درباره آخرین ساخته پدرو آلمودوار/ رنگ در سایه‌سار مرگ

سینماسینما، گلاره محمدی

نخستین فیلم انگلیسی زبان پدرو آلمودوار همچون دیگر آثار این کارگردان اسپانیایی اثری تاثیرگذار و بحث برانگیز است. این فیلم که براساس رمان what are you going through نوشته سیگرید نونز ساخته شده، زندگی دو زن با بازی تیلدا سوئینتون(مارتا) که خبرنگار جنگ بوده و جولین مور(اینگرید) که نویسنده ای موفق است، را به تصویر کشیده و روایتی منحصر به فرد از مواجهه با مرگ خودخواسته را به نمایش می گذارد.

در مسیر این رویارویی، احساساتی مانند ترس، اضطراب، پشیمانی و اندوه نقشی کلیدی ایفا می‌کنند و به تعبیر سوئینتون: «فیلم بزرگداشت کنترل و اراده شخصی است.»

در فیلم The Room Next Door ویژگی‌های بصری به گونه ای طراحی شده که به ایجاد فضایی روانشناختی نزدیک باشد.

از ویژگی‌های بصری بارز در فیلم می توان به چند مورد اشاره کرد:

نورپردازی کم حجم و سایه‌های بلند: یکی از ویژگی‌های بصری شاخص فیلم استفاده از نورپردازی حداقلی و سایه‌های بلند است. این شیوه نورپردازی نه تنها به ایجاد فضای ترس و اضطراب کمک کرده، بلکه به شکلی نمادین محدودیت‌های موجود در شخصیت‌ها و وضعیت روانی آنان را بازنمایی می‌کند. در بسیاری از صحنه‌ها، نور از پشت اشیاء یا در نقاط خاصی تابانده شده تا سایه‌های درهم و اغراق‌شده ایجاد کرده و احساس تنهایی و سردرگمی را به مخاطب منقل کند.

استفاده از فضاهای محدود و پر جزئیات: فیلم عمدتاً در فضاهای محدود و کوچک اتفاق می‌افتد که با نگاهی ویژه به جزئیات طراحی شده‌اند. دیوارهای ساده و چیدمان مینی‌مالیستی در کنار انتخاب‌های بصری خاص مانند مبلمان قدیمی یا اشیاء روزمره که با ظرافت در کادر قرار می‌گیرند، فضایی را به وجود می‌آورد که موقعیت شخصیت‌ها و محصور بودنشان به شکل فیزیکی و روانی را بیان می کند. این جزئیات غیرمستقیم احساساتی مثل خفقان و بی‌پناهی شخصیت‌ها را دوچندان می نمایاند.

ترکیب رنگ‌های سرد و گرم: یکی دیگر از ویژگی‌های بصری بارز این اثر، استفاده از تضاد میان رنگ‌های سرد و گرم است. رنگ‌های سرد (آبی، سبز) غالباً در فضاهای تاریک و دلهره‌آور دیده می‌شوند و برای نشان دادن احساس بی‌پناهی و گاه تهدید به کار رفته اند. حال آنکه در مقابل، رنگ‌های گرم (قرمز، قهوه‌ای) در صحنه‌هایی که تنش‌های درونی یا احساسات پیچیده شخصیت‌ها بیشتر مشهود است، استفاده شده اند. این تضاد رنگی نه تنها تأثیرات عاطفی و روانی را برجسته می‌کند، بلکه به برانگیختن احساسات مخاطب در هنگام مواجهه با اثر کمک شایانی کرده است.

نمایش فضاهای بی‌پایان و راهروهای طولانی: در برخی از صحنه‌ها، طراحی بصری به شکلی است که فضاها به نظر بی‌پایان و تکراری می‌آیند. راهروهای طولانی، درهای بسته یا فضاهایی که هیچ نقطه روشنی در آن‌ها وجود ندارد، برای ایجاد حس تنگنا و عدم قطعیت به کار رفته و این ویژگی‌های بصری را می‌توان در راستای القای احساسات روانی شخصیت‌ها و تداوم تنش‌های درونی آنان در نظر گرفت.

