مینا اکبری
یکی از مهمترین راههای ارتباط نسلها و انتقال تجربیات نسلهای پیشین به نسلهای بعدی، تبدیل تجربیات قدیمیها به دروس دانشجویان است. دانشجویان بعد از فراغت از تحصیل قرار است در بطن جامعهای متفاوت نسبت به نسل قبلی به همان راهی بروند که پیش از آنها پیشکسوتان رفتهاند. فیلمسازان جوان درنهایت با همان موانعی روبهرو هستند که پیشینیان با آنها روبهرو بودهاند و در ذات حوزه فعالیت خود همان افقی را میبینند که پیش از آنان فیلمسازان کهنسال با آن روبهرو بودهاند. در این شرایط استفاده از تجربیات فیلمسازان نسل قبل به شکل ماده درسی و به شکل رسمی در فضاهای دانشگاهی به فیلمسازان تازهنفس این امکان را میدهد که دوباره دچار همان اشتباهات تکراری نسل قبل نشوند و به عبارتی مسیر را از ادامه راه طیشده ادامه دهند.
اما همه میدانیم که این شرایط در فضاهای دانشگاهی سینمای ایران (چه دانشگاههای دولتی و چه دانشگاههای بخش خصوصی) به رویا بیشتر شبیه است تا به واقعیت. یکی از مهمترین دلایل دوری فضای دانشگاهی از تجربه نسل قبل، سیاستزدگی دانشگاهها از یک سو و نگرش مضمونزده و روزمره به سینما از سوی دیگر است.
بهعنوان مثال ناصر تقوایی فیلمسازی است که به شهادت آثارش توانسته تجربیات مختلفی از ساخت فیلمکوتاه و مستند تا اقتباس ادبی برای سینما و تلویزیون را در کارنامهاش ثبت کند. آثار این فیلمساز میتواند با یک نگرش آیندهنگر و کاملا آموزشی بدون حب و بغض سیاسی و روزمره به موضوع درس دانشجویان تبدیل شود. بدون شک برخی از این آثار از لحاظ مضمونی شاید با شرایط امروز جامعه ما منطبق نباشد، ولی فراموش نکنیم که این آثار از لحاظ تجربیات فنی و تکنیکهای روایی، آثاری یکه و مثالزدنی در تاریخ سینمای ایران محسوب میشوند که تحلیل و کالبدشکافی آنها میتواند برای دانشجویان بسیار راهگشاتر از تحلیل آثار خارجی باشد.
در فضای دانشگاهی ایران و با حضور اساتید و برای دانشجویان هموطنی که اصول اولیه را فراگرفتهاند، نگرش آموزشی به آثار ناصر تقوایی بسیار آموزندهتر از نگاه به آثار گریفیثت و آیزنشتاین است.
فیلمهای کوتاه تقوایی که همه آثاری بومی و کاملا منطبق بر شرایط فرهنگی اقلیمهای متنوع ایران هستند، در این زمینه مثالزدنی است، و مایه افسوس و تاسف است که فضای دانشگاهی امروز ما به دلایلی کاملا بیتوجیه و بدون منطق خود را از چنین منبع بینظیری محروم میکند.
سالهاست که دیگر دانشگاههای سینما از شکل کلاس و مشق و امتحان خارج شده و به مکانی برای ساختن و امکان پیوند تجربیات تبدیل شدهاند. با توجه به خروجی دانشگاههای ایرانی و سرنوشت دانشجویان سینما در بازار فیلمسازی طی چند دهه اخیر، آیا وقت آن نرسیده که از شر نگرشهای کهنه تاریخ سینمایی و بدون کاربرد برای همیشه خلاص شویم؟ تقوایی برای آغاز راهگشاست.
ماهنامه هنروتجربه