سینماسینما، فریبا اشوئی
فصل اول سریال داستانی ۱۹۲۳ درامی وسترن جذاب و پر ماجرا در حالی به اتمام میرسد که سوالات بیشماری همچنان بیپاسخ مانده و اتفاقات زیادی که سرانجامش همچنان نامعلوم مانده است.
بیابان، طبیعت، زمین، دام، اسب، دوئل، برتری جویی مالی و سهم خواهی اسم و رسم و شهرت و نژاد و…. موتیفهای غالب گونه وسترن است که در این درام نیز مطابق ساختار این گونه خاص و جذاب، کماکان در حد انتظار به آن پرداخته شده است.
تیلور شرایدن در سریال ۱۹۲۳ اتفاقاتی پیش از وقایع سریال یلواستون و نیز ادامه وقایع سریال ۱۸۸۳ به کارگردانی خودش را به نگارش درآورده که بن ریچاردسون آن را به شیوایی تمام به تصویر کشیده است.
این مجموعه در حقیقت داستان خانواده داتونها را در ابتدای قرن بیستم روایت میکند. خانوادهای که با مشکلات متعددی، همچون گسترش قلمرو کشور، ممنوعیت الکل و رکود بزرگ در آمریکا دست و پنجه نرم میکنند. اما پیرنگهای فرعی متعددی در لایههای زیرین این پیرنگ اصلی، به کمک داستان میآیند. پیرنگهایی که برخی مرتبط و برخی نیز به ظاهر غیرمرتبط با جریان اصلی قصه به نظر میرسند. اتصال این پیرنگها با نریشن الکساندرا دختر بریتانیایی برقرار میشود. الکساندرایی که فرسنگها دورتر از خاک امریکا با اسپنسر داتون (یکی از اعضای خانواده داتون) آشنا شده و با گذر از ماجراهای سخت و دلهره آوری با او ازدواج میکند. متن این نریشن از دست نوشتههای اسپنسر و نامههایی است که بعدها از مزرعه داتون ها به دستش رسیده و اسپنسر برای پرهیز از دلتنگی در زمانی که درگیر جنگ بوده (جنگ جهانی اول) هیچگاه آن نامهها را نخوانده است.
اسپنسر از خیلی پیشتر از شکارچی شدنش و خیلی پیشتر از ماجراهای مزرعه داتونها، درگیر اتفاقات تلخ و بدشگونی مزرعه بوده است. زمانی که خشکسالی همه چیز را نابود میکند و سرانجام هم پدر و مادر اسپنسر را از او میگیرد و عمو و زن عمویش (جیکوب و کارا) را به ویرانههای باقی مانده از مزرعه میرساند.
ویژگیای که ۱۹۲۳ را از نمونههای نزدیک به آن متفاوت ساخته، نقشه راهی است که از همان شروع پیریزی درام، مقابل چشمان جستجوگر مخاطب گسترانیده میشود. تاریخ، جغرافیا، حقوق، شکلگیری مدرنیته در سرزمین مدعی مدرنیته (آمریکا) و جدال سنت با آن، نمایش اشرافیگری، تجاوز و نمایش وجوه اجرایی استعمارگری استعمار پیر (انگلستان) بر گسترهای از قاره داغ با طبیعت وحشی آفریقا و در ادامه تصویری از آمریکای تازه تاسیس در کنار هجوم گسترده صنعت و سرمایه و تجاوز به اکوسیستم بومیان سرخ پوست که از ساکنان قدیمی ایالتهای دور (مونتانا) آمریکا هستند. نمایش خشونت و افراطیگری کلیسا با رنگینپوستهای سرخ پوست به بهانه آموزههای دینی و… همه و همه از موضوعات متنوع و جذابی است که این مجموعه داستانی در لا به لای قصه پرماجرایش گنجانیده و توانسته است به مدد آن تعقیب مشتاقانه مخاطب را برای خود به ارمغان بیاورد. داستان ۱۹۲۳ از دعوای دامداران و چوپانها در اقلیم خشن و کوهستانی مونتانا کلید میخورد. شروعی توفانی که از همان آغاز راه، اشارات نغز و تاریخی زیادی به خشونت نهادینه در سرزمینهایی به نام آمریکا دارد. آمریکایی که هم اکنون بزرگترین مدعی تمدن و آزادی در جهان امروز است. مرور قانونهای بَدَوی و من درآوردی، نمایش صریح شکنجههای جنسی و آزار روحی، تجاوز صریح به اموال و سرقت زمین و دام و اجرای احکام شخصی (دار زدن با اسب) برای متجاوزان و… از نمونههای مهم این اشارات نغز به شمار میروند.
فصل اول درام وسترن ۱۹۲۳ در طول ۸ قسمت، رفت و برگشتهای متعدد و متنوعی دارد.
