده و کارگردان موزائیک اسطوره ها، قبلا فیلمهایی درباره احمد شاملو، احمد محمود، ایران درودی، اردشیر محصص، عباس کیارستمی، و همچنین فیلمی درباره زنان در سینمای ایران قبل از انقلاب ساخته است. وی ازقدیمی های سینماست که تحصیلاتش را در آمریکا به پایان رسانده بود. و در ایران سردبیر مجله ستاره سینما بود و کتاب های ویژه سینما و تئاتر را نیز منتشر کرده بود. جدا از فیلمسازی، او تهیه کننده نخستین فیلم بلند امیرنادری در آمریکا به نام منهتن از روی شماره بود.