سینماسینما، عقیل قیومی
مستند کوتاه «مُغیسُف»، ساخته حدیث جانبزرگی، از آثار حاضر در جشنوارۀ فیلم کوتاه تهران
«مُغیسُف» به معنی «نخل یوسف» است؛ روستاجزیرهای از توابع استان هرمزگان که محل زندگی مردیست به نام حسن سکنجه.
کارگردانی-حدیث جانبزرگی- تصمیم میگیرد به محل زندگی مرد برود و ما را با بُرشی از زندگیِ آن مرد آشنا کند که میشود تعمیم داد به هر روزِ روزگارش در آن روستا.
در این سالها بارها شنیدهایم از رنجهای محیطبانان و همیاران طبیعت که تلاش میکنند تا مقابل نابودگران حیات وحش رو به انقراض یا تخریبگران طبیعت بایستند و چه بسا جان در این راه دادهاند. فیلم در سیاهی محض با صدای شلیک گلولهای در پی تعقیب و گریزی آغاز میشود و بلافاصله پرتاب میشویم به جهان فیلم.
مشقت معاشِ مردانی که تجاوز صیادان چینی، سهم آنها را از صید ماهیها به شدت کاهش داده است. شخصیتِ اصلی را از همان آغاز بازمیشناسیم. مردی که راویِ رنجهایش است.
به تدریج با سویۀ دیگری از زندگی مرد مواجه میشویم. عزمِ جزمش را برای حفاظت از طبیعت و غارت درختان و حیات وحش باور میکنیم. مرد نیمۀ درندهخوی ما آدمیزادگان را خوب شناخته است و معتقد است کسی که به حیات وحش و طبیعت رحم نمیکند، چطور میتواند رحیم باشد نسبت به آدمیان و خانوادۀ خودش؟!
از شکارچیانی میگوید که آهوان دشت را شکار میکنند تا با شکار خویش همقاب شوند و اعتبار بگیرند بیآنکه به گوشتش نیاز داشته باشند. ما شنیدهایم که مرد میگوید قادر به سر بریدن احشام خودش نیست چون آنها را آب و علف داده و بزرگ کرده است و هر چه فیلم پیش میرود یقینِ خود را بیشتر گره میزنیم به صداقت این مرد در جهانی که گریزی ندارد از نقصهایش.
این مستند با همین مدت زمان کوتاهش و همراه شدن با سوژهاش تأثیر خود را بر نگارنده گذاشت. اینکه زیستِ انسانیتر و اخلاقیتر در این جهانِ بیاخلاق که ذاتش فاسد است هر چند کار سادهای نیست ولی برای رسیدن به آن باید تلاش کرد.
فیلم همۀ حرفهایش را که زد در صحنۀ خواستنی پایانیاش به تمام آنچه دیدیم از حضور یک انسان و رأفتش در دل طبیعت معنای ژرفتری میبخشد.
مرد کنار ساحلی زیبا و غمین در کنار خانوادهاش دخترکش را بر دوش میکشد.