داستان یک فیلم را به کل کشور نسبت ندهیم

هوشنگ گلمکانیهوشنگ گلمکانی

دلایل موفقیت سینمای ایران همان دلایلی است که از سال‌های قبل وجود داشته: حرف تازه، فرم تازه، حال و هوای تازه و نکته‌هایی که شاید در فیلم‌های کشورهای دیگر نمی‌بینند یا کمتر می‌بینند؛ مخصوصا در جشنواره‌ها که تماشاگران و برنامه ریزان به دنبال حرف‌ها، چهره‌ها و داستان‌های تازه هستند که این موارد را از سال‌ها پیش در فیلم‌های ایرانی پیدا کرده‌اند. البته اگزوتیسم هم یکی از مایه‌های مورد علاقه غربی‌هاست. اما در دوره‌ای از نظر آنها این طور به نظر می‌رسید که سینمای ایران به تکرار رسیده است. ولی تنوعی که در سال‌های اخیر در سینمای ایران به وجود آمده، بازتاب خوبی در جشنواره‌های جهانی هم پیدا کرده و آنها متوجه شده‌اند که فیلم‌سازان ایرانی تنها یک نوع فیلم خوب – درباره روستاها یا آدم‌های عجیب‌وغریب و کلاً فضاهای غیرشهری – نمی‌سازند؛ فیلم‌سازان ایرانی فیلم‌های خوب با موضوع‌های دیگری و در فضاهایی دیگر هم می‌سازند که شاخص‌ترینش در سال‌های اخیر فیلم‌های اصغر فرهادی بوده‌اند. برخلاف دو دهه پیش، در سالهای اخیر فیلم‌هایی با فضاهای شهری و شخصیت‌های روشنفکر مورد توجه قرار گرفته‌اند.

تاثیر اولیه و اصلی موفقیت‌های جهانی البته برای خود فیلم‌ساز است اما اگر این موفقیت‌ها در سینمای یک کشور در سطح بین‌المللی تکرار شود معنی‌اش از نگاه ناظران جهانی این است که اتفاق‌های خوبی در سینمای این کشور تکرار می‌شود و این کیفیت در سینمای آن کشور یک جریان مداوم است و نه حادثه‌های موردی.

تعدادی اندکی از فیلم‌هایی که در طی این سال‌ها در جشنواره‌ها موفق بوده‌اند برای اکران عمومی توسط پخش‌کننده‌های خارجی خریده شده‌اند تعداد بیش‌تری از تلویزیون‌ها پخش شده‌اند، اما باید بپذیریم که حضور در بخش تجارتی سینمای دنیا و پاسخ دادن به نیازها و خواسته های عامه تماشاگر کار سینمای ایران نیست. بهترین فیلم‌های ایرانی، فقط می‌تواند تماشاگران خاص و مشکل‌پسند دنیا را راضی کند و سینمای ایران باید تلاش کند همین دسته از تماشاگران دنیا را جلب کند و توفیق در این زمینه یک موفقیت بزرگ است. فیلم‌های ما نمی‌توانند با فیلم‌هایی مثل ارباب حلقه‌ها یا هری پاتر یا سایر بلاک‌باسترهای سینمای آمریکا و حتی با فیلم‌های تجاری درجه دو دنیا هم رقابت کنند. در میان فیلم‌های ایرانی، تا پیش از پدیده اصفر فرهادی فقط یکی از فیلم‌های عباس کیارستمی و یکی از فیلم‌های مجید مجیدی به فروش یک میلیون دلار رسیدند. برای فیلم‌ ایرانی در حال حاضر فروش پانصد هزار دلار هم موفقیت فوق‌العاده‌ای است. ما نمی‌توانیم به تماشاگر میلیونی فکر کنیم. تماشاگران سینمای ما جمعیت‌های ده‌بیست‌سی هزار نفری یا نهایتا صدهزار نفری در در کشورهای مختلف هستند.

اکران فیلم‌های ایرانی در دیپلماسی کشور هم قطعا موثر است، اگر چه از طریق فیلم‌های یک کشور نمی‌توان آن کشور، جامعه و مردم آنجا را شناخت اما به هر حال یک توافق عمومی در دنیا، هم بین منتقدان و هم بین تماشاگران عادی وجود دارد که فیلم‌ها را نشانه‌هایی از زندگی در آن کشور در نظر می‌گیرند، که به نظر من این توافق غلطی است. اما به هر حال اگر که فیلم‌های ما موفق باشند باعث می‌شوند ذهنیتی در نزد تماشاگر نخبه‌گرای دنیا به وجود بیاید که ایران کشوری‌ست که در سینمایش فیلم‌های خوب ساخته می‌شوند. به عقیده من موضوع فیلم‌ها هم خیلی مهم نیست. این حساسیتی که در بین اهل سیاست وجود دارد و فیلم‌های انتقادی را «سیاه‌نمایی» می‌پندارند نگاه غلطی است و مردم دنیا از طریق فیلم‌های ایرانی این طور در مورد ایران قضاوت نمی‌کنند و بالا بودن کیفیت فیلم‌ها – با هر موضوعی – بیش از نمایش مثلاً بزرگراه و جلوه‌های پیشرفت، بر این دسته از تماشاگران تأثیر مثبت دارد.  هیچ کس در دنیا داستان یک فیلم را به کل ایران نسبت نمی‌دهد و قرار نیست سینمای ایران تمام کم‌کاری‌ها و کاستی‌های مسئولان در بخش‌های دیگر را جبران بکند. از اهل سیاست خارجی بپرسید که طی سه دهه گذشته موفقیت جهانی فیلم‌های ایرانی چه تأثیری در تغییر نگاه جهانیان به ایران داشته است.

منبع: سایت ICN

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 32077 و در روز پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۵ ساعت 18:36:31
2024 copyright.