سینماسینما، علی جوان فروزنده*
هم توالت عمومی و هم تصویر زندگی یک نظافتچی توالت، هر دو در اولین مواجهه به نظر بیاهمیت میآیند ولی با نگاه ژاپنی و تصویر ویم وندرس هر دو تکههایی از اثری هنری، قابل تامل و بینظیر هستند. فضاهای نه چندان مهم و افراد نه چندان مطرح در فضاهای شهری هر دو، طوری ارزشمند میشود که ویم وندرس آلمانی از این دو «روزهای عالی» میسازد. آری! به همین ظرافت و نکته سنجی که شهرداری توکیو در منطقه شیبویا، طراحی ۱۷ توالت عمومی در فضاهای شهری را به ۱۶ طراح مطرح، به نام و بزرگ واگذار میکند تا این فضاهای به ظاهر ساده و بیارزش با ذوق هنری این طراحان، به یک اثر بدیع در زیست روزمره توکیو تبدیل شود و با معماری خاص و نظافت بینظیر خود، سمبلی از فرهنگ مهمان نوازی ژاپنی ارائه کند و کلیشه ذهنی توالتهای عمومی به عنوان فضاهای کثیف و تاریک را بشکند، باز با همان دقت و ریز بینی ویم وندرس تصویری کلیشه شکن از نظافتچی این توالتها و روزهای به ظاهر تکراری وی در فیلم را به نمایش میگذارد. چرا توالت؟ همانطور که وندرس میگوید: «توالت جایی است که همه در آن مثل همدیگرند، فقیر و غنی در آن نیست، پیر و جوان در آن نیست، بخشی از انسان بودن هر فرد است.»
وندرس با نمایش و مهمتر از آن تکرار زندگی روزانه هیرایاما (نظافتچی توالت) در توکیو از بیدار شدن، جمع کردن رختخواب، نگاه کردن از پنجره اتاق کاملا ژاپنی به برگهای درخت بیرون از خانه، حرکت در تاتامی کف فضای اتاق، آب دادن گلها، شستن دست و صورت، اصلاح صورت، پوشیدن لباس کار، خریدن قهوه روزانه، گوش دادن به موسیقی با نوار کاست قدیمی در ماشین به سمت محل کار، نظافت با دقت و حوصله توالتهای عمومی، خوردن ناهار در جنگل زیر سایه و روشن درختان، عکاسی از حرکت برگهای درختان، خوردن ناهار با لذت در روی صندلی چوبی پارک و … آهنگی عمیق و کند از شور و شعف هیرایاما و لذت وی از تک تک این لحظات را نشان میدهد. همانطور که شاید این لذت و شعف نسبت به این کارها و مکانهای روزمره عجیب به نظر برسد؛ به همان اندازه معماری توالتهای آن هم عجیب و در بین این عجایب، خواندن کتابهای ویلیام فاکنر و پاتریشیا های اسمیت توسط یک نظافتچی توالت عجیبتر مینماید.
وندرس از دریچه پنجره اتاق هیرایاما با نشان دادن برج مخابراتی، نمایش ساختمانها و فضای شهری بین ساختمانها در رفت و آمدهای ماشینی و دوچرخهای نقش اول فیلم و شلوغی گذر انسانها در چهار راه معروف شیبویا، توکیو را نمایش میدهد همانند «داستان توکیو» تا ادای دینی داشته باشد به رهبر معنوی خود یاساجیرو اوزو.
هیرایامای «روزهای عالی»، انسان تنهایی نیست بلکه در اجتماع حضور دارد، رستوران میرود، به کافه میرود، به مردم لبخند میزند، با احساسات خواهرش گریه میکند، با شوهر سابق صاحب کافه سایه بازی میکند و … اما هیرایاما برای خود خلوتی انتخاب کرده است، کتاب میخواند، آرشیو سیاه و سفید عکسهای روزانه از برگهای درختان زیر نور آفتاب دارد، آهنگهای دهه ۷۰و ۸۰ گوش میدهد، موبایل و وسایل جمعی ندارد و این انتخابی است توسط خود وی علیرغم وضع مالی مناسبی که محدودیتی برای او ایجاد نمیکند. درست همانند او، معماران و طراحان توالتهای عمومی، هر کدام کانسپتهای خاص خود را در طراحی این توالتها انتخاب کردهاند تا درجهای از خلوت و اجتماعی بودن فضا را توامان با هم داشته باشند. از فضای روستایی توالت عمومی، از شیشههای مدرن مات شونده حریم شخصی، از پاویون زمین بازی کودک، از فانوس شب نمای نور رنگی توالتها، از قارچهای مشابه جنگلهای توکیو و…. همه نگاه خاص وندرس را به این فضاهای عمومی شهری نشان میدهند.
زندگی و لذت روزمره هیرایاما در فیلم از این توالتهای عمومی هنرمندانه خلق شده، با هنرمندی ویم وندرس در سکانس آخر فیلم، مستندی روزمره از زیباییهای روزانه طلوع خورشید در سرزمین آفتاب تابان است که با کارهای روزمره یک نظافتچی توالت در به ظاهر پست ترین سطح اجتماعی کار، نمود پیدا میکند و از زندگی با اتفاقات به ظاهر ساده و بی ارزش فارغ از دنیای شلوغ و مدرن معاصر، تصویری شاعرانه و هنرمندانه را به نمایش میگذارد که در این تصویر هر فعالیتی نوعی از آفرینش است که میتواند اثر هنری باشد و معنای مدنظرش را از خودش میگیرد نه از رابطهاش با چیز دیگر. زندگی هیرایاما تفسیری است هنرمندانه از نگاه به زندگی به مثابه یک اثر هنری که معناداری آن با زیبایی های روزمره آن توأم است و آغاز، میانه و پایان آن همچون رمانی است که با نوع نگاه فرد، عناصر کنار هم قرار میگیرند و به آن معنا میدهند. هیرایاما همچون گفته آندره ژید، اجازه داده است تا عظمت زندگی در نگاه خود او باشد نه در آنچه که مینگرد.
برای وندرس و هیرایاما، هر روز تکراری زندگی، یک روز عالی تکرار نشدنی است.
*دکترای معماری