سینماسینما، روحالله هاشمی
آدمها در زندگی خود اثر انگشتی به جای میگذارند و این دقیقا رفتاری است که شخصیت های فیلم بی رویا به دنبال آن هستند.
فیلم از ابتدا پر تعلیق و اضطراب آغاز میشود و این تعلیق تا میانهی فیلم مخاطب را هیجانزده به دنبال خود می برد اما به ناگاه در میانههای فیلم رفته رفته رنگ میبازد و مخاطب را دچار گیجی و سردرگمی میکند و تبدیل به کابوسی بی سر و ته می شود.
بی رویا بی شباهت به فیلم باشگاه مشت زنی نیست اما کارگردان در ایجاد این تشابه به بیراهه رفته است و بیشتر از آنکه تماشاگر را با خود همراه کند او را ناامید می سازد و سوالات زیادی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند و آنقدر زبانش الکن و نامفهوم است که برای پاسخ به سوالات ایجاد شده برای مخاطب در انتهای فیلم دست به دامن کپشن میشود و توضیح می دهد که فیلم درباره ی بیماری اسکیزوفرنی است اما بازیگر نقش رویا (طناز طباطبایی) در نشست خبری به این نکته اشاره کرد که من نقش یک بیمار اسکیزوفرنی را بازی نکردم و کپشن نهایی در فرآیند پروانه ساخت و اکران در جشنواره فجر اضافه شده است و اسکیزوفرنی در فیلمنامه چندان موضوعیت ندارد! با این تفاسیر سوالات ایجاد شده در ذهن تماشاگر کماکان به قوت خود باقی است.