عناصر بصری غیرمستقیم و نمادگرا: برخی از جزئیات بصری در فیلم ممکن است به شکل غیرمستقیم نشان‌دهنده احساسات یا تجربیات شخصیت‌ها باشد. به عنوان مثال، اشیاء موجود در محیط (مانند آینه‌ها، ساعت‌ها یا درها) که معمولاً در پس‌زمینه به کار رفته‌اند، می‌توانند نمادهایی از زمان، هویت یا شکاف‌های درونی شخصیت‌ها باشند. این عناصر، در کنار طراحی دقیق صحنه، به تقویت لایه‌های روانشناختی و چندوجهی داستان کمک می‌کنند و باعث می‌شوند فیلم The Room Next Door از نظر فضاهای بصری خلق شده نیز تاثیرگذار باشد و در کنار روایت داستان، بر احساسات و تجربیات روانی شخصیت‌ها تأثیر عمیقی بگذارد.

طراحی صحنه در The Room Next Door نه‌تنها محیطی مناسب برای روایت داستان فراهم کرده، بلکه به‌عنوان یک شخصیت مستقل در فیلم ایفای نقش می‌کند. این طراحی با استفاده از جزئیات دقیق و تأثیرگذار بصری، به عمق احساسی فیلم افزوده و تجربه‌ای فراموش‌نشدنی برای مخاطب ایجاد کرده است.

پالت رنگی در The Room Next Door یکی از عناصر کلیدی طراحی بصری فیلم است که به شکل‌گیری فضای روان‌شناختی آن کمک می‌کند. انتخاب رنگ‌ها در فیلم با وسواس همیشگی کارگردان، انجام شده تا حس تنش، انزوا، و رازآلودگی را به نمایش بگذارد. طیف‌هایی از خاکستری، آبی کم‌رنگ، و سفید چرک، در سراسر فیلم غالب هستند. این رنگ‌ها به طور مستقیم احساس سردی، بی‌روح بودن و انزوا را به مخاطب منتقل می‌کنند. دیوارهای اتاق، مبلمان ساده و لباس‌های شخصیت‌ها اغلب در این طیف قرار دارند. این انتخاب رنگ باعث می‌شود محیط فیلم به‌نوعی بی‌جان و تهی از گرما و صمیمیت به نظر برسد. در بسیاری از صحنه‌های کلیدی، از رنگ‌های تیره مانند سیاه و قهوه‌ای استفاده شده است. این رنگ‌ها بیشتر در پس‌زمینه‌ها یا گوشه‌های تاریک اتاق حضور دارند و بیانگر حسی ناشناخته است. در معدود لحظات احساسی یا اوج تنش، از رنگ‌هایی مانند قرمز مات یا زرد کدر استفاده شده است. این رنگ‌ها معمولاً به شکلی محدود و در اشیای خاص (مثل یک کتاب یا قاب عکس) دیده شده و به‌عنوان نشانه‌ای از خطر یا اضطراب ظاهر می شوند. رنگ‌های سرد و خنثی به‌طور مداوم تأکید می‌کنند که شخصیت‌ها در محیطی بی‌روح گرفتار شده‌اند. این پالت به مخاطب کمک می‌کند تا احساسات شخصیت‌ها، مانند تنهایی یا بی‌قراری، را بهتر درک کند. سایه‌های تیره و نورپردازی ملایم در کنار رنگ‌های متضاد، فضایی رازآلود و ناآرام خلق می‌کند که به تنش درونی داستان افزوده است. در کنار آن استفاده محدود از رنگ‌های گرم یا اشباع‌شده باعث می‌شود زمانی که این رنگ‌ها وارد صحنه می‌شوند، تأثیری عمیق‌تر بر مخاطب بگذارند و نقاط عطف داستان برجسته‌تر شوند.

پالت رنگی The Room Next Door نه‌تنها با فضای مینیمالیستی و روان‌شناختی فیلم همخوانی دارد، بلکه به‌عنوان ابزاری برای بیان احساسات و تقویت روایت به کار گرفته شده است. انتخاب هوشمندانه رنگ‌ها باعث شده است که فیلم بتواند از نظر بصری تأثیری عمیق و ماندگار بر مخاطب بگذارد.

