«جزیره‌ آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده‌ جزیره آزاد

سینماسینما، عزیزالله حاجی مشهدی

نمایش «جزیره‌ی آزاد» نوشته‌ی محمّدرضا عطایی‌فر با یک موقعیتِ نمایشی جذّاب آغاز می‌شود: گروهی از افراد برای سپری کردن اوقات خوش، از سوی آدمی ناشناس به جزیره‌یی دعوت می‌شوند و رفته‌رفته در شرایطی پیچیده و پُرتنش گرفتار می‌شوند که همه‌ی رویاهای شیرین آن‌ها برباد می‌رود! این ساختار، که مخاطب را از ابتدا در موقعیت انتظار و کشش نگه می‌دارد، یکی از نقاط قوت بنیادین نمایش است و توانسته توجه مخاطب را تا پایان حفظ کند.

درونمایه‌ی اثر، تلاش برای نقد ساختارهای قانونی و اخلاقی مستقر در یک جامعه‌ی مثالی، به‌ویژه در تقابل با مفاهیم دینی و برخی مباحثِ جامعه‌شناختی، قابل توجه است. نمایش به‌روشنی می‌کوشد تا پرسش‌هایی جدّی درباره‌ی آزادی، عدالت، مسئولیت فردی و تناقض‌های انسانی را مطرح کند؛ پرسش‌هایی که شاید بتواند در چارچوب نظری ابَر انسانِ نیچه نیز قابل تحلیل باشد. مفهوم ابَر انسان یا انسان کامل (Übermensch) مورد نظر نیچه: انسانی است که به راستی از ترس و خُرافه‌ی پیشین بشر رها شده است و آزادی راستین را دریافته است. این انسان از نظر معنوی کامل است و هستی را همان‌گونه که هست پذیرفته‌است و جهان‌های خیالی را کنار گذاشته‌است.

این رویکرد، اگرچه از دیدگاه معناشناسی ارزشمند است، اما گاه در اجرا دچار ابهام‌هایی می‌شود.

تأثیرپذیری از آثار ادبی پیشین، برای نمونه شباهت مضمونی نمایش جزیره‌ی آزاد با یکی از آثار شناخته‌شده‌ی “آگاتا کریستی”(And Then There Were None) (و سپس هیچ کدام نبودند!) و دیگر روایت‌های مشابه؛ بدون تردید یکی از نخستین برداشت‌های مخاطب از وجه داستان‌پردازانه‌ی نمایش «جزیره‌ی آزاد» است که یادآوری این اثر کلاسیک آگاتا کریستی را در پی خواهد داشت. همان‌گونه که در منابع مختلف نیز به چنین درونمایه‌یی اشاره شده، ساختار اسارت و گرفتار شدن گروهی از آدم‌ها در جزیره‌یی دورافتاده و حذف تدریجی شخصیت‌ها، از عناصر مرکزی رُمان کریستی به شمار می‌آید. در این نمایش نیز همین انگاره دیده می‌شود: دعوت شخصیت‌ها به جزیره، وجود رازهای پنهان در گذشته‌ی هر یک از آدم‌ها؛ انتقام‌جویی آدم ناشناسی که مستقیم یا غیر مستقیم از همه‌ی آدم‌های دعوت‌شده به جزیره، زخم خورده است! رخدادهایی که به رویارویی آنان با مرگ منجر می‌شود!

این شباهت مضمونی و ساختاری، اگرچه می‌تواند نقطه‌ی قوتی در بهره‌گیری از یک طرح کلاسیک باشد، اما در جزیره‌ی آزاد گاه چنان پُررنگ می‌شود که به‌نظر می‌رسد کار حتی بیش از حد تحت تأثیر این منبع قرار گرفته است- تا جایی که تماشاگر آشنا با متن کریستی ممکن است آن را نسخه‌یی اقتباسی – ترکیبی از همان ساختار بداند، نه اثری با بدنه‌ی مستقلِ کامل. این شباهت وقتی در کنار یادداشت‌هایی نظیر مقایسه با مجموعه‌ی «بازی مُرکّب» (Squid Game) ساخته‌ی کره‌ی جنوبی، قرار می‌گیرد، نشان می‌دهد که اثر بیش از آن که بازآفرینی خلاقانه‌یی از سرچشمه‌ی اصلی باشد، به نوعی ترکیب تا حدودی مستقیمِ شکل‌های آشنا در فرهنگ عامه نزدیک شده است، که صدالبته این ویژگی را نمی‌توان به حساب ضعف چنین نمایشی گذاشت.

در عین حال، باید تأکید کرد که استفاده از یک قالب شناخته‌شده، در صورتی که با ارجاع و تحول مفهومی همراه باشد، می‌تواند برای مخاطب بسیار قابل‌فهم و جذّاب هم باشد؛ اما در این‌جا، گاه این تعامل میان سرچشمه‌ی الهام و ارجاع جدید به‌درستی بازتعریف نشده و نمایش بیش از آن که ماهیتی مستقل داشته باشد، حس آشنا بودن را تقویت می‌کند.

کارگردانی محمدرضا عطایی‌فر در نمایش «جزیره‌ی آزاد» نشان‌دهنده‌ی تلاشی بسیار جدّی برای خلق فضایی داستان‌پردازانه و پُرتنش است. میزانسن‌های صحنه‌یی و تصویرهای دیداری به‌ویژه در ایجاد فضای رازآلود مؤثر بوده‌اند و توانسته‌اند انتقال درست احساس‌ها و موقعیت‌ها را به مخاطب آسان کنند. ضرباهنگ روایت، در بسیاری از لحظه‌ها، با هدف ایجاد تعادل میان لحظه‌های آرام و تنش‌زا مدیریت شده است و اجازه می‌دهد که لایه‌های عاطفی و فلسفی اثر رفته‌رفته برای تماشاگر آشکار شوند.

