سینماسینما؛ مهدی خرمدل
مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره تثبیت واگذاری نقش حاکمیتی بر شبکه نمایش خانگی به سازمان صداوسیما، واکنشهای گستردهای را به ویژه در میان هنرمندان در پی داشته است؛ اما این اتفاق دقیقاً به چه معناست و صداوسیما برای آنکه از اتهامات فاصله بگیرد، باید چه رویهای را در پیش بگیرد؟
این مصوبه که با وجود این همه تنش که متن آن منتشر شده اما در نشست دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با سینماگران تایید شده که همان متن پیش نویس به تصویب رسیده، واکنشهای گستردهای در پی داشت. گروهی از هنرمندان، با انتشار استوری های مشترک و یادداشتهایی، این تصمیم را پایان شبکه نمایش خانگی تلقی و تاکید کردند که موج بیکاری هنرمندان در راه است. خانه سینما و شماری از صنوف نظیر کانون کارگردانان سینما نیز در بیانیههایی نسبت به تبعات چنین تصمیمی ابزار نگرانی کردند. این نگرانیها از آنجا نشات میگیرد که اگر قرار باشد صداوسیما همچون ممیزی، تلویزیون شبکه نمایش خانگی را ممیزی کند، مخاطبان شبکه نمایش خانگی، به اندازه مخاطبان تلویزیونی خواهند شد که برای تبلیغ سریالهایش متوسل به بنرهای شهری شده است.
در مقابل مجید مقیسه، رئیس سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) در یک برنامه تلویزیونی، ضمن تاکید بر ممیزی، موضوعات ممیزی را تضعیف جایگاه دین، ترویج استفاده از مشروبات الکلی، ترویج استعمال دخانیات، برهنگی و بیحجابی، موسیقی مبتذل و رقص، خشونت بیش از حد، سبک زندگی غیراسلامی، ترویج خرافه پرستی و سیاه نمایی افراطی و یاس پراکنی عنوان کردند. اگر با هنرمندان ایرانی گفت و گو کنید، احتمالاً آنها تاکید میکنند با این موضوعات مخالفند؛ اما مساله بر سر مصادیق، تفسیرها و کیفیت ممیزی است.
برای نمونه در ایران، بنا بر آمار رسمی، سالیانه بیش از ۵۰ میلیارد نخ سیگار کشیده میشود و به گفته دبیرکل جهانی مبارزه با دخانیات در گفتوگو با خبرگزاری دولت: «۴۵ تا ۵۰ درصد زمینهای زراعی کشور در استانهایی مانند آذربایجان غربی، گیلان و … به کشت توتون اختصاص دارد، حتی در آستارا شرکت دخانیات، کشاورزان را به کشت توتون در زمینهایشان تشویق میکند.» و به گفته رئیس مرکز تحقیقات پیشگیری و کنترل دخانیات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی: «حدود ۸ تا ۱۰ میلیون نفر مصرفکننده دخانیات در کشورمان داریم»؛ یعنی تقریباً از هر ده یا نه ایرانی، یک نفر سیگار میکشد و تقریباً غیرممکن است یک روز در معابر عمومی رفت و آمد کنید و سیگار کشیدن مردم را نبینید. آیا در چنین جامعهای کشیدن سیگار توسط بازیگر زن یا مرد فیلم یا سریال مصداق ترویج استعمال دخانیات است؟! آیا جز این است که اصرار بر حذف چنین واقعیاتی، صرفاً فضای تولیدات را غیرواقعی میکند و در نهایت محصولی فانتری خلق میشود که بخش وسیعی از مخاطبان با آن ارتباط برقرار نمیکنند و سراغ رقبا میروند؟
یا درباره مصداق برهنگی و بیحجابی، دقیقاً در کدام سریال شبکه نمایش خانگی یا فیلم سینمایی بازیگران برهنه شدهاند یا بیحجاب بودهاند؟! آیا جز این است که ممیز میتواند نوع پوشش یک مرد یا زن را در محصول شبکه نمایش خانگی به تشخیص خودش مصداق «برهنگی» قلمداد کند؟ یا درباره «خشونت بیش از حد»، مشخصاً حد خشونت را چه کسی تعیین میکند و بر مبنای چه فرمولی تشخیص میدهد از این حد بیشتر، مصداق خشونت بیش از حد است؟! همچنین درباره موسیقی مبتذل، اگر قرار باشد شیوه پخش موسیقی در وضعیت کنونی صداوسیما در نظر گرفته شود که اساساً باید قید پخش موسیقی در سریالهای شبکه نمایش خانگی را زد. بنابراین مشکل با این عناوین نیست، بلکه مشکل با مصادیقی است که تحت این عناوین از سریالها استخراج خواهد شد و میتواند به کیفیت تولیدات ضربه اساسی بزند. علاوه بر این، اگر قرار باشد روایت تایید بازیگران برای حضور در تلویزیون، در شبکه نمایش خانگی باشد، جای بسیاری از چهرههای سینما در شبکه نمایش خانگی خالی خواهد بود.
در این میان، مساله ای که باعث شده هنرمندان با بیاعتمادی به واگذاری این نقش به صداوسیما بنگرند، موقعیت کنونی صداوسیما در مقام «ذینفع» است که «تابناک» پیش از این پرداخته بود. منطق حکم میکند یک نهاد حاکمیتی که قرار است بر حوزهای نظارت داشته باشد، خودش ذینفع نباشد، چون اگر ذینفع باشد هر تصمیمش به منزله تلاش برای تضعیف رقبا، تفسیر میشود؛ بنابراین صداوسیما در گام نخست باید از موقعیت ذینفع خارج شود و وی او دیهای خود نظیر تلوبیون را به طور کلی به بخش خصوصی واگذار کند و یا اگر صداوسیما بر حفظ نقش ذینفع اصرار دارد، باید در مصوبهای تازه، این نقش نظارتی حاکمیتی به دستگاه بالادستی دیگری نظیر شورای عالی فضای مجازی و دبیرخانه آن واگذار شود.
منبع: تابناک