رنگ قرمز؛ نشانه‌ای از خطر یا تنش درونی: در صحنه‌هایی که شخصیت اصلی (تیلدا سوئینتون) دچار آشفتگی روانی یا مواجهه با حقیقتی ناخوشایند می‌شود، از رنگ قرمز به‌صورت محدود استفاده شده است. برای مثال، یک شیء کوچک مثل گلدانی ترک‌خورده یا نور قرمز ملایم از پنجره، به‌طور غیرمستقیم به اوج درگیری‌های ذهنی او اشاره می‌کند.

پیوند با گذشته: قرمز گاهی در اشیای قدیمی یا یادگاری‌های مربوط به گذشته دیده می‌شود، که می تواند نشان‌دهنده تأثیر خاطرات دردناک یا احساسات سرکوب‌شده باشد.

رنگ زرد کدر؛ نماد امید یا فریب: زرد کدر در صحنه‌هایی ظاهر می‌شود که شخصیت در حال تلاش برای یافتن پاسخ یا رهایی از وضعیت خویش است، اما این رنگ هرگز شفاف و درخشان نیست. این حالت نشان می‌دهد اگرچه امیدی در دل او وجود دارد، اما مبهم و شکننده است.

ایجاد تضاد احساسی: زرد در کنار خاکستری‌های غالب فیلم، نوعی حس تعارض ایجاد می‌کند؛ گویی که شخصیتی در تلاش برای یافتن آرامش است، اما محیط پیرامونش مانع از این دستیابی می‌شود.

رنگ آبی تیره؛ ارتباط با سکوت و درون‌گرایی: در صحنه‌های تنهایی یا تأمل، رنگ آبی تیره گاه در لباس شخصیت اصلی یا سایه‌های محیطی دیده می‌شود. این رنگ تأکیدی بر عمق احساسات درونی و سردی روابط انسانی حاکم در فیلم است.  هنگامی که شخصیت‌ها با واقعیتی جدید یا تغییری مهم مواجه می‌شوند، رنگ‌های گرم‌تر مانند قرمز و زرد به‌طور ناگهانی وارد صحنه می‌شوند. این کنتراست به تأثیر احساسی آن لحظات می‌افزاید و مخاطب را نیز در شوک یا اضطراب شریک می‌کند.

رنگ‌هایی مانند زرد، اگرچه امید را نشان می‌دهند، اما اغلب به دلیل محاصره شدن با رنگ‌های سرد و تیره، حس ناتمام بودن یا محدودیت را القا می‌کنند.  این رنگ‌ها به مخاطب کمک می‌کنند تا بهتر تغییرات احساسی و روان‌شناختی شخصیت‌ها را درک کند و در لحظات کلیدی داستان بیشتر درگیر شود.

برای بررسی عمیق‌تر، می‌توانیم به چند صحنه کلیدی از The Room Next Door بپردازیم که در آن‌ها استفاده از رنگ‌ها با طراحی نمادین و روایت داستان پیوند دارد. این صحنه‌ها نشان می‌دهند که چگونه این رنگ‌ها به‌عنوان ابزاری برای انتقال مفاهیم عمیق‌تر به کار گرفته شده‌اند.

صحنه گلدان ترک‌خورده (رنگ قرمز به‌ نشانه بحران) 

در یکی از لحظات کلیدی، شخصیت اصلی به گلدانی نگاه می‌کند که روی آن ترک‌های ظریفی افتاده و درون آن گل‌هایی با رنگ قرمز کدر دیده می‌شود.

رنگ قرمز در گل‌ها: این رنگ نه‌تنها به وضوح به چشم می‌آید، بلکه می تواند به‌عنوان نمادی از آشفتگی درونی شخصیت داستان تعبیر شود. ترک‌های گلدان و حالت پژمردگی گل‌ها به گونه‌ای استعاری نشان‌دهنده شکنندگی روان او هستند.

کنتراست با پس‌زمینه خاکستری: گلدان روی میزی با رنگ خاکستری چرک قرار دارد. این تضاد باعث می‌شود گلدان برجسته‌تر دیده شود و توجه مخاطب را به خود جلب کند، درست مانند بحرانی که در درون شخصیت اصلی در حال رشد است.

  نور زرد کدر از پنجره (نشانه امید مبهم) 

در صحنه‌ای دیگر، هنگامی که شخصیت در حال تأمل است، نوری زردرنگ، کم حجم و ضعیف، از یک پنجره کوچک به درون اتاق می‌تابد.

