سینماسینما، حسین سلطانمحمدی:
تلویزیون این روزها در بعضی موارد، به موضوعاتی سوق داده شده که لزوما پیشگامی این رسانه را نشان نمیدهد بلکه تبعیت از سوژههای اصطلاحا عامیانه و زرد و حاشیه سازی بیمورد را جلوهگر ساخته است. اگر فرض کنیم آمارهای رسمی سازمان صداوسیما از میزان بینندگان سیما به واقعیت نزدیک است – که البته با ملاکهای خودشان خیلی دور از صواب نمیگویند، با اینکه بعضی رسانههای دیگر با ملاکها و معیارهای متفاوتی، بر این ماجرا خرده میگیرند – آیا این تعداد بیننده، باید برمبنای سیاستهای کلان و رسمی و بار معنایی واژگانی چون رسانه ملی و دانشگاه و مانند آن، جلو بروند یا برمبنای موجهای عامیانه و حرفهای محاورهای میان مردم عادی؟ اگر قرار است همانند برنامه نود، رهبر جریان سازی در سایر رسانه های در موضوعی خاص بشویم، با توجه کردن به سوژههای فرعی به این خواهیم رسید یا با جریان سازی جدی؟
شامگاه ۲۳ شهریور، در شبکه دو و در دوره تازه سینما دو، در بخشی از مکالمه مجری و مدیرعامل سینما بر سر حواشی جشن خانه سینما به این رسیدیم که چرا احسان کرمی، دقایقی طولانی بعد از آغاز مراسم رسید و نکات در این موضوع بیان شد. وقتی همه میدانیم احسان کرمی تا چه ساعتی، اجرای صحنهای دارد، نمیتوانیم این فرض را قائل شویم که با محاسبه این موضوع و فرستادن آگاهانه همایون اسعدیان، نوعی تمهید متفاوت برای اجرا، پیش بینی شده است و رسیدن مجری با موتور به محل مراسم، برای شیرینی کار بوده است. صحنه رساندن حلقههای فیلم به دفتر جشنواره با موتور در فیلم «میکس» داریوش مهرجویی را، که به یاد داریم. تمهیدی متفاوت اما شیرین بود. حالا مباحثه بر سر این موضوع در برنامهای که دیرهنگام در حال پخش است و افراد درگیر در سینما، مخاطب اصلی آن هستند، غیر از کشاندن مدیرعامل خانه سینما به جایگاه عذرخواهی از این و البته سایر موارد، چه آورده تخصصی داشت؟ یا در ادامه و در بحث پیشینه کاری علیرضا زریندست و رسیدن به ماجرای جداشدن از پروژه فیلم سینمایی «بوی پیراهن یوسف» – بیش از بیست سال پس از تولید آن – و در حالی که خود وی محترمانه و با واژههای دیپلماتیک به آن پاسخ میدهد، اصرار مجری بر بیان واژگانی نظیر اینکه «تواضع به خرج میدهید و …»، غیر از این بود که عمدا در حال داستانسازی بر سر پروژهای هستید که دو طرف روایت، یعنی فیلمبردار و ابراهیم حاتمیکیا، از آن عبور کردهاند و اکنون جناب مجری مصر است برایش حاشیه درآورد؟
به اینها بیفزایید اصرار همکارمان احسان ظلیپور در برنامههای گفتگو محورش با چهرههای فرهنگی، هنری، ورزشی و مانند آن بر رسیدن به حاشیههای روزمره محاورهای مردم. آن از مبحث مهرداد میناوند که تبعات منفیاش بیشتر از نتایج مثبت آن بود و کدورت افزود. و اکنون شاهد انتشار فیلم گفتوگویش با رامبد جوان و ماجرای دعوت یا عدم دعوت از سحر دولتشاهی از سوی رامبد جوان در خندوانه هستیم. در حالی که دو سوی این بحث، پس از جدایی از یکدیگر در کمال احترام، به زندگی شخصی و هنری خود مشغولاند و همانند سایر هنرمندانی که این روزها، زندگی متفاوتی نسبت به گذشته خویش انتخاب کردهاند با گذشته خود محترمانه برخورد میکنند، تصورمان از قراردادن این دو در قاب خندوانه چیست؟ که برسیم در بیان زندگی شخصی به این موضوع که من و شما (رامبد جوان و سحر دولتشاهی)، چرا از هم جدا شدهایم؟ با پرسش از چرایی عدم دعوت، دنبال چه هستیم؟ آیا هرچه در محاورات عامیانه مطرح است، باید در تلویزیون بیان کنیم؟ اگرچه پاسخ رامبد جوان بسیار منطقی بود، که هنوز ظرفیت برخورد طبیعی با این مسئله وجود ندارد.
در دو مثال تازه رخ داده، ما با چه مصداق و معیاری به طراحی پرسش پرداختهایم؟ معیار ما حفظ کرامت هنرمندان است یا کشاندن مجدد آنان به مباحثات عامیانه و خالهزنکی روزمره؟ ناظران رسانهای ما که مثلا خردهگیر تقلیدی بودن دکور دورهمی بودند، بر این نوع سبک حاشیهپردازی در برنامههای تلویزیون، صحه میگذارند؟ اگر نود، از همان دقایق آغازین پخش هفتگی، موج رسانهای بر موضوعات دنیای فوتبال ما را به حرکت درمیآورد، به علت تمرکز بر موضوعات جدی است و نه موارد زرد و عامیانه، که آنها را با دقت کنترل میکند. اما این نمونه برنامههای مرتبط با دنیای هنر و سینما، از جدیت فاصله دارند و با ظاهر دموکراتمآبانه، بیشتر بر حواشی میافزایند. در خود تلویزیون که قطعا این تحلیل موجود است که به دلایل بسیاری نظیر تغییر رفتاری مردم در اوقات فراغت، و توجه به مواردی نظیر مسافرت یا غوطهور شدن در دنیای مجازی، تب و تاب ماهواره دیدن، فروکش کرده است و علت این روش تهیه پرسش و پاسخ و موضوع یابی، برای رقابت ماهوارهای نیست. اما میتوان برداشت کرد که سایه فضای مجازی بر این رفتار رسانهای دیده میشود؛ اما برای پیشگامی در فضای مجازی، لزوما موضوعات زرد، چارهکار نیست و محتواسازی برای دستبه دست شدن در فضای مجازی، روش دیگری دارد.