با این حال، چند نکته قابل توجه است:

فضای اجرایی سالن (بلاک‌باکس کوچک) با توجه به تعداد بالای بازیگران و تنوّع موقعیت‌ها، در برخی صحنه‌ها زیر فشار بوده و مانع از بهره‌گیری بهتر از ظرفیت‌های طبیعی صحنه شده است. این محدودیت فضایی، گاه باعث می‌شود که تمرکز دیداری مخاطب از روایت اصلی منحرف شود.

هماهنگی نور و موسیقی، در کل هماهنگ با فضا بود و به تقویت فضای نمایش کمک کرده است؛ اما می‌توانست در برخی لحظه‌های اوجِ درام، تأثیرگذاری عمیق‌تری داشته باشد، به‌ویژه در صحنه‌های انتقالی و لحظه‌های سکوت.

بازی‌ها در این نمایش، از نقاط درخشان این اجرا بودند؛ به‌ویژه حضور پُرانرژی و متین علی حیدری در نقش خداوندگار خودخوانده‌ی جزیره که همچون همیشه اجرای چشمگیری ارایه داده و بخش مهمی از تأثیر داستان‌پردازانه‌ی نمایش را شکل داده است. نقش‌آفرینی مهتاب افشار و امین ناظرفرد در نقش‌های هلن و هنری نیز از انسجام قابل‌توجهی برخوردار بود و توانست بازنمایی پیوندهای میان شخصیت‌ها را به‌خوبی منتقل کند.

دیگر بازیگران نیز- به‌ویژه شقایق دهقان‌زاده – و سایر اعضای پُرشمار گروه، با انرژی و حضور مناسب در صحنه، به باورپذیری موقعیت‌های نمایشی کمک کردند. هدایت درست بازی‌ها، به‌ویژه در صحنه‌های دسته‌جمعی، نشان از تمرین مناسب و انسجام گروهی دارد.

نمایش، اگرچه اثر را از ابتدای اجرا تا پایان در وضعیت جذّابی نگه می‌دارد، اما چند چالش درونی نیز دارد: تکرارِ آشناترین شکل‌های داستانی؛ همان‌گونه که اشاره شد، استفاده از انگاره‌های معماییِ شناخته‌شده (کریستی – بازی مُرکّب) باعث شده که اثر در برخی لحظه‌ها کم‌تر بتواند حسِ تازگی روایت را حفظ کند.

زبان نمایشنامه تا حد زیادی در خدمت ارایه‌ی موقعیت‌هاست، اما گاهی می‌توانست پیوند عمیق‌تری میان شکل و مضمون ایجاد کند و تحلیل‌های فلسفی‌ـ‌اجتماعی را اندکی عمیق‌تر و کم‌ابهام‌تر سازد.

نمایش در سطح پیام، به‌روشنی قصد دارد تا مسائل بنیادینی چون: آزادی، عدالت، مسئولیت فردی، تقابل قانون و اخلاق و تناقض‌های انسانی را مورد توجه قرار دهد. این تلاش قابل‌تحسین است و در بسیاری صحنه‌ها با تأمل و دقّت همراه بوده است. نشان دادن این‌که گاه در عمل، آزادی ممکن است به غیرآزادی بدل شود، از نکته‌های قابل‌تأمل متن است. با این حال، تبلور فلسفیِ این پیام، گاه در شکل اجرایی نمایش، اندکی مُبهم باقی می‌ماند و می‌تواند برای مخاطبی که به‌سویی فراتر از اثرگذاری لحظه‌یی می‌اندیشد، نیازمند تقویت در فصل‌بندیِ مفهومی باشد.

شاید بتوان گفت که نمایش «جزیره‌ی آزاد» در نگاه کلّی دارای ویژگی‌های مثبت فراوانی است که در کلیدواژه‌هایی چون: نقاط قوت کلیدی، خلق موقعیتی داستان‌پردازانه با کشش و جذابیت بالا، بازی‌های قوی و هماهنگ گروه بازیگری، ضرباهنگ مناسب روایت به‌ویژه در لحظه‌های تنش‌زا و آرام، میزانسن و طراحی صحنه‌ی مؤثر، تمرکز بر مفاهیم ارزشمند انسانی و اجتماعی، چالش‌ها و نقاط قابل بهبود- با وجود وابستگی آشکار به طرح کلاسیک آگاتا کریستی و آثار مشابه، به‌گونه‌یی که گاهی استقلال روایت را در سایه قرار می‌دهد- و پایان سخن این‌که: نمایش «جزیره‌ی آزاد» تجربه‌یی تأثیرگذار، پُرکشش و تأمل‌برانگیز است که با بهره‌گیری از شکل‌ها و طرح‌های شناخته‌شده و بازی‌های قوی، مخاطب را با خود همراه می‌سازد، اما برای رسیدن به استقلال، به‌ویژه در راستای تقویت لایه‌های مفهومیِ عمیق‌تر، نیازمند پیرایش‌هایی در بازاندیشی‌های گزینشی در متن و اجراست.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 214518 و در روز سه شنبه ۲ دی ۱۴۰۴ ساعت 13:38:41
2025 copyright.