سینماسینما، امیرعلی نصیری
یکی از اولین خاطرات سینمایی دوران کودکیام، تماشای پدرخوانده ۱ در منزل پدربزرگ بود؛ در اوایل دهه شصت که تماشای آپارات تشریفاتی داشت. همه خانواده (یعنی خالهها و داییها که مجرد بودند و پدربزرگ و مادربزرگ در قید حیات) در اتاق یکی از داییها که عشق فیلم بود، جمع میشدند. پنجره اتاق را با ملحفه سفید میپوشاندیم، چراغها را خاموش میکردیم و آن شیء جادویی در وسط اتاق ـ همراه با صدای نسبتاً بلندی ـ فیلم را پخش میکرد. سپس سیستم نمایش ما (!) تبدیل شد به دستگاه ویدئوی Sony T7 لای پتو و کرایه کردن فیلم شبی چهارصد تومان (چهار هزار ریال). بعدها طی دگردیسیهایی رسیدیم به ویسیدی، دیویدی و حالا فلشمموری و دانلود فیلم و سریال با کیفیت فولاچدی!
اما بهغیر از این فرایند تماشا ـ که ذکرش رفت ـ چه چیزی از فیلم خاطرم مانده؟ سر خونین اسب لای ملحفههای طلایی (عکس را ببینید). مطمئنم این صحنه که همچنان تا کنون با من است، تا ابد از ذهنم فراموش نخواهد شد. این خاطره از آنجا اهمیت پیدا میکند که اخیراً اظهار نظر جالبی از بهروز افخمی (در گفتگو با حامد صرافیزاده) شنیدم: در مورد «نخبگی تماشاچیهای کودک و عدم تاثیرپذیری از فیلمها در ۴۰ سالگی به بعد» (نقل به مضمون).
اما حالا با گذشت بیش از سه دهه از آن خاطره کودکی، سه گانه پدرخوانده را به پیشنهاد سعید عقیقی بعد از مدتها دوباره دیدم. به نظرم میرسد در هر قسمت شاهد افت کیفیت هستیم؛ حتی فکر میکنم با یکجور کپی داستان قسمت سوم از روی قسمت اول مواجهیم (انتقال قدرت و کشته شدن فرزند را به یاد بیاورید). تِم موسیقی نینو روتا رو بهتر شنیدم که این روزها به مدد فناوری میتوانید ساخته ملیحه سعیدی از آن را زنگ تلفن همراه (رینگتون) و حتی موسیقی پیشنواز خود کنید!
پدرخوانده در بین منتقدان نیز جایگاه رفیعی دارد؛ در نظرسنجی بهترین فیلمهای عمر که سال ۱۳۹۸ توسط مجله فیلم انجام شد، قسمت اول آن در رتبه سوم قرار گرفت. در شماره یازدهم مجله صنعت سینما نیز (خرداد ۱۳۸۲) پرونده مفصلی درباره این سهگانه منتشر شد؛ از جمله گزارشهای تولید، جلوههای ویژه و تحلیل ساختاری. اگر حافظهام درست یاری کند، شادمهر راستین (فیلمنامهنویس و منتقد) در مطلبی که پیرامون فیلمنامه پدرخوانده ۱ نوشته بود، آورده بود: «دیالوگهای این فیلم در دوره کارشناسیارشد MBA در دانشگاه هاروارد تدریس میشود؛ در دروس اصول و فنون مذاکره و مدیریت تعارضها.» (نقل به مضمون). دیالوگهایی مانند: «پیشنهادی بهش دادم که نتونست رد کنه»، «به شعورم توهین نکن» و «پول مثل اسلحه میمونه. سیاست بهت یاد میده کِی ماشه رو بکشی». در منبعی خارجی هم به «۵ درس رهبری که میتوان از پدرخوانده گرفت» اشاره شده است؛ ساختن جامعهای قدرتمند، حساب کردن بر روی مردم، احساساتی نشدن در کار، مصمم بودن و صرف وقت با خانواده.