به نام کودکان، به کام بزرگترها!

سینماسینما، حسین سلطان محمدی

الزامات شرایط کرونایی، یعنی پناه بردن به خانه. اقتضای پناه بردن به خانه، یعنی بیش از گذشته به فکر ابزارها و وسایل گذران زمان در خانه باشیم. و در ابزارها و وسایل در دسترس، به سهل‌ترین وسیله که تلویزیون است توجه داریم. خب، حالا اگر بچه خردسال یا مدرسه ای داشته باشید، بعد از عبور از دوران آموزش های مدرسه ای در تلویزیون که دو شبکه اصلی را تا ساعاتی از بعدازظهر درگیر می کرد، اکنون بیشتر باید به سرگرمی توسل جست. سرگرمی ای که بیشتر از تلویزین خواسته می شود تا دیگر ابزارها. اما این سرگرمی در حال پخش اختصاصا از شبکه پویا (تا ساعت ۱۴) و نهال (در ادامه تا حدود ساعت ۲۱ و ۲۲)، ویژه پیش دبستانی ها و مدرسه ای هاست؟ – چون برای نوجوانان ما شبکه امید را داریم. یا این شبکه ها بهانه است برای سرگرمی بزرگترها؟

هرکسی بچه داشته در این ایام چندماهه کرونایی، از نحوه انتخاب برنامه ها یا برنامه سازی برای بچه های در منزل در این شبکه پویا و نهال، آشنایی بیشتر از گذشته به دست آورده است. بنیادین ترین شناخت این است که به عنوان یک پدر یا مادر، باید حتما کنار بچه بنشینی تا یا واژگان را برایش معنای کودکانه بدهی یا بعضا برای انحراف ذهن بچه از اصلی ترین معنی، به کلمه سازی های مجهول دست یازید. چرا این را می نویسم چون برنامه سازان خیلی از واژه ها را برای بزرگترها بیان می کنند تا کودکان. بخصوص این سنینی که این شبکه به عنوان مخاطب، هدف قرار داده است. بگذریم که بعضی داستان ها و بخصوص انیمیشن ها، اصلا برای این سنین نیست اما مرتب در حال پخش است. حالا به اینها بیفزایید اصرار به فارسی کردن تیتراژها برای بچه هایی که متوجه اسامی دست اندرکاران تولید اثر، استودیو یا سال تولید اثر یا کشور سازنده نمی شوند! ولی حتما بزرگترها نیاز دارند بدانند مثلا ساخت انیمیشن یا کارتون پسرشجاع به دهه هفتاد میلادی قرن بیستم برمی گردد. یا مسابقاتی طراحی می شود برای بچه هایی که توصیه شده اصلا نباید به آنها براحتی تلفن همراه و مانند آن را داد، اما باید با استفاده از نشانی هایی با www…. یا صفحه مجازی @… به آنها پاسخ دهند و جایزه هم بگیرند! که جایزه هم می گیرند اما قطعا والدین جایزه گرفته اند به نام کودکان. 

خیلی به صورت کلی وارد بحث نشوم و به رسم معمول، مثال روشنی بزنم. در کشاکش حذف اجرای زنده برنامه های کودکانه، در بخش نهال این شبکه (پویا و نهال)، یعنی در بخش بعدازظهر، برنامه «مل مل» به صورت زنده در حال پخش است، که یک مجری و چند عروسک و آیتم های میانی دارد. در روز ۲۸ تیرماه، حدود ساعت ۱۶، در کنار بچه نشستیم تا بخش تازه ای از هنرنمایی های اینها را ببینیم. ابتدا از اینکه در برنامه گفته شد «پویشی مطرح کردیم …» تعجب کردیم. بچه ما معنای پویش را از کجا باید درک کند؟ شش نام را خواندند که جایزه می دهند و گفتند در «پویش» هفته بعد هم شرکت کنید تا پنج جایزه بدهند. در ادامه کلنجار مجری با یکی از عروسکها، مجری از واژه های «بادی لنگویج، زبان بدن» استفاده کرد. بعد برای گل یا پوچ، حرکاتی درآورد که در قاموس کودکانه موجب خنده بچه می شد اما یکی از عروسک ها گفت، این کارهای لوس چیه، چرا لوس بازی در می آورد. بدترین بخش که کلمه های مشمئزکننده هم در آن بود، تماس یک ناشر برای معرفی کتاب بود. به اسامی کتاب هایی که گفته شد و برای بزرگترها مفهوم است که از روی چه رده آثاری ساخته شده، توجه کنید: «چه کسی باقالی های ما را جا به جا کرد، جورابت را قورت بده، اینقدر دویدم تا…، غروب پاییزه، گوسفند درونت را بشناس». از بحث بر روی اصرار بر تکرار عبارت آشنای «غروب پاییزه» که گفته شد «دلم غم انگیزه» قسمت دوم آن است و بعدا منتشر می شود، که ریشه در بنیان چنین اشاره ای در آثار پیش از انقلاب دارد، بگذریم که نیازمند ریشه یابی جدی است. اما به بچه، از گفتن کلمه مشمئزکننده «جورابت را قورت بده»، یا ترکیب نامتجانس «گوسفند درون» (چون در صحنه هم آدم بوده و هم عروسک بز)، در پی چه هستیم؟ درون بزرگتر را به تهوع اندازیم با قورت دادن جوراب یا برای بچه هایی که بشدت گیرا و ضبط کننده هر کلمه ای هستند، واژگان مسخره آمیز بسازیم؟ حتی بی تناسبی عبارت «غروب پاییزه، دلم غم انگیزه»، در تیرماه داغ و نیاز بچه های به شادی، را هم می توان مطرح کرد.

این مثال کلی، از همان بی قاعدگی فیلمسازی در سینما و تلویزیون ایران برای کودکان و حتی نوجوانان بر می آید که اصولا «به بهانه کودک» فیلم می سازند تا «برای کودک». شما از «مدرسه موش های ۲» به عنوان یک نمونه شروع کنید تا برسید به حتی سری «ماه پیشونی»، آواها و واژگان و کنش هایی ویژه بزرگان می بینید تا کودک و نوجوان. آن گاه بحث می کنیم که چرا تخیل و فانتزی در سینمای کودک و نوجوان ما شکل نمی گیرد. حالا فیلمسازی به بهانه های دنیای سیاسی و اجتماعی بماند، که حتی تا سازمان ملل هم می بریم نوجوان مان را. این روش، پاسخ کامل از سوی کودکان ما نمی گیرد و می بینید که دستاویزشان عمدتا محصولات خارجی یا حتی شبکه های ماهواره ای با پسوندهای Kid , Junior است. خوشبختانه در ماهواره، شبکه «هدهد» سلامت بیشتری دارد. ما اگر مانند «ساز دهنی» یا «هفت تیرهای چوبی» توانستیم فیلم بسازیم که برای بچه هاست اما بزرگتر ها هم می توانند تعبیر و تفاسیر مهمتر، از لایه های درونی آن برداشت کنند، می توان گفت، هنرمندی کامل برای این گروه مخاطب و این رده آثار کرده ایم.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 139160 و در روز یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۹ ساعت 13:48:03
2024 copyright.