سینماسینما، علی اصغر کشانی:
فاتح دلها، اعجوبهها، یکه بزن، حسین آژدان، جوجه فکلی، زیر بازارچه و حسن فرفره تنها هفت اسم از ۵۳ اسم از فیلمهایی بودند که رضا صفایی با آن کارنامه پر تنوع، بر برخی از فیلمهایش گذاشت. نامگذاری فیلم آنطور که اهل فن از گذشتههای دور گفتهاند، گاه تضمین کننده نیمی از فروش فیلم در دوران رونق سینما در ایران بوده است.
پیدا کردن نام فیلم پروسه سهل و ممتنعی به نظر میرسیده که بیشک ارزش مدتها وقت گذاشتن و فکر کردن برای انتخابش را داشته است. با این زاویه دید به نظر میرسد، بعضی اسمهای تک کلمهای یا ترکیبی که صفایی برای فیلمهایش انتخاب کرده، شاید با هدف قدرت تاثیرگذاری و ماندگاری در ذهن تماشاچی انتخاب شده باشد، مثل زرخرید، قادر، یکه بزن، بیگانه، رامشگر، رفاقت، جنجال، جدایی، کابوس و قیام. به گمانم نام بعضی از فیلمهای دوره اول او مثل قفس طلایی، خشم و فریاد، پرتگاه مخوف، زنگ خطر، جهنم زیر پای من و تعقیب خطرناک عمدتا از نامهای رایج اوایل دهه چهل که تحت تاثیر موفقیت و فروش بالای فیلمهای ساموئل خاچیکیان و فضای فیلمهای معمایی و جنایی آن دوره انتخاب شده، اسم گذاری شده اند. در عوض از نیمه دهه چهل و با موفقیت گسترده گنج قارون، تغییر آشکاری در انتخاب نام برای بسیاری از آثار آن دوران(کی دسته گل به آب داده، چاکر شما کوچولو، خانم عوضی گرفتین، هیچکی بابا نمیشه، شوخی نکن دلخور می شم) اتفاق می افتد، نامهایی که جدیت، طمطراق، رسمیت و تحکُم پیشین را ندارند و خیلی خودمانی، مفرح، بی تکلف و بانمک هستند، اتفاقی که صفایی در بطن آن قرار دارد و باعث تغییر آشکاری برای او در نامگذاری فیلمهایش می شود: شوخی نکن دلخور می شم، یکه بزن، لوطی قرن بیستم، تعطیلات داش اسمال، گُلنسا در پاریس، پسران قارون و پا توکفش من نکن از جمله این نامهاست.
برخی اسمها در فیلمهای صفایی هم اسمهایی است که مشخص است بر مبنای اشتیاق و علاقه تماشاچیان به موضوعات محبوب زمانه و حال و هوا و فضای بخصوص دوران نامگذاری شده است که از طرف او هم انتخابهای هیجان انگیزتری به نسبت دیگر انتخابها در پیشانی فیلمهایش به چشم میآید. نامهایی مثل قربون زن ایرونی، آتشپاره شهر، معشوقه، زیبای جیب بُر و مرد افکن. این نوع نامگذاریهای حساب شده، جدای از ارتباط تماتیک با درونمایه فیلمهای او، شامل انتخابهای منحصر به فرد او بر اساس شخصیتهای محبوب مردم در آن دوران هم میشود. مثل انتخاب نام فیلم مثلا بر اساس شخصیت نعمتالله آغاسی که پیش و پس از او نوذری(ایوالله و خیلی هم ممنون)، کسایی(نعمت نفتی و خدا قوت) و صادق پور(فراش باشی) نامگذاری های درخشانی برای فیلمهای با بازی او کرده بودند و صفایی با انتخاب اسم یکی خوش صدا یکی خوش دست، فاتح دلها و بنده خدا در میان آنان قدرت نمایی می کند.
دو فیلم او حسین آژدان، حسن فرفره و علی سورچی هم بر اساس سنت لقب گذاری اهالی کوچه و محلههای آن دوران بر یکدیگر (علی بی غم، حسن دینامیت، احمد چکمه ای، غلام زنگی و…) انتخاب شدهاند که جذابیتهای نسبی برای صفایی در اسم گذاری فیلم به حساب می آیند. نامگذاری صفایی برای چرخه فیلمهای جاهلی هم منحصر به فرد است، نامهایی چون جوجه فکلی، فقط آقا مهدی می تونه و جاهل و رقاصه نشان از هوشمندی او و توجه اش به تماشاچی عام دارد. البته صفایی هم به مانند برخی فیلمسازان، نامگذاریهای ناامید کنندهای در کارنامهاش دارد: عشق و خشونت، عبور از مرز زندگی، شکوفههای امید، میخک سفید و فرار از زندگی پس از سالها انگار بیش از اندازه لوس و رمانتیک به نظر میرسند. در مجموع نامگذاری فیلمهای صفایی با وجود سرعت او در تولید فیلم که گاه به کارگردانی پنج شش فیلم در سال میرسید، چیزی جز هوشمندی و درایت او در توجه به سلیقه انبوه تماشاچی که برای دیدن فیلمهایش میخواست پا به سینما بگذارد به نظر نمیرسد و این بیشک ستودنی است.