درباره رجب عبادی فیلمبردار سینمای ایران/ گروه ضربت

سینماسینما، علی‌اصغر کشانی

«کار من چه در دستیاری و چه در فیلمبرداری توام با ابداع بود. اسم ما را گذاشته بودند گروه ضربت؛ فردین چون می خواست فیلم هایش را زود تمام کند، قبل از هر چیز از فیلمبردار و تهیه‌کننده می‌پرسید: گروه رجب هست یا نیست؟»(۱)

بسیاری از فیلمبرداران و مدیران فیلمبرداری سینمای ایران به اتکای دستیارانشان خیالشان از همه چیز، از برق و نور و دوربین و صحنه گرفته تا کادر و زاویه و حرکت و کاست و… راحت بود. رجب عبادی از سرآمدان این دوران بود. پسر عاشق سینما که هر روز پس از تعطیلی مدرسه از جلوی سینما دیانا(متعلق به ساناسار خاچاتوریان) رد می‌شد و بیشتر از روز قبل شیفته زاویه و رنگمایه عکس‌های چسبانده شده جلوی ورودی سینما می‌شد، بچه مدرسه‌ای که در همان سن و سال آرزوی ملحق شدن به کاروان خالقان آثار پر از جاذبه‌ای را داشت که هفته به هفته باعث صف کشیدن و سر و دست شکاندن مردم جلوی سینماها برای دیدن فیلم‌هایشان در اکران اول می‌شدند. یکی از همان روزها که حیرت‌زده و شیدا غرق در عکس‌ها و پوستر فیلم‌های جدید شده بود، مجید محسنی که مشغول ساخت «بلبل مزرعه» بود او و همکلاسی‌اش را خیلی اتفاقی جلوی سینما می‌بیند و برای بازی در فیلم دعوتشان می‌کند؛ از آن فیلم به بعد است که پایش به پشت صحنه باز می‌شود و برای کمک به بچه‌های صحنه، سر از «لات جوانمرد» و بعد از آن «پرستوها به لانه باز می‌گردند» (بعنوان کارگر فنی) با گروه احمد شیرازی و مهدی امیرقاسم خانی بر می‌خورد و در کنار ژرژ لیچنسکی (رستم و سهراب) و شیرازی (اول هیکل) می‌ایستد.

عبادی که به عنوان متصدی برق از ابتدای سال ۱۳۴۱ «زن دشمن خطرناکیست» (عزیزالله بهادری) را در ۱۹ سالگی نور می‌دهد، رسماً وارد سینمای حرفه‌ای و راهی استودیوهای بزرگ دوران از تهران فیلم و اطلس فیلم و استودیو عصر طلایی تا مهرگان فیلم و فرودین فیلم و استودیو سینا فیلم و … می‌شود و دوران طولانی دستیاری او تجربه بی‌نظیر کار در پشت صحنه بیش از نزدیک به سی و پنج فیلم (فقط در یک دهه) و سپس انتقال مهارت فیلمبرداری (هر چند در ادامه هم دست از دستیاری برنداشت) به برخی از پرمخاطب‌ترین آثار سینمایی دهه‌های بعد می‌شود. عبادی با هوشنگ بهارلو، واهاک وارطانیان، نعمت حقیقی، علیرضا زرین دست، جمشید الوندی، ایرج صادقپور، موسی افشار، همایون ارجمند و بسیاری از سرشناس‌ترین مدیران فیلمبرداری دهه‌های چهل و پنجاه تا شصت و هفتاد کار کرد. بسیاری از فیلم‌های فارسی دهه‌های چهل و پنجاه حاصل چیره‌دستی و مهارت و سرعت و ابتکار عمل او بودند که به اکران می‌رسیدند و در خاطر مردم می‌ماندند. رجب عبادی از جمله کسانی بود که حضورشان در گروه باعث می‌شد استودیوهای بزرگ با اعتماد و خیال راحت کارشان را به تهیه‌کننده بسپارند. عزیزالله بهادری، رضا صفایی، منوچهر صادقپور، صابر رهبر، اسماعیل پورسعید، عباس کسایی،پرویز کاردان و… به پشتوانه و اطمینان از نام و حضور او دوربین شأن را سوئیچ می‌کردند و اشاره حرکت به کارگردان می‌دادند. کسانی مثل فریدون ژورک، ایرج قادری، رضا میرلوحی و مسعود اسداللهی سخت‌گیرتر و حساس‌تر از آن بودند که بخش فنی تصاویرشان را به راحتی دست کسی بسپارند. عبادی در طی دوران طولانی کاری‌اش با کارگردانان صاحب‌نام و فیلم‌های برجسته‌ای کار کرد با ساموئل خاچیکیان، علی حاتمی، شاپور قریب، محمد متوسلانی، مهدی فخیم‌زاده، سعید مطلبی، محسن مخملباف و یکی دو جین از نام‌های برجسته پشت و جلوی دوربین.

آنچه بیش از هر چیز او را متمایز می‌کرد روحیه دلسوزی، سخت‌کوشی و کوتاه نیامدن از دشواری‌های سر صحنه و البته عشق وصف ناپذیرش به سینمای (پر از مخاطب و تماشاچی انبوه و چشم انتظار فیلم تازه) ایران بود، فقط یک نمونه‌اش: در فیلم افعی دوربین افتاد توی آب و می‌خواستند آن را بفرستند تهران ولی من پیش از آنکه دست به دوربین برای انتقال ببرند، برای اینکه تهیه‌کننده کارش لنگ نماند و فیلم سر وقت تمام شود، همانجا دست به کار شدم، توی بیابان نشستم دوربین را باز کردم و هر جوری بود روبراهش کردم.(۲) رجب عبادی عزیز، فیلمبردار بامحبت و مهربان و غمخوار سینما، رفتی ولی دل سینمای ایران که اینقدر شبانه روز برایش زحمت کشیدی خیلی خیلی برایت تنگ می‌شود.

پانویس:
۱ـ رجب عبادی ن.ک: عباس بهارلو، خاطرات و خطرات فیلمبرداران سینمای ایران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۷۶،ص ۴۰۰
۲ـ همان

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 213478 و در روز جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴ ساعت 07:33:36
2025 copyright.