سینماسینما، محمدرضا مقدسیان:
ماجرای حضور یا عدم حضور در فضای مجازی با اینکه موضوع تازه ای نیست اینروزها همچنان محل بروز بحث های تازه می شود و از تکاپو نیفتاده است. یکی از ماجراهای متاخر اطراف این موضوع ماجرای انتشار ویدئوی “اینستاگرام” با صدای محمدرضا فروتن، آهنگسازی کارن همایونفر و ترانه اندیشه فولادوند است.
این ویدئو به محض انتشار در همان دایره افتاد که سعی داشت از آن انتقاد کند یا دست کم مخاطب را نسبت به حضورش آگاه سازد.
به ظن این قلم و در مواجهه با رخدادهای اطراف انتشار این ویدئو و موافقت ها و مخالفت های آشکار و پنهانی که برانگیخت یک تحلیل می توان داشت در کنار دیگر تحلیل های احتمالی. و آن اینکه یک سیکل معیوب گریبانگیرمان شدهست. یکی معتاد توجه و پسند و خودنمایی و الخ در اینستاگرام است و دیگری آسیب دیده این روند یا معترض به آن است. یکی هم مثل این قلم در مورد این روند حرف میزند و تحلیل می کند . شیر تو شیر ست. قطعا. اما یک نکته این وسط اهمیت دارد و آن اینکه چقدر نسبت به این چرخش مدام دور خودمان توجه میکنیم یا نمیکنیم. توجه و آگاهی نقطه ثقل ماجراست. در واقع تمام این کنش و واکنش ها در کنار هم است که معنا پیدا می کند و نمی توان به شکلی تفکیک شده سراغ بررسی آنها رفت.
به ظن این قلم اینکه انتشار ویدئویی با هر کیفیت فنیای که حاصل تلاش هنرمندان تاثیرگذار مملکتمان، در نهایت چه موافقتها و مخالفتهایی را در پی دارد، به کنار. چه که فضا بازست برای اظهار نظر و البته که کیفیت فنی و شیوه ارائه هر محصول تصویری برای محقق شدن هدف ایل از انتشارش اهمیت بسیاری دارد. اما یک مزیت در دل این کار نهفتهاست که شدیدا مدافع آنم و آن ضرورت یادآوری مدام و سخن گفتن فکر شده مستمر پیرامون حال و روز حضور ما در فضای مجازی(به طور ویژه اینستاگرام) است.حول و حوش آسیب ها و مواهب حضور در فضای مجازی بسیار گفته ایم شنیده ایم. حتی بعضا کسانی از آسیب های این فضا گفته اند که خودشان خواسته یا ناخواسته باعث و بانی بروز مشکل در این فضا بوده اند.اما نکتهاینجاست که سخن گفتن هرچند معوج هرچند غلط هرچند با لکنت بهتر است از هیچ کاری نکردن و سخن نگفتن.چرا که پس از سخن گفتن است که اظهار نظرات آغاز می شود و سخن گوینده عیار سخنش را درک میکند و اظهار نظر کنندگان نیز هم. در این جریان دیالکتیکی است که در نهیت زایش و آگاهی احتمالی رقم می خورد. دست کم شانس رسیدن به آگاهی بیشتر می شود. با این شرط که میل رسیدن به آگاهی در کار باشد.
اینکه «محمدرضا فروتن»،«کارن همایونفر» و«اندیشه فولادوند» خطرکردهاند و جرات به خرج دادهاند در دل فضای خشن و مایل به مچگیری اینستاگرام دغدغهشان را به شکلی عیان و به زبانی که بلدند مطرح کنند شایسته تقدیر است.حتما.دیکته نانوشته غلط ندارد.اما سخن گفتن و انتقاد و تحلیلهای خانگی و درگوشی هیچ وقت به کار تغییر اجتماعی نیامدهست.
از دل گفتنها و عمل کردنهاست که نظرها جلب میشود،موافقت و مخالفت کردنهای مودبانه تمرین میشود و در نهایت از دل این بلبشو گشایشی یا رویشی شاید رقم بخورد.کنار گود نشستن و فریاد زدن که لنگش کن لنگش کن به درد گرم کردن هیچ آبی نمیخورد.