شماری از این رفت و برگشتها احوالات خانواده داتون را روایت میکنند و شماری دیگر موقعیت آشفته و متشنج ایالتهای مختلف آمریکایی و شماری دیگر هم به ماجراجوییهای اسپنسر داتون که به عنوان تنها امید و میراثدار داتونها، با خشم و ناامیدیهای پنهان در وجودش مبارزه میکند، اختصاص یافته است. شاید یکی از درخشانترین و در عین حال آزار دهندهترین سکانسهای این مجموعه سکانسهایی باشد که به ماجراهای دهشتناک آموزش دختران سرخپوست در مدرسه پدر رِنُواد و خواهران راهبه بیمارش پرداخته است. رویارویی و جنگ میان قوانین خشک و بیروح توام با خشونت فیزیکی کلیسا با انسانهای آزاد تربیت شده با قوانین بر گرفته از قوانین طبیعت (آیین اختصاصی سرخپوستان) لحظات سخت اما پُر از معنا و نکات مهم را برای مخاطب درام رقم میزند.
۱۹۲۳ همچنین آشکارا در زمینه تصویرسازی و تاکید محوریت و تاثیرگذاری زنان در تصمیمهای سختِ انسانی و تاریخی هم صاحب ادعا است.
تئونا رین واتر (نماینده جمعیت سرخپوستی) نمادی از شورشگری در مقابل تفکر منجمد، ایستا و آزاردهنده کلیسا است که به کرات با مجازاتهای سنگین درهم میشکند؛ اما او هیچ وقت تسلیم این قوانین خشک و خشونت نمیشود. سرانجام هم با قتل دو تن از مخوفترین خواهران عامل کلیسا (متجاوزین به روح و عنف) از زندان تربیتی پدر میگریزد و جسورانه برای بقا و آزادی خود تلاش میکند و میجنگد.
الکساندرا دیگر زن تاثیرگذار ۱۹۲۳ است. او از طبقه اشراف انگلیسی است که به قراردادهای سُنتی اشرافیگری و نمایش تجملاتی پُشت میکند و به دنبال عشق واقعیاش به سوی سرنوشتی نامعلوم میگریزد. اگرچه تاوان سختی هم برای این عشق ممنوعه میپردازد اما بارقههای امید، در پایان قصه عاشقیاش، مخاطب را همچنان امیدوار به پایان این عصیان نگاه میدارد.
کارا داتون اصلیترین مهره داستان که درام بر قدرت و دور اندیشیهای او استوار است در واقع همسری است که علیرغم سالمندی و نازایی بهتر از هر مدیری، اراضی داتون و بهتر از هر مادرِ حقیقی یک خانواده را از کوچکترین نوه داتونها به همراه عروسش تا جیکوب همسر زخمی و ناتوانش و حتی اسپنسر را از راه دور راهبری میکند تا همچنان نام و آوازه و میراث داتونها را حفظ کرده باشد.
کارا نمادی آشکارا از مام وطن است. او از شکستهای متعدد و دردهای متعاقب آن، خون بر جگر دارد اما همچنان با تدبیر، دوراندیشی و اقتدار پرچمش غرور آمیز برافراشته میماند و از فرزندانش در آغوش زخمیاش محافظت میکند. درام ۱۹۲۳ زیرِ پوسته خشک، خشونتبار و پرماجرایش در حقیقت مملو از درسهای بزرگ زندگی است که بر جان و روح مخاطب خوش مینشیند و وجودش را گرم نگاه میدارد.
هلن میرن (کارا)، جولیا اشلپفر (الکساندرا) و آمینا نیوز (تئونا) از پدیدههای شاخص و خاص این درام وسترن به حساب میآیند که هر کدام با نقش آفرینیهای خاص و منحصر به فردشان بر دیدنی بودن و جذابیت بیشتر سریال افزودهاند. جغرافیا و چشماندازهای بکر و خیره کننده طبیعی (آفریقا، اقیانوس، کشتی، طبیعت کوهستانی ایالت مونتانا و شهرهای تازه تاسیس امریکا در آغاز قرن بیستم) که رمان در بستر آن روایت و به تصویر کشیده شده است از دیگر دلایل موفقیت این مجموعه به شمار میروند که با هنر و مهارت فیلمبرداری کارین هادگسون و بن ریچاردسون رقم خوردهاند.
شرایدن در ۱۹۲۳ و در فصل اول و در ۸ قسمت، قطعاتی از یک پازل پیچیده را کنار هم چیده که تکههای گم شده آن بیشمار هستند. این که در ادامه و در فصل دوم چگونه قطعات گُم شده از این پازل کنار هم مینشینند تا حقیقت ماجرا برای مخاطب آشکار شود به تبحر خاص قلم شرایدن باز میگردد. قلمی که پیشتر شرایدن شیوایی آن را در نگارش فیلمنامه اگر سنگ از آسمان ببارد، به اثبات رسانیده است.