سینماسینما، عدنان شاه طلایی
«بیسروصدا» سومین اثر مجیدرضا مصطفوی است؛ فیلمی که با ظرافت یک شعر، تصویری و تلخی یک واقعیت اجتماعی وصداهای خاموش شده رابه گوش، می رساند. این فیلم بیش از هر فیلم اجتماعی دیگری داستان سیامک با بازی پیمان معادی را روایت می کند، مردی ساده، آرام اما پوست کلفت که گویی هر حرکت وی بی سروصداست ولی در سکوت، فریاد می زند.
مصطفوی پیش تر با فیلم های «انارهای نارس» و «آندرانیک» نشان داده بود که دغدغه او، نمایش آدم هایی است که معمولا در قاب اصلی روایت های رسمی جایی ندارند. فیلم فعلی، ادامه همان مسیر و بازبانی پخته تر و مضمونی خراشنده تر است. فیلمنامه به طور مشترک از سوی مجید مصطفوی و مهیار حمیدیان نگارش شده است و ساختار آن موازی و چند روایتی ست، داستان سیامک در کنار ماجرای عشقی پسرش سمیر، خلق جهانی پر از نشانه ها و استعاره ها می کند. در این اثر مصطفوی، سکوت نوعی خشونت زیر پوستی است، فریادی بدون صدا که در لایه روابط انسانی ،اقتصادی و روانی شخصیت ها رخنه کرده است. پیمان معادی در نقش سیامک، نقشی درونگرا، سرشار از واماندگی و خشم نهفته دارد.. او مردی ست که پیشتر سکوت کرده، اما اکنون می فهمد این آرامش نه نشانه خوش شانسی، بلکه علامتی ازسؤ استفاده است…
مهران غفوریان در نقش رفیع، از تجربه طنز به نقش درام پرتنش اجتماعی آمده است، نقشی که نشان می دهد حتی کمدین هم می تواند دراماتیک شود و درخشش قابل توجهی داشته باشد. بازی فرشته حسینی و هانیه توسلی نسبت به دیگران جای کار بیشتری دارد. اما سمیر با بازی (محمد شاکری) نماینده امید و بحران جوانی معاصر است، نوجوانی مصمم که برای عشق، به خطر می زند.
مصطفوی باتجربه ای متکی بر میزانسن های نمادین، بنا را بر قراردادهای کلاسیک نمی گذارد، او جهانش را شاعرانه می سازد؛ سیرک، الاغ ها، آتش و برف، جملگی استعاره هایی هستند از بهره کشی، زوال و فریب اجتماعی.
استفاده از تصاویر میدانی و برفی در پایان بار معنایی فیلم را افزون می کند، جایی که آتش شورش را شعله ورتر و بر فراز آن را خاموش می کند. تصویربرداری فیلم با نورپردازی های صحیح در پالت رنگ زرد، سیاه و قرمز انجام شده، این ترکیب حس تنش زده و سنگین ایجاد می کند که گویی هر لحظه ممکن است روح شخصیتی خرد شود. نماهای زیبا اما ساده زندگی شهری ومحلی، واقع گرایی محض رابه فیلم بخشیده اند. فیلم تصویری از جامعه ای ست که زخمهایش در سکوت تقویت شده. سیامک نماد بخشی از مردم جامعه است که آرام اند ولی زیر این آرامش، آتشی در حال شعله ورشدن است . حرکتی که دیگر ساکن نیست. رفیع نمایانگر افراد منفعت جوست که از این سکوت بهره می برند .الاغ ها استعاره ای هستند که در پایان قربانی می شود، اتش و برف هم نماد میل به نابودی و زوال هستند. فیلم بدلیل محور های حساس با با بمبارانی از سوی ممیزی روبرو و از نمایش در جشنواره فیلم فجر محروم ماند. این اصلاحیه ها اگرچه به فیلم آسیب زده، اما خود بیانگر تاثیرگذاری و شهامت اثر است، اما در جشنواره های بین المللی چنین ممنوعیت هایی دیده نشد، فیلم در سائوپائولو وبعد در هانوی به عنوان فیلم منتخب شناخته شد. در هانوی جوایزی چون بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، و بازیگر مرد برای پیمان معادی به ارمغان آورد.
قاب بندی های نمادین از چهره خسته سیامک تا فضای زمخت و غبارالود کارگاه، گویی آینه ای از روان متلاطم شخصیت ها است. این طراحی های بصری با نرمی، تصویر و سکوت فضا، خشونت زیرپوستی روایت را بی هیاهو، به جان مخاطب می نشاند. «بی سروصدا» اثر خوبی است که با زبان تصاویر و سکوت صدای کسانی را به گوش می رساند که همیشه شنیده نمی شوند.