سینماسینما، مجید موثقی؛
«سامورایی» با بازی درخشان آلن دلون یک اندیشه فلسفی با موضوع «انسان» را به جای «اندیشیدن محض» در برابر چشمان مخاطب قرار می دهد، در واقع ژان پیر ملویل پای ثابت فیلمهایش ژان پل بلموندو را کنار گذاشته و سراغ آلن دلون این آچار فرانسه بازیگری می رود که پیش از این تجربه خوبی با کارگردانان بزرگی چون ویسکونتی، آنتونیونی، مارک رابسون، رنه کلمان و روبر انریکو داشته است!
ملویل کارگردان جسوری بود که فامیلی خود را از گرومباخ به خاطر نویسنده آمریکایی مورد علاقه اش هرمان ملویل تغییر داد! او با ساخت «سامورایی» و دعوت از آلن دلون، هم در ساخت یک فیلم موثر نقش به سزایی داشت و هم در خلق و معرفی شخصیت «جف کاستلو» که یک آدمکش خونسرد و کم حرف است.
ملویل سینمای میزانسن محور را از استاد فقیدش آندره بازن به ارث میبرد و با روایت و مونتاژی متفاوت یکی از شخصیتهای جذاب سینمایی را خلق میکند! نگاه کنید به پلان دسته کلید در سکانس معروف سرقت ماشین که دوربین همراه و همدل دستهای سارق است، چقدر فیلمبرداری درخشان «هانری دکا» با بدن و چشمان تیز بین آلن دلون در این فیلم سازگار است. او در ابلاغ نقش با استفاده از صورتی خنثی و فرم مناسبی که به بیان بدنی خود داده، بیبنده را تدریجا نسبت به سرنوشت این آدم کش حرفهای سمپات می کند؛ بازی باورپذیر او در این فیلم کارت ضمانتی است که باعث ترجمه درست فیلمنامه به زبان تصویر شده است، از اینرو سامورایی یکی از نقشهای بسیار خاطره انگیز تاریخ سینما است.
آلن دلون عمق جدیدی از توانایی های بازیگری خود را با این فیلم به رخ میکشد و مخاطب را تا انتهای داستان به خوبی همراهی میکند، شاید این سوال به وجود می آید چرا بازی های او بهویژه در این فیلم خاص و متفاوت است؟ تکنیک یک بازی درست، کاربرد و شناخت مناسب از ابزاری است که در اختیار بازبگر است، این شناخت تا جایی که از گنجایش شخصیت عبور نکند میتواند پیشروی کند، در واقع همان فرم کلاه، بارانی اتو کشیده، فریم عینک، سبیل، سیگار، گریم و کادر بندی مناسب نیز ببننده را به جهان بیرونی شخصیت نزدیک میکند.
حرکت نرم تراولینگ (حرکت رو به جلوی دوربین) با سکوت های به موقع نه تنها در فیلم «سامورایی» بلکه در آثار بعدی ملویل چون «دایره سرخ» و «یک پلیس » نیز با بازی آلن دلون به قوام خوبی رسیده است. نامگذاری یک شخصیت رزمی – ژاپنی آنهم در فیلمی فرانسوی کمی عجیب است ، اما ساختار شکن! زیرا برگرفته از منش تنهایی سامورای هاست که اغلب آنها تحت تعلیم «ذن بودیسم» قرار داشتند که در وفای به عهد، هراسی از اهدای جان خود نداشتند! تاثیرگذاری این نقش بر فیلمسازان دیگری چون «لوک بسون» نیز آشکار است! دقت کنید چه شباهت زیادی بین شخصیت ها در استفاده از «قفس قناری» در خانه و مفهوم ترس از تنهایی و بروز آن در شخصیت «تونی» با بازی خوب ژان رنو قابل قیاس است! گویی بذری از نشانه های «انسانی -عاطفی» در زیر متن خشن فیلم «سامورایی» و لئون در حال جوانه زدن است! حتی این نگاه در جهان روایی فیلم «حکم» ساخته مسعود کیمیایی و شباهت آن با فینال «سامورایی» قابل استناد است! فقدان این بازیگر بزرگ سینما که در سالهای اخیر اخبار جنجال برانگیزی را به خود اختصاص داد، دردناک است.
پنج سال پیش اعتصاب فمینیستها در شهر کن به خاطر اظهارات زن ستیز و همجنس هراس او، حلاوت نخل طلای افتخاری را به کام این سامورایی تنها تلخ کرد. او در سن هشتاد و سه سالگی هنگامی که این جایزه را از دست دخترش گرفت، دیگر آن چهره صورت سنگی «جف کاستلو» را نداشت! بغض آلود میگوید: «امشب برای من بیش از آنکه پایان فعالیت کاری من باشد، انگار پایان زندگی است. این مراسم شبیه یک بزرگداشت پس از مرگ است، البته در زمان زنده بودنم.»