رنگ زرد: این رنگ که معمولاً با امید و گرما مرتبط است، در اینجا کدر و غیرشفاف به نظر می‌رسد، گویی که امید در دسترس است، اما کاملاً روشن یا در دسترس نیست.

نورپردازی اطراف: نور زرد تنها بخش کوچکی از صحنه را روشن می‌کند، در حالی که بقیه فضا همچنان در سایه‌های آبی و خاکستری قرار دارد. این انتخاب نشان می‌دهد که کاراکتر داستان، احساس امید دارد، اما هنوز در تاریکی‌ها و ترس‌های خود گرفتار است. این صحنه در لحظه‌ای رخ می‌دهد که او تصمیم می‌گیرد برای تغییر تلاش کند، اما مخاطب همچنان بر این باور است که این تلاش ممکن است کافی نباشد.

آینه با قاب قرمز تیره (رویایی از گذشته) 

آینه‌ای با قاب قرمز تیره در چند صحنه ظاهر می‌شود، اما نقش کلیدی آن زمانی پر رنگ و حیاتی به نظر می آید که شخصیت اصلی به درون آن خیره شده و برای لحظاتی کوتاه چیزی شبیه به خاطره‌ای ناخوشایند را تصور می‌کند.

قاب قرمز: رنگ قاب نشان‌دهنده شدت و اضطرابی است که شخصیت هنگام نگاه به گذشته خود حس می‌کند.

تصاویر محو در آینه: طراحی آینه به گونه‌ای است که تصویر منعکس‌شده در آن کمی تار و محو است، که نماد نامشخص بودن گذشته یا حقایقی است که هنوز کاملاً آشکار نشده‌اند. این صحنه نشانه‌ای است از تلاش شخصیت محوری فیلم برای مقابله با گذشته، اما همچنان اسیر شدن او در تله احساسات قدیمی را نیز به نمایش می گذارد.

کتابی با جلد زرد و قرمز (نشانه دوگانگی تصمیم‌گیری)

ترکیب رنگ‌ها: این دو رنگ در کنار یکدیگر نماد دوگانگی احساسی در کاراکتر هستند، گویی که او میان دو انتخاب مردد است؛تغییر کردن یا ماندن در وضعیت فعلی.

آینه با قاب قرمز تیره یکی از جذاب‌ترین نمادهای فیلم The Room Next Door است که به‌طور مستقیم به درگیری‌های درونی و پیچیدگی‌های روان‌شناختی شخصیت اصلی (تیلدا سوئینتون) اشاره دارد. این آینه نه‌تنها یک شیء فیزیکی در صحنه است، بلکه در لایه‌های زیرین داستان نقش مهمی در بازتاب هویت و مواجهه با گذشته ایفا می‌کند. آینه با قاب قرمز تیره در The Room Next Door یک عنصر نمادین و کلیدی است که نه‌تنها به عمق شخصیت‌پردازی کمک می‌کند، بلکه به‌طور غیرمستقیم بخشی از داستان را روایت می‌کند. این شیء در تقابل با رنگ‌ها و محیط اطراف، و با بازتاب مبهم و موقعیت خاص خود، به یکی از پیچیده‌ترین و ماندگارترین اجزای فیلم تبدیل شده است.

شیوه منحصر به فرد آلمودوار در فیلمسازی باعث شده است که آثارش همیشه به‌عنوان یکی از نقاط عطف سینمای معاصر شناخته شوند. کارگردانی او به‌ویژه در استفاده از شخصیت‌های پیچیده، نمادها، نشانه ها و رنگ‌ها، فضای سینمایی خاصی را ایجاد می‌کند که هم‌زمان جذاب و تأمل‌برانگیز است.

آثار آلمودوار همواره با زیر ذره بین قرار دادن روابط انسانی و ابعاد روان‌شناختی انسان‌ها، مخاطب را به چالش می‌کشند و از او می‌خواهند تا به پیچیدگی‌های دنیای عاطفی شخصیت‌ها نگاهی عمیق تر داشته باشند.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 204505 و در روز شنبه ۲۲ دی ۱۴۰۳ ساعت 16:14:43
2025